یافتن پست: #کنارم

مائده
مائده
یک درختِ پیرم و سهم تبرها می‌شوم
مرده‌ام، دارم خوراکِ جانورها می‌شوم

بی‌خیال از رنجِ فریادم ترد‌ّد می‌کنند
باعث لبخندِ تلخِ رهگذرها می‌شوم

با زبان لالِ خود حس می‌کنم این روزها
هم‌نشین و هم‌کلام ِ ‌کور و کرها می‌شوم

هیچ‌کس دیگر کنارم نیست، می‌ترسم از این
این‌که دارم مثل مفقود الاثرها می‌شوم

عاقبت یک روز با طرزِ عجیب و تازه‌ای
می‌کُشم خود را و سرفصلِ خبرها می‌شوم!

"نجمه زارع"
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/26 - 20:10 ·
5
iman
iman
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻨﻢ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ. ﯾﻪ ﻣﺰﺩﺍ 3 ﻫﻢ
ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﭘﺴﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺯﻡ ﺳﺒﻘﺖ ﮔﺮﻓﺘﻦ ....
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﻭﺍﺳﻢ ﺷﮑﻠﮏ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ . ﻣﻦ
ﻫﻢ ﮔﺎﺯﺷﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺎﺷﯿﻨﺸﻮﻧﻮ ﮔﻔﺘﻢ:
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻋﺸﻖ ﺟﺪﯾﺪ ﻣﺒﺎﺭﮎ . ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﻥ
ﺍﺯ ﺁﯾﻨﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﯾﺪﻡ ﭘﺴﺮﻩ ﺩﺧﺘﺮﻭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﻧﮑﺘﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ : ﺑﺎ ﭘﺴﺮ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺩﺭ ﻧﯿﻮﻓﺘﯿﻦ
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/21 - 16:00 ·
3
zoolal
zoolal
تنهايي يعني : ذهنم پر از تو و خالي از ديگران است ،
اما کنارم خالي از تو و پر از ديگران است
دیدگاه · 1393/04/13 - 08:14 ·
4
setareh 22
1373055610336614_thumb.jpg setareh 22
تقصیر از من است ، آن زمان که گفتی قول بده همیشه کنارم بمانی !
یادم رفت بپرسم “کنار خودت یا خاطراتت ؟؟؟”
دیدگاه · 1393/04/9 - 13:07 ·
5
zoolal
zoolal
از شاملوی عزیز،
بعد از یک فنجان قهوه
به هوایی سرد برمی گردم
در پی رویاهایم …
در پی تو …
احتیاجی به مستی نیست
یک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کند
وقتی میزبانم چشمان تو باشد …
یک استکان چای از میان دستانت و یک جرعه غزل از میان چشمانت
دلم آرام ، نگاهت را می خواهد و شهد شیرین کلامت
خسته ام
دوباره باورم میکنی؟
عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخ
من تو ، غروب ، و لبخندهای تلخ
تف می کنی تو شعر مرا روی میز و بعد
می ریزد از دهان تو این قطره های تلخ
- —– – —– – —— – —– – —– -

گارسون کمی شکر و تو لبخند می زنی
حالم به هم می خورد از طنزهای تلخ
گفتم هوا چه گرم و سر حرف باز شد
گفتی هزار لعنت بر این هوای تلخ
عادت کرده ام به طعم قهوه
به آد مهای پشت پنجره کافه
دست هایی که می روند
آدم هایی که نمی مانند
به تو
که روبرویم نشسته ای
قهوه ات را به هم می زنی
می نوشی
می روی
یکی به آدم های پشت پنجره ی کافه اضافه می شود…
حالا فهمیده ام که چرا قهوه و کیک را با هم می خورم
قهوه می نوشم برای زندگی تلخم و همراهش کیک برای شیرینی لحظاتی که با تو بودم
اما باز تلخی قهوه بر شیرینی کیک پیروز می شود
لحظات با تو بودن کوتاه بود… خیلی کوتاه…
ولی زندگی تلخم خیلی بلند است … خیلی…
لعنت بر قهوه تلخ سرد شده ام
تو
پاییز
قهوه
اکنون کنارم هست
پاییز
قهوه
اما تو…
روی صندلی همیشگی می نشینم و سفارش میدم : دو فنجون قهوه
هنوز هم با این که نیستی ولی برات سفارش میدم…
خودت نیستی خیالت که هست…
یک فنجان درد دل بدون شکر برای تو آورده ام
بنوش … تا از دهان نیفتاده … بنوش …
آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری
وقتی آخر همه شعرهای من تو می آیی و ته همه فنجان های تو من می روم …
امشب دلم تو را می خواهد
نشسته روبروی صندلی مقابلم
در سکوت سرد این جا
هوا سرد شده …
نه ! نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم ، دردی را دوا نمی کند …
چرا صندلی رو به رو خالی ست ؟
در ته فنجان قهوه ام کفش های توست
فقط نمی دانم می آیی یا می روی …
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 19:19 ·
6
bamdad
bamdad
تو که کنارم باشی...

هر کجا میخواهد باشد...

آسمان آبیست...

دلــــــم رنگی...

حـــالم خوش...

{-41-}
دیدگاه · 1393/04/6 - 18:57 ·
2
zoolal
zoolal
خداوندا!
قرارم باش؛
یارم باش؛
جهان تاریکی محض است؛
می ترسم؛
کنارم باش!
دیدگاه · 1393/04/6 - 17:45 ·
3
zoolal
zoolal
به درگاهی پناه آورده‌ام کز در نمی‌راند
که هرکس را که درمانده‌ست سوی خویش می‌خواند
*****
امید اولی که هر زمان او را رها کردم،
امید آخرم شد نام او را تا صدا کردم
*****
خداوندا، خداوندا قرارم باش و یارم باش
جهان تاریکی محض است، می‌ترسم، کنارم باش
*****
اگر گم کرده‌ام در این همه بی‌راهه راهم را
تویی که می‌بری سوی سپیدی‌ها نگاهم را
*****
صدایم می‌کنی وقتی صدایم غیرِ آهی نیست
خطابخشی، به اشک و توبه می‌بخشی گناهم را
*****
خداوندا، خداوندا قرارم باش و یارم باش
جهان تاریکی محض است، می‌ترسم کنارم باش
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/5 - 17:13 ·
6
raha
raha
صدای تیک تاک
ساعت دلخراش
است
وقتی تو
"یک ثانیه"
هم در کنارم نیستی
دیدگاه · 1393/03/28 - 17:16 ·
4
zoolal
zoolal
یه شب تو خواب وقته سحر شهزاده ايی زرين کمر
نشسته بر اسب سفيد مي یومد از کوه و کمر
می رفت و آتش به دلم می زد نگاهش
کاشکی دلم رسوا بشه دريا بشه اين دو چشم پرآبم
روزی که بختم وا بشه بی یار بشه اون که آمد به خوابم
شهزاده ی رویای من شاید تویی
اونکس که شب در خواب من آید تویی ...
از خواب شیرین ناگه پریدم دیگر ندیدم اورا کنارم ای خدا
جانم رسیده از غصه بر لب هر روز و هر شب در انتظارم ای خد ا
... ادامه
bamdad
bamdad
تمام خوشبختی های دنیا برای من است وقتی تو

کنارمی و نفست موسیقی کوچه های

حوالی بهشت را زمزمه می کند

تمام آرامش دنیا کنار من است وقتی تو کنارمی و

دستهای نوازشت مهر خدا را بر بند بند پوست تنم

میکشد...
{-41-}
دیدگاه · 1393/03/12 - 20:35 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
@bamy داداش نمیدونم از خدا خواستم کمکم کنه
مثل هر بلائی آنی همه چی سرم میاد
نمیدونم اونایی که میبینم درسته یانه
ولی داداش
خسارت خیلی بزرگه قلبم داره از دست میره
ولی نمیدونم از قد بلندمه از آبهای سردمه مثل کوه که منو من میسازه
من زنده شدم تموم شدم مثل یه آدم برفی ولی به خاطر تو که زلالترین و نابترینی و ا زکنارمم میگذری برایت آب میشوم
داداشم اینه تو عشق از همه چی جذابتر
... ادامه
...
...
خداشاهده پسرهمسایه امون اسمش مهدیه ملقب به مهدی شقی!اینم توهمش کم نیست!!
خودش تعریف میکنه میگه:یه روزباماشین داشتیم میرفتیم حوالی آفریقا...سرچراغ قرمزیه ماشین پرادو کنارمون شیشه رودادپایین...کی بودبه نظرتون ؟
شقایق فراهانی!!!
شماره اموبهش دادم نگرفت...چراغ سبزشدپاشوگذاشت روگازورفت!!!
منم خیلی بهم برخوردرفتم خونه روکاناپه ولو بودم که یهوهمرام زنگ خورد!
دیدم شقایقه...
سریع قطع کردم!!
بعدازنیم ساعت بایه شماره دیگه زنگید!!!!!!!
باعصبانیت گوشیموجواب دادم
تااومدم بدوبیراه بگم...
دیدم ایدل غافل گلیه!!!!!!
حالا بنظرتون گلی کیه؟!!!
آره درست حدس زدین گلشیفته فراهانی
باندامت گفت:شقی"شقایق "پشیمون شده وگفته:ازطرف من عذرخواهی کن ازمهدی وبگو...تلفنموجواب بده...
خدایییش یه جوراین مهدی میبنده که هیچکس نمیتونه بازش کنه...
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
یارو ﺗﻮ ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ میگه ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻡ...

ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﭼﻮﺏ میده ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮﺵ

ﭘﺴﺮﻩ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺫﮐﺎﻭﺗﺶ ﺭﻭ ﻧﺸﻮﻥ ﺑﺪﻩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﭘﺪﺭﺵ ﭼﻮﺏ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﻪ :|

ﭘﺪﺭﻩ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺩﺭﺟﺎ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻩ :O


ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ میگه : ﺑﯽ ﭘﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﯽ (ساز) ﺍﺯ ﻫﻔﺖ ﻧﺴﻞ ﻗﺒﻞ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ اون یه عتیقه بود!!!


نتیجه اخلاقی فیضبوکی : بذارین یه نفر تا آخر حرفش رو بزنه بعد مهندسی کنین!
دیدگاه · 1393/03/9 - 16:59 ·
4
zoolal
zoolal
در شهری زندگی می کنم که در آن متولد شدم
اما احساس غربت می کنم . . .
همه در کنارم هستند اما احساس تنهایی می کنم . . .
من می خواهم برای خودم زندگی کنم
اما باید بقیه برایم تصمیم گیری کنند
و من تنها سکوت اختیار می کنم . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/8 - 14:40 ·
3
bamdad
bamdad
دلم برايت تنگ شده دوست دارم اينجا در کنارم باشي

ولي افسوس
افسوس و صد افسوس که معلوم نیست تو را خواهم ديد یا نه
افسوس که بايد در آتش عشقت بسوزم
افسوس که هيچ کس صداي ناله ي مرا نمي شنود
که بي تو چه مي کشم
افسوس که تنها همدمم بالينم است
پلکهاي مرطوب مرا باور کن اين باران نيست که مي بارد

صداي خسته ي من است که از چشمانم بيرون مي ريزند

{-190-}
دیدگاه · 1393/03/6 - 22:38 ·
6
iman
iman
قسمـــ خورده بودی کنارمـــ بمونی

چرا زیر حرفاتـــ داری میزنی ؟!

خدا شاهدم بود بترس از نگاهش

نمیذاره ساده ازمـــ بگذری

نگو اشتباه بوده عشــــق مـــن و تــــو

نگو روزگار واسمون بد نوشتـــ

بیا باورمـــ کن منو خوبـــ نگاه کن

نذار کمـــ بیارمـــ توی سرنوشتـــ

یه دنیا بهونه چقد بچگونه

نمیبخشمتـــــ

شبـــ و روز نداری چرا بیقراری

نمیفهممتـــــ

شکایتـــ ندارم از این روزگــــار

مـــــن از ســــادگی خودمـــ دلخورمـــ

چرا باورمـــ شد میگفتی یه عمر

کنارتـــ میمونمـــ ، قسمـــ میخورمـــ ...!!!



نگاه به من نکن اینمـــ یه روزی من کسی بودمــــ

عشق تو باعثش شده حالا که اینجوری شدمــــ

آرومه قلبـــ من قراره ارومــ ارومـــ ازمـــ جدا شه

تا زیر گریه میزنمـــ من انگار که اونمــــ از خداشه

غزال سردر گمــــ من فداتــــ بشمــــ چرا پّری

یه جور باهامــــ حرف میزنی انگار که خیلی دلخوری

بگو بذار خالی بشی بزن دلتـــ خنکــــ بشه

بزن که جای دستــــ تو رو صورتــــ من حکــــ بشه
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/1 - 16:54 ·
4
Mohammad
000.jpg Mohammad
باور نکن... این قصّه جز افسانه ای نیست
شمعم ولی اطراف من پروانه ای نیست

مهمان شهرستانی چشم تو ام... حیف
در پایتخت عشق مهمانخانه ای نیست

دیروزِ من... امروزِ من... فردای من پر!
از حال من ویرانه تر ویرانه ای نیست

دیوانه و مجنون اگر من هم نباشم...
پس زیر سقف آسمان دیوانه ای نیست

خواهد شکست این بغض آخر مثل قلبم
افسوس اما در کنارم شانه ای نیست

جایی که صیّادش تو باشی در کمندش
حتّی برای صید بودن دانه ای نیست

هر روز در گوش خودم می خوانم این را:
باور نکن این قصّه جز افسانه ای نیست

محمّد عابدینی
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/1 - 13:02 ·
8
zahra
zahra
خیال کردی وقتی به همراه دیگری از کنارم می گذری دنیا به آخر می رسد

دنیایت من بودم که به آخر رسیدم و تو اکنون هـــــیــــــچ نیستی !
دیدگاه · 1393/02/31 - 14:31 ·
9
zahra
zahra
مگر نمی‌گویند که هر آدمی

یک بار عاشق می‌شود ؟

پس چرا هر صبح که چشم‌هات را باز می‌کنی

دل می‌بازم باز ؟

چرا هربار که از کنارم می‌گذری

نفست می‌کشم باز ؟

چرا هربار که می‌خندی

در آغوشت در به در می‌شوم باز ؟

چرا هر بار که تنت را کشف می‌کنم

تکه‌های لباسم بال درمی‌آورند باز ؟

گل قشنگم

برای ستایش تو

بهشت جای حقیری ست

با همین دست‌های بی‌قرار

به خدا می‌رسانمت
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/29 - 09:30 ·
5
zoolal
zoolal
هیچکس
آب بر زمین نریخت
هیچکس برای ما دعا نکرد
در تمام راه
یک پرنده از وسیع آسمانمان , رد نشد
غنچه ای
در مسیرمان نبود
یا اگر که بود
لب به خنده وا نکرد
در کناره کویر
زیر آسمان صاف و پر ستاره کویر
هیچکس من و تو را صدا نکرد
هیچکس دلش برایمان نسوخت
در تمام راه
یک مسافر از کنارمان گذر نکرد
آه هیچکس
اینچنین غریب
مثل ما سفر نکرد
... ادامه
bamdad
bamdad
میخواهم انقدر بوبکشم تورا که ریه هایم پرشود از عطرتنت که هواداشته باشم برای نفس کشیدن وقتی توکنارم نیستی
:(
دیدگاه · 1393/02/24 - 21:06 ·
5
zoolal
zoolal
خداوندا، خداوندا قرارم باش و یارم باش
جهان تاریکی محض است، می‌ترسم کنارم باش
دیدگاه · 1393/02/22 - 08:15 ·
8
...
...
دل دیوونه ام ازتو
تنهانشونم ازتو
یه عکس یادگاری
که خودت هم نداری
شده رفیق شبهام
وقتی که خیلی تنهام
میگیرمش روبروم
واسم میشی آرزوم..
داره بارون میباره
اماچه فایده داره
وقتی توروندارم
که بشینی کنارم
چشاموبازمیبندم
به گریه هام میخندم
توروصدامیزنم
شایدبیای دیدنم
یه عکس یادگاری
شده رفیق شبهام
میگیرمش روبروم
وقتی که خیلی تنهام
چشاموبازمیبندم
به گریه هام میخند
رفیق خستگیهام
بازبتودل میبندم
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/22 - 01:19 ·
9
...
...
دارم بانبودنت کنارمی آیم؛
امابابودنت درکنارش
کنارنمی آیددلم...!
دیدگاه · 1393/02/18 - 13:34 ·
2
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ