یافتن پست: #کنار

Majid
soltane ehsas.jpg Majid
مجيد خراطها براي دل داغدار مردم اصفهان در سي سه پل خواند

مجید خراطها با حضور در جمع مردم شریف اصفهان و اجرای خیابانی در
سی و سه پل ، ضمن ابراز انزجار از پدیده اسید پاشی، و ابراز همدردی با قربانیان این حوادث گفت: چنین نیست که از درد و رنج شما عزیزان دور باشم، بلکه در این روزهای سخت من و یاران و عزیزانم در کنار شما خواهیم بود
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/3 - 21:57 ·
2
Morteza
Morteza
فراخوان اعتصاب عمومی علیه ‫#‏اسیدپاشی‬ و در حمایت از قربانیان اسیدپاشی

علیه داعش و افکار داعشی بپا خیزیم

ساعت تجمع : 1 بعد از ظهر شنبه

مکان رشت: رو به روی دانشگاه علوم پایه (سرِ منظریه).

مکان اصفهان : چهارباغ پایین. دروازه دولت. روبروی ساختمان شهرداری
مکان تهران : خیابان دکتر فاطمی، مقابل وزارت کشور
مکان مشهد : وکیل آباد.ابتدای امامت.. کنار پارک ملت
مکان سنندج : میدان آزادی

از طریق اس ام اس، ‫#‏وایبر‬، ‫#‏توییتر‬، ‫#‏فیسبوک‬ و ... اطلاع رسانی کنید
... ادامه
دیدگاه · 1393/08/2 - 17:05 ·
4
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
پسرک توی تاکسی یک شکلات درآورد و خورد ویکی دیگه وپشت بندش یکی دیگه
مردی که کنارش نشسته بودگفت:این همه شکلات برا دندونات مضره
پسرک جواب داد:بابابزرگم ۱۳۵سال عمر کرد،
مرد گفت:باخوردن شکلات ؟
گفت : نه بابابزرگم فقط سرش تو کار خودش بود نه دیگران !{-7-}
دیدگاه · 1393/08/1 - 11:09 در Lawless ·
4
Morteza
Morteza
کتابش رو بستم. جامدادی رو که چند دقیقه پیش از شدتِ عصبانیت پرت کرده بودم برداشتم. مداد هاش رو یکی‌ یکی‌ گذاشتم سر جاش. کنارش نشستم، بغلش کردم. بوسیدمش. سرش رو بوسیدم، موهای عرق کرده‌اش رو، پیشونیش رو، گونه ی بر افروخته‌اش رو. گفتم نمیخوام هیچی‌ بشی‌. نمی‌خوام دکتر و مهندس بشی‌. می‌خوام یاد بگیری مهربون باشی‌ .نمی‌خوام خوشنویسی یا چند تا زبون یاد بگیری. می‌خوام تا وقت داری کودکی کنی‌. شاد باش و سر زنده . قوی باش حتی اگر ضعیف‌ترین شاگردِ کلاس باشی‌. پشتِ همون میز آخر هم می‌شه از زندگی‌ لذت برد. بهش گفتم تو بده بستون درس و امتحان و نمره هر چی‌ تونستی یاد بگیر ولی‌ حواست باشه از دنیای قشنگِ خودت چیزی مایه نگذاری. کنارِ هم نشستیم ، پاپکورن خوردیم و فیلم دیدیم و من تمام مدتِ به خودم و به یک زندگی‌ فکر می‌‌کردم که آنقدر جدی گرفته بودم. زندگی‌ که برای من مثل یک مسابقه بود و من در رویای مدال‌هایش تمام روز هاش رو دویده بودم. هیچکس حتی برای لحظه‌ای مرا متوقف نکرده بود. هیچکس نگفته بود لحظه‌ای بایستم و کودکی کنم. هیچکس نگفته بود زرنگ‌ترین شاگردان، خوشبخت‌ترین‌ها نیستند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/28 - 23:14 ·
7
Mohammad
07133650969769081697.jpeg Mohammad
کدوم قشنگتره ؟؟؟؟
Mohammad
rainy.matalebeziba.ir.jpg Mohammad
هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند...
هر دو لباس‌هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى‌لرزیدند
پسرک پرسید: «ببخشین خانم! کاغذ باطله دارین» کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آن ها کمکی کنم.
مى‌خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آن ها افتاد که توى دمپایى‌هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.

گفتم: بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.
آن ها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهای شان را گرم کنند، بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آن ها دادم و مشغول کار خودم شدم.
زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد، بعد پرسید: ببخشین خانم! شما پولدارین؟
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: من اوه نه!
دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبکى‌اش به هم مى خوره.
آن ها درحالى که بسته‌هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند ...

فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آن‌ها دقت کردم،
بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم.
سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه این ها به هم مى آمدند.
صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم، لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم.
مى خواهم همیشه آن ها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.

*
*

با دلبستن به دلخوشی های زندگی، می توان برای فردای بهتر تلاش کرد
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/26 - 09:17 ·
6
Morteza
bahramhonar_91400-44661!2.jpg Morteza
اینم اخرین کار حرفه ای من که تقریبا 7 ماهی طول کشید
دیگه این کارو گذاشتم کنار اینم فروختم و پولشو دادم به خیریه
دیدگاه · 1393/07/25 - 15:36 در Art ·
8
صوفياجون
10439427_639185496197468_8203787599769875524_n.jpg صوفياجون
ıllı YAŁĐA ıllı
عزیزم گلم تولدت مبارک انشاالله تو همه مراحل زندگیت موفق و سالم و شاد باشی و در کنار ما تو باشی
{-134-}{-134-}
{-217-}تولدت مبارک {-217-}
تولدت مبارک {-217-}{-221-}
تولدت مبارک {-241-}{-241-}
رضا
رضا
ıllı YAŁĐA ıllı یلدا خانم کاربر پر شور و شلوغ و دوست داشتنی تولدت مبارک امیدوارم همیشه شاد و سلامت در کنار مادر مهربونت زندگی خوبی داشته باشی و به همه آرزوهات برسی {-35-}
Mohammad
Mohammad
“سرت تو کار خودت باشه” فقط یه جمله کوتاه نیست، یه سبک زندگیه
بهترین پیامک های خنده دار
وبلاگ یک دختر :
واااااای امروز تفلدمه
تفلد تفلد تفلدم مبارک
۲۵۶۵۵۵۵۵۵۴۴۸۸۴تا کامنت:
“تولدت مبارک خانومی”
شما از طرف بلاگفا بهتربن وبلاگ نویس معرفی شدید
وبلاگ یک پسر
آرزو می کنم روزی برسه که همه انسان ها بتوانند
با هر عقیده رنگ و قومیتی در کنار هم آزادانه زندگی کنند
۱کامنت:
“حرف مفت نزن”{-7-}
صوفياجون
صوفياجون
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند...
بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قور باغه دیگر گفتند که چاره ای نیست! شما به زودی خواهید مرد.
دو قورباغه این حرف ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از گودال بیرون بپرند اما قورباغه های دیگر دائما به آنها می گفتند که دست از تلاش بردارید. شما خواهید مرد!
پس از مدتی یکی از دو قورباغه دست از تلاش برداشت و مرد. اما قورباغه دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد....
بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که دست از تلاش بردار اما او با توان بیشتری تلاش می کرد و بالا خره از گودال خارج شد .
وقتی از گودال بیرون آمد، معلوم شد که قورباغه نا شنواست. در واقع او تمام این مدت فکر می کرده که دیگران اورا تشویق می کنند!
این جمله شعار امروز ماست:
ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند{-35-}{-35-}
صوفياجون
صوفياجون
شما میگین "بچه" ما میگیم " زاک "
شما میگین "کاسه" ما میگیم " قداره "
شما میگین "کف گیر" ما میگیم " کترا "
شما میگین "قابلمه سفالی " ما میگیم " گمج"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "دیگ" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "تیان"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "ﻣﺎﻫﯽ ﺗﺎﺑﻪ" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "کولوبیج"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ " ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ " ﻣَﻤﺪَﻟﯽ"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ" مورچه" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ " پوتال "
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "آبکش" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "سمانپلا"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "کتری" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "قابدان"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "گوساله نر" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "گودار"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "گوساله ماده" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "لیشه"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "ﮐﻨﺎﺭ " ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ " ﭘـَــﻠﯽ"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ " ﮔﻠﻮ" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "ﮔـــَﻠﯽ"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ جوجه" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "کیشکا"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "مرغ" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "کرک"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "ﻣﺘﻮﺟﻪ" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "ﺣﺎﻟﯽ"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "گربه" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "پیچا"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "گنجشگ" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "چی چی نی"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "ﺑﺮﻧﺞ" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ " بج"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ "ﮐﺪﻭ" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ "کوعی"
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ " ﮐﺸﻤﺶ" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ " ﻣﻤﯿﺞ"
"شما میگین "تمشک ما میگیم " ولش
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﯿﻦ " ازگیل" ﻣﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ " کنوس"
ﻟﻬﺠﻪ ﻭ ﺯﺑﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺎﺣﺎﻟﻪ ﻭ ﮐﺴﯽ ﺣﻖ ﺗﻤﺴﺨﺮﺷﻮ
ﻧﺪﺍﺭﻩ !
ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺭﻭ ﺑﺎﺣﺎﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣيگيم!
گیلک ﻫﺴﺘﯿﻢ ...
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﻤﻮﻧﻢ ﻋــــﺎﻟــــﯿــــﻪ
ﺯﺑﻮﻧﻤﻮﻥ،
ﻓﺮﻫﻨﮕﻤﻮﻥ،
ﺍﺳﺘﺎﻧﻤﻮﻥ،
ﻏﺬﺍﻫﺎﻣﻮﻥ،
ﻃﺒﯿﻌﺖ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻣﻮﻥ،
ﺣﺘﯽ ﭘﺴﺮﺍ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻭ ﺧﻮﺷﺘﯿﭙﻤﻮﻥ
ﺁﺭﻩ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ، ﺁﺭﻩ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ، ﺁﺭﻩ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ،
ﺍﯾﻨﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﺎﺩﺗﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ؛ ﻣﺎ رشتی هستیم .
ﭘﺮﭼﻤﻤﻮﻧﻢ ﺧﻌﻠﯽ ﺑﺎﻻﺱ! ﺧــــﻌـــــﻠﯽ {-35-}{-35-}{-35-}{-23-}{-29-}
{-21-}{-21-}{-21-}
3 دیدگاه · 1393/07/16 - 22:11 در گیلک ·
6
Morteza
images.jpg Morteza
بخون خیلی قشنگه;:
یه روز یه مهندس انگلیسی اومده بود برای سیستم تهویه ای حرم اقا امام رضا(ع) که وقتی داشت داخل صحنا رو بازدید میکرد چشمش خورد به پنجره فولاد اقا. رو کرد به مترجمش چرا انقدر اینجا شلوغ و این دستمالها چیه که مردم به اون میبندن؟؟ گفت ما شیعه های ایران هر مشکلی داریم میایم اینجا و این دستمالا رو میبندیم تا مشکلمون زودتر حل بشه. که دیدن مهندس کرواتشو ازگردنش در اورد و بست به پنجره فولاد اقا. که چند قدمی از کنار پنجره دور نشده بودیم که تلفنش زنگ خورد مترجم میگه دیدم مهندس حالش دگرگون شد نمی تونست حرف بزنه بعدازین که حالش بهتر شد گفتم اتفاقی افتاده دستاش میلرزید گفت خانمم بود ما تو خونه یه دختر فلج داریم زنگ زده میگه کجای بهش گفتم چرا گفت یه شخصی اومده بود جلوی در گفت من رضا هستم همسرتون منو فرستاده اومدم دخترتون ببینم برای چند لحضه اومد اتاق بچه یه نگاهی بهش کرد یه دستی رو سرش کشیدو گفت به اقاتون بگید مشکلش حل شد و رفت بعد ازین که برگشم اتاق بچه دیدم ایستاده رو جفت پاهاش داره راه میره این اقا کی بود فرستادی وقتی رفتم جلوی در رفته بود ..السلام علیک یا امام رضا ..
... ادامه
Mostafa
Mostafa



برای این گُل قرمز
نماز مُرده بخوانید
مرا شمرده بخوانید
برای خاکسپاری
تمام باغچه ها را
به مادرم بسپارید
دو دانگه پیرهنم را
دو پاره از کفنم را
به این دو چشم بدوزید
سپس ملال تنم را
دو بال پر زدنم را
در این کفن بگذارید..

به همسر نگرانم
به نقل قول بگویید
چه دوست داشتنی بود
شما آهای شماها
شما که همسر خود را
همیشه دوست ندارید…


زیاد امید ندارم
که از تپیدن قلبم
گلی دوباره بروید
مگر بهار که سر شد
کنار سنگ مزارم
دلی دوباره بکارید
کدام قله کدام موج
منی که اینهمه کوهم
از این جهان به ستوهم
من از شکار نکردن
شما از اینکه شکارم
نبوده اید شکارید..
دو دانگه پیرهنم را
دو پاره از کفنم را
به این دو چشم بدوزید
سپس ملال تنم را
دو بال پر زدنم را
در این کفن بگذارید..

7text.ir
... ادامه
Mohammad
pesarkhob.jpg Mohammad
همیشه وقتی از حجاب وحیا حرف میزنیم از خانم ها میگیم ...

از چادری ها میگیم....

اما امروزمیخوام بگم...

سلامتی پسری که سَرشو خم میکنه تا سنگ فرش خیابونا ،

نه رودروی ناموس مردم....

سلامتی اونی که نه مدونا میشناسه نه شکیرا والیزابت تیلور ...

دختر رویاهاشم سلنا گومز نیست...

سلامتی اون مردی که وقتی تو تاکسی میبینه دوتا خانم نشسته نمی ره وسطشون بشینه...

سلامتی اون پسری که نماز اول وقتش حجته...

سلامتی هرکی که پیشش،روبروش ،کنار دستش

تو کلاس با امنیت میشینی و انگار نه انگار کنارش دختر نشسته...

سلامتی اون پسری که بعد امتحان نمیره پیش همکلاسی های مونث وبگو بخند رابندازه

به بهانه ی امتحان...

سلامتی اون پسری که حاضره دخترا بهش بگن مَریض ولی اون وا نده...

سلامتی اون آقایی که ظهر تو دانشگاه پشت کفشاشو خم میکنه

وآستیناش بالا وآب میچکه

جوراباشم از جیباش آویزونه

مهم نیست دخترای جفنگ دانشگاه مسخرش کنن

سلامتی هرچی پسرخوب این جوریه ...
... ادامه
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
پسرک توی تاکسی یک شکلات درآورد و خورد ویکی دیگه وپشت بندش یکی دیگه
مردی که کنارش نشسته بودگفت:این همه شکلات برا دندونات مضره
پسرک جواب داد:بابابزرگم ۱۳۵سال عمر کرد،
مرد گفت:باخوردن شکلات ؟
گفت : نه بابابزرگم فقط سرش تو کار خودش بود نه دیگران !
{-151-}
دیدگاه · 1393/07/14 - 11:13 ·
4
√√★nima★√√
√√★nima★√√
ﺣﺴﻮدی ام ﻣﯽ ﺷﻮد ﺑﻪ ﺗﻮ♥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﻦ داری ﮐﻪ اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﭘﺎیِ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ رﻧﺠﺪ اﻣﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد اﻣﺎ ﺑﺎز ﻣﯽ اﯾﺴﺘﺪ ﺑﻪ راﻩِ ﺗﻮ ﺣﺴﻮدی ام ﻣﯽ ﺷﻮد ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻦ را ﻧﺸﺎن ﺑﺪﻫﺪ و ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ؟ او ﻣﺮا ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﺮاﻏﺶ ﺑﺮوﯾﺪ ﺗﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺣﺮفِ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ دارد ﺣﺴﻮدی ام ﻣﯽ ﺷﻮد ﺑﺎز ﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫﺮروز ﺑﺮاﯾﺖ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﮐﻨﺎر ﻣﯽ ﮔﺬارم ﺗﺎ ﯾﺎدم ﻧﺮود ﭼﻨﺪ روز اﺳﺖ ﮐﻪ دﯾﻮاﻧﻪ ی ﺗﻮ ﺷﺪﻩ ام ﺣﺴﻮد ﺷﺪﻩ ام ﺑﻪ زﻣﯿﻦ و زﻣﺎن ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺪا ﮐﻪ ﺗﻮ را ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻫﺮروز و ﻫﺮﺷﺐ ﺣﺴﻮدی ام ﻣﯽ ﺷﻮد ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﻪ دﻟﻢ ﻧﻤﯽ آﯾﺪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺑﯽ آورم ﺣﺘﯽ از رویِ دﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﺖ را ﮐﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺖ را ♥ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﻢ{-35-}
دیدگاه · 1393/07/13 - 15:39 ·
3
شهرزاد
1393152481877999_large.jpg شهرزاد
هر چه فکر می کنم ...
تازه می فهم که دردِ بی کسی
خیلی بهتر است ...
از دردِ " باکسی بودن"
مثل من ...
که کسی هست همیشه کنارم
و اصلا نیست که نیست

حمید جدیدی
... ادامه
حامد@ پسر تنها
خنده-دار-ترین-عکسهای-دنیا.jpg حامد@ پسر تنها
یعنی کشنه بشی غدام کم باشه
ıllı YAŁĐA ıllı
41544_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
در کنار خانواده ...
دیدگاه · 1393/07/11 - 17:58 در ورزش ·
8
ıllı YAŁĐA ıllı
_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
در کنار خانواده ...
دیدگاه · 1393/07/11 - 17:55 در ورزش ·
8
مائده
مائده
دستم به قلم نمی رود
کلماتم کناره گرفته اند
و سکوت...سایه اش سنگین است،
و خلوتی که گاه یادم می رود
خانه ی خودِ من است...

"سید علی صالحی "
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/11 - 14:49 ·
7
bamdad
54929317833377541535.jpg bamdad
..
رضا
رضا
هر روز میگذره سایت داره خلوت تر میشه انگار به دوره پایان سایت داریم نزدیک میشیم اینجور باشه تعطیلش میکنم .
صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ