یافتن پست: #گذشت

bamdad
bamdad
زنـــدگی می کنم..

بــرای رویاهایی که منــتظر حقیقی شدن به دست من هستند.
من فــــرصتی برای بودن دارم...
پـــــس ساکت نمی نشیـــنم!
می گذارم همه بدانند که من با تمــام توانایی ها و کاستی ها شاهـــکار زندگی خودم هستم.
کافـــی است لحظات گذشته را رهـــا کنم...
و بــــرای ثانیه های آینده زندگـــی کنم!
چـــون رویاهایم آنجاست...
و من،
فقــط یک بار فــرصت زندگی کردن دارم...

{-35-}
دیدگاه · 1393/08/11 - 21:04 ·
2
bamdad
bamdad
" به خاطر بسپار "
*****
- زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است.
*************************
- تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد؛ مرغ است.
*******************************
-زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛ با "تحول" آغاز میشود.
*****************************
- لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"، شروع کن تا بزرگ شوی ...
***************************
- اگر قبل از رفتن کسی خوشبخت بودید ؛ بعد از رفتنش هم می توانید خوشبخت باشید...
********************************
- باد با چراغ خاموش کاری ندارد ؛ اگر در سختی هستی بدان که روشنی...
*********************************
- ما فقط برای یک بار جوان هستیم ؛ولی با یک تفکر غلط می توانیم برای همیشه نابالغ بمانیم ...
******************************
- بخشش؛ گذشته را دگرگون نمی سازد؛ ولی سبب گشایش آینده می شود...
********************************
- و در آخر :
ما نمی توانیم تعیین کنیم چند سال زنده خواهیم بود؛ اما می توانیم تعیین کنیم چقدر از زندگی بهره ببریم...
نمی توانیم تک تک اعضای صورتمان را انتخاب کنیم؛ اما می توانیم انتخاب کنیم که چهره مان چگونه به نظر برسد...
نمی توانیم پیش آمدن لحظات دشوار زندگی را متوقف کنیم؛ اما میتوانیم تصمیم بگیریم زندگی را کمتر سخت بگیریم..

{-35-}
دیدگاه · 1393/08/9 - 21:04 ·
4
فردا و دیروزباهم دست به یکی کرده.دیروز با خاطراتش مرا فریب داد.فردا با وعده هایش مرا خواب کرد وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود.. آلبر کـآمو ..
دیدگاه · 1393/08/9 - 19:27 ·
3
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﮔﺎﻫﻲ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﺕ،
ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﻫﻤﺴﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ.
ﺁﻥ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﺗﺠﺮﺑه ای ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻔﺮ.
ﮔﺎﻫﻲ "ﺗﻠﺦ"
ﮔﺎﻫﻲ "ﺷﻴﺮﻳﻦ"
ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ"ﻟﺒﺨﻨﺪ" ﻣﻲ ﺯﻧﻲ
ﮔﺎﻫﻲ ﻳﺎﺩﺷﺎﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ "لبانت" ﺑﺮﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ .....ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ..
ﺑﻪ ﺗﻠﺦ ﺗﺮﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﻳﺖ.. ﺣﺘﻲ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﺴﻔﺮ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﺑﺪﺍﻧﺪ
ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ؛ ﻫﺮﭼﻪ ﮔﺬﺷﺖ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻭ ﻫﺮﺭﻭﺯ
ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻭ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ، ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﻲ ﺁﻳﻨﺪ
ﻭ ﺍﻳﻦ ﺁﻣﺪﻥ
ﺑﺎﻳﺪ ﺭﺥ ﺑﺪﻫﺪ
ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺪﺍﻧﻲ
"ﺁﻣﺪﻥ" ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﺑﻠﺪﻧﺪ
ﺍﻳﻦ "ﻣﺎﻧﺪﻥ" ﺍﺳﺖ
ﻛﻪ" ﻫﻨﺮ "ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫد
... ادامه
Mohammad
0tyi3nsj321nsqstyysb.jpg Mohammad
دیر آمدی موسی...!
دوره اعجازها گذشته است...

عصایت را به چارلی چابلین هدیه کن...

که کمی بخندیم...
دیدگاه · 1393/08/3 - 09:23 ·
6
sam
sam
سرد بود ...
زمستونی که اون شب برامون قدر هزار شب گذشت
2 تا خورده بودیم و چند تام نخوردیم ...
حقیقتش ته دل خوش بین ترین هوادارم با اخراج اولادی یه حسی بود ...
خدایا
آبرومون رو حفظ کن ...
بغض ...
آخ آخ بغض داشت خفمون میکرد...
غلام تعویض شد ...
ای بابا این کـــــــــــــــیه اوردی تو ...
زد
ایمون زد
بغض بیشتر شد ... مثه بچه یی که گم شده باشه
ایمون دومی رو زد
اقا بغض داشت میترکید ...
وای
اوت دستی
افندی اشاره کرد رو به جلو
50 هزارتا سیخ واستاده بودن ما خوشحال بودیم با همین بازی باخت رو مساو کرده اشک هااا میخواسیم در بیاریم تو کوچه بازار
توپ رفت گوشه زمین همه گفتیم خوبه وقتو بکشید
حسین بادامکی چرخید فرستاد رو دروازه ایمون گرفت چرخید

دیگــــــــــــــــــــــــــه یادم نمیاد ....
... ادامه
رضا
رضا
چرا اینجور شده بود 1 ساعت کامل مشکل داشت .
ıllı YAŁĐA ıllı
Screenshot_2014-10-08-05-46-14-1-1.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻢ، ﮐﻪ ﺩﮔﺮ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺮ ﮐﻨﻢ ،ﻣﻬﻠﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺮﺍ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺷﺒﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺷﺒﯽ ﻫﺴﺖ، ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ، پﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺮﺩﺍﯾﯽ.. ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﺬﺷﺖ (صبحتون بخير)
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/30 - 09:53 ·
3
bamdad
bamdad
وقتی حرفی برای گفتن نیست

باید گذشت و رفت

مثل عبور از یک خط قرمز

پر از ترس،پر از دلهره

ترس از تنهایی ترس از نداشتن تو

مثل عبور از تمام دوستت دارمهایی که گفتم و شنیدیم

گفتیم اما فراموش کردیم شنیدیم اما باور نکردیم

و امروز میگذرم از تمام آنچه که تو را به من پیوند می زند

چه زیبا گفت که از دل برود هر آنکه از دیده برفت.

دیگر حرفی برای گفتن نیست

:(
دیدگاه · 1393/07/29 - 20:56 ·
5
رضا
رضا
از دست شماها مشکلی تو دسترسی به سایت هست اطلاع بدین . نترسین باهاتون کاری نداریم باور کنین :)
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
کجایی من دآرم میآم ! {-62-}
Mohammad
61015212393837529766.jpg Mohammad
اینکه چقدر از آن روز ها گذشته . . .

یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده ایم

یا اینکه هر کداممان کجای دنیا افتاده ایم

مهم نیست...

باران که ببارد هر وقتی که میخواهد باشد ،

دل هامان هـوای هم را می کند . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/26 - 09:18 ·
6
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
گرچه تابستان گذشت وفصل پاييزست،ليک-
من به تابستان داغ سينه ات خوکرده ام

تيرومرداد تنت را با سرانگشتان عشق؛ -
وردخواندم_بندکردم_مسخ و جادوکرده ام

من توقف کرده ام در داغيه شهريورت _
بر تنم_حرم تنت را،"نوش دارو" کرده ام
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/19 - 10:37 ·
4
Mostafa
Mostafa
bamdad
آقا تو زیاد تو کار شعر هستی یه زحمت داشتم برات , من متن آهنگای محسن چاوشی رو گذاشتم میخواستم تفسیر خودت رو برام بنویسی :) ممنون
Mostafa
Mostafa



لبخند زد و دستامو گرفت اما توی خواب
فردا نشده بیدار شدم بیدار و خراب
عکسش روی میز باز از توی قاب بیرون اومدو
دستامو گرفت باهم دوباره رفتیم توی قاب
ترسیدم اگه بیدار بشم خوابم بپره
گفتم نکنه اصلا” روی میز خوابم نبره
تنها روی تخت تنها توی خواب با اون توی قاب
چشماشو که بست قاب از روی میز افتاد و شکست..
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه // تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه..

حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه // تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه..
بارون میومد پس داد زدم من پشت درم
خمیازه ی باد آهسته گذشت از پشت سرم
در وا نشده بیدار شدم بارون میومد
گفتم نکنه فردا شده و من بی خبرم..
بارون میومد پس داد زدم پشت دره
بیدار شدی گفتی نکنه خوابم نبره
سیل از توی قاب اومد تو اتاق در وا شده بود
ما غرق شدیم از بس که اتاق دریا شده بود..

حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه // تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه..
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه // تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه..
تغییر کنه..

7text.ir
... ادامه
bamdad
bamdad
من هنوز غـــــــــــرق گذشته ی خــــــــــــویشم کــه.....

نمیگذرد!

:(
bamdad
bamdad
ıllı YAŁĐA ıllı آهنگ پروفایلت رو خیلی دوست دارم
من از آهنگای غمگین و ملایم خیلی خوشم میاد
مازیار فلاحی منو یاد خاطرات غم انگیز گذشته میندازه
یاد اشتباهات
یاد تلاشایی که کردم تا بشه اما...
یاد خیلی چیزا
سالهاست آهنگ موبایلم قلب یخی هستش :(
ıllı YAŁĐA ıllı
986127_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
داغی تازه بر دل موسیقی نواحی (روحش شاد و یادش گرامی) غلامعلی پورعطایی صاحب آوای نوایی نوایی درگذشت جزئیات خبر در لینک زیر ...
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
من برمو اگر شد برگردم الان دوستم زنگید گفت مامانش تو جاده تصادف کرده{-60-}
√√★nima★√√
images-87.jpeg √√★nima★√√
ﭘﺎرﻩ ﺗﻨﻢ، ﺑﻪ ﺗﻦ دﯾﮕﺮی رﻓﺘﯽ!؟ ﻋﺎدﺗﻢ راﮐﻪ ﻣﯿﺪاﻧﯽ!؟ !! ﭼﻨﺪﺷﻢ ﻣﯿﺸﻮد ﻟﺒﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻦ دﯾﮕﺮی رﻓﺘﻪ ﺑﭙﻮﺷﻢ !!! ﺗﮏ ﭘﺮم ﻧﻤﺎﻧﺪی ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻧﯿﺴﺖ !! دﯾﮕﺮی ﭘﺮﭘﺮت ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺷﮏ ﻧﮑﻦ ...ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ...دﻟﺨﻮری ﻫﺎﯾﻢ ...دﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯾﻢ ...وﺗﻤﺎم اﺷﮑﻬﺎی ﻣﻦ ... ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺮای ﺑﻌﺪ ...ﺗﻨﻬﺎﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ! ﺑﺎاوﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯿﮕﺬرد ﮐﻪ ﺑﺎﻣﻦ ﻧﻤﯿﮕﺬﺷﺖ؟؟؟... دوﺑﺎرﻩ آﻣﺪﻩ ای ... اﯾﻨﺒﺎر ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ از ﻗﺒﻞ دروغ ﻣﯿﺒﺎﻓﯽ ... زﯾﺮﮐﺎﻧﻪ ﺗﺮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﯽ !!! و دﻟﺒﺮاﻧﻪ ﺗﺮ ﻧﺎزﻣﯿﮑﻨﯽ ... اﻣــــــــــــــــــــــــــــــــﺎ .... ﺑﻌﺪ از رﻓﺘﻨﺖ ... دﻟﻢ ﻣﺮد ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﻣﻐﺰم ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮدﻧﻪ دﻟﻢ ...ﭘﺲ ﻟﻮﻧﺪ و دﻟﺒﺮاﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ و ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ ..... ﻦ دﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/6 - 12:45 ·
3
bamdad
bamdad
گذشته ام را برگردان

میخواهم تنها باشم

نه تنهاتر . . .

{-118-}
دیدگاه · 1393/07/3 - 21:00 ·
4
bamdad
bamdad
زندگی "سرگذشت"..."در گذشت" آرزوهاست...

:(
دیدگاه · 1393/07/3 - 20:49 ·
4
Morteza
Morteza
انصافا خوندنیه
.....................
درددل یک جوان ایرانی
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون....
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
... ادامه
soheil
soheil
برآنچه گذشت، آنچه شکست و آنچه ریخت حسرت نخور

زندگی اگر زیبا بود با گریه شروع نمی شد…
دیدگاه · 1393/07/1 - 23:58 ·
5
صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ