یافتن پست: #یادش

رضا
رضا
حیف که بچه های قدیمی دیگه نمیان حتی سری بزنن .
Majid
Majid
حـــکـــــمــــت!
روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد.
شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.
عارف به حضور شاه شرفیاب شد.
شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود.

استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپری کن."
شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! "

عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.
سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد.
او سومین عروسک را امتحان نمود.
تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد.

استاد بلافاصله گفت : " جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته "

شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: " پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. "

عارف پاسخ داد : " نه "
و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: " این دوستی است که باید بدنبالش بگردی "

شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود.
با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : " استاد اینکه نشد ! "

عارف پیر پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن "
برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.
شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند

استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند ".
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:28 ·
Majid
Majid
مادر داماد : ببخشین ، کبریت دارین؟
خانواده عروس : کبریت ؟! کبریت برای چی!؟سوال
مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بکشه...از خود راضی
خانواده عروس : پس داماد سیگاریه....!؟متفکر
مادر داماد : سیگاری که نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه...
خانواده عروس : پس الکلی هم هست..!؟تعجب
مادر داماد : الکلی که نه... والا قمار بازی کرده و باخته ! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش برهچشمک
خانواده عروس : پس قمارم بازی می کنه...!؟آخ
مادر داماد : آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن...
خانواده عروس : پس زندانم بوده...!؟ناراحت
مادر داماد : زندان که نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن...
خانواده عروس : پس معتادم بوده...!؟سوال
مادر داماد : آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد...نیشخند
خانواده ی عروس : زنش !!!؟؟؟عصبانی

نتیجه اخلاقی : همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشیننیشخند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:24 ·
1
zoolal
zoolal
اونیگه از من گذشت واسه من درگذشت پس روحش شاد یادش فرااااااااااااموش&
دیدگاه · 1393/02/11 - 10:44 ·
4
bamdad
attach_4172.jpg bamdad
دلم تنگه...
برای دعا کردن واسه نیومدن معلم
برای خوندن قرآن اول صبحو سرود ایران اول هفته
برای خط کشی کنار دفتر مشق با خودکار آبی و قرمز
برای تخته پاکنو گچ های رنگی کنار تخته سیاه
برای ترس از سوال معلم
برای لیوان آبی که فلوت داشت
دلم برای همه ی دلــــــــــخوشی های کــــــــودکانه تــــنگ شده

:(
bamdad
bamdad
آنکه خیانت می کند ...
قرار نیست ...
روزی چیزی را پس دهد ..!
فقط...!!
یادش می آید..
روزی که چیزی را ..
از دست داده است !!
که اکنون برایش ......
دست نیافتنی ست !!!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/9 - 20:53 ·
4
Noosha
102.jpg Noosha
{-35-}روحش شاد ویادش گرامی...
hamed
hamed
باچشمان خیس دنبال قبرم می گشت... امایادش نبود روزی را که گفته بود گورت راگم کن!
دیدگاه · 1393/02/8 - 00:14 ·
10
zoolal
zoolal
یادش بخیر یه زمانیم همه دخترا عاشق مهدی سلوکی بودن . . . !
اون موقع اینقدر امکانات نبود . . .
ساواش و مهند و ایزل و چنار این چیزا نبود که !
گزینه ها محدود بودند !
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/7 - 17:08 ·
3
صوفياجون
صوفياجون
شب همگی خووووش منم برم لالا {-22-}{-22-}
Noosha
آجی ببخش اگه اومدی من نیستم خیلی خسته هستم {-17-}{-17-}{-17-}{-35-}{-41-}{-41-}{-23-}{-49-}
zoolal
zoolal
مشتی از خاک بر میدارم!!! شاید.... شاید این همان نیمه گمشده من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند.!!
دیدگاه · 1393/02/5 - 18:50 ·
6
zahra
zahra
saba
saba
سلام saba به #شبکه_اجتماعي #نميدونم خوش آمدي
Morteza
8f5e95cf88963f3fb2779f84b80897d3.jpg Morteza
اینم دستم یادش بخیر به خاطر عشقم زدم ولی فرداش تو ماشین رفیقم دیدمش
bamdad
bamdad
آموخته ام هرگاه کسی یادم نکرد؛ من یادش کنم ،

شاید او تنهاتر از من باشد...!
دیدگاه · 1393/02/1 - 21:29 ·
6
๓เรร-รєթเ๔єђ
๓เรร-รєթเ๔єђ
Sـــــــــَــــــــلــــــــــــــآم ... {-125-}
zoolal
1982312_292176890946257_3350906331840994905_n.jpg zoolal
یادش بخیر
دیدگاه · 1393/01/29 - 08:42 ·
5
bamdad
bamdad
چقدر خوبه بعضی آدما بدونن

کــــــه اگــــــــر چیـــــــــزی رو

بــــــه روشـــــون نمی یــــاری

از ســـــــادگـــــــی نیســـــــت

شایـــــد داری جـــون میکنــــــی

حــــــرمت یـــــه روزایـــــــــی رو

نگه داری که اونا یادشـــون رفته ...
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلام ب همه ....شبتون بخیر{-7-}
بدویین بیاین ک دلم براتون ی ذره شده{-23-}
ıllı YAŁĐA ıllı
خ.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... {-137-}

خیلی لذت بخشه وقتی
از غریبه ای توی خیابان چیزی میپرسی و او با لبخند و حوصله جوابت رامیدهد
وقتی مهمونات دستور غذایی رو ازت میپرسن
وقتی هدیه ات را باز میکند و چشمهایش از خوشحالی برق میزند
از خیابان که رد میشوی راننده ای که حق تقدم با اوست برایت میایستد و با خوشرویی اشاره میکند که رد شوی
وقتی دیر رسیده ای و میگوید خودش هم الان رسیده اس
وقتی کسی را میخندانی
وقت حرف زدن کلمه ای را گم میکنی و او زود حدسش میزند
عجله داری که از چهار راه رد شوی و چراغ سبز میماند
مسیرت با مسیر بعدی تاکسی یکی است
فوت کردن قاصدک
وقتی تو رو میرسونه و تا داخل خونه نشدی راه نمی افته
نسیم خنک تو تابستون
لحظه بیدار شدن از خوابی بد
پیچ آخر جاده و سوسوی چراغ های شهر
وقتی اخم کرده اما نمیتواند جلوی خنده اش را بگیرد
وقتی به جای خداحافظی میگوید....میبینمت
وقتی کسی یادش میماند که از چه چیزهایی خوشت میاید
هوای توی گل فروشی
بوی عطر گل نرگس
کودکی در آغوش دیگری است اما دستانش را دراز میکند تا تو بغلش کنی
وقتی سر امتحان یهو جواب یک سوال یادت بیاد
آخر شب که همه خوابند ..آرامش و سکوت

{-41-}{-35-}{-41-}
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ