یافتن پست: #یَخ

Noosha
2a48acf46d7dfbb4d55a5a6fd9089eee-425 Noosha
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش‌رو و باز پسی نیست

من در پی خویشم، به تو بر می‌خورم اما
آن‌سان شده‌ام گم که به من دسترسی نیست

امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست

در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه‌ی بودن ما جز هوسی نیست ...


هوشنگ ابتهاج{-35-}
MINA
2952446-b.jpg MINA
سیب می‌خواهد دلش

اما نمی‌داند

کرم دارد روزگار ما...
دیدگاه · 1392/08/17 - 16:36 ·
9
Noosha
3d73120f7aec8b326e70d59eb4a696ed-425 Noosha
هنگامی كه قرآن می‏خوانی از شر شیطان مطرود شده ، به خدا پناه بر...{-35-}
سوره نحل - آیه 98{-41-}
دیدگاه · 1392/08/17 - 11:10 ·
4
صوفياجون
669px-Tibicen_linnei.jpg صوفياجون
Cicada ( : )
گونه‌ای حشره است از راسته نیم‌بالان (Hemiptera)، رده زنجره‌ریختان (Cicadomorpha) یا Auchenorrhyncha که دارای چشمانی ریز و با فاصله از هم بر روی سر و بال‌های شفاف ترانما با رگ‌بندی زیاد است.

زنجره‌ها با ملخ‌ها خویشاوندی ندارد بلکه خویشاوند زنجرک‌ها (leafhoppers) و حشره بزاقدار (spittle-bugs) است.

حدود ۱۵۰۰ گونه زنجره در جهان وجود دارد که غالبا در مناطق معتدل گرم تا گرمسیر سکونت دارند.غالبا جیرجیرک‌های نر آواز می‌خوانند. در اغلب موارد با توجه به بررسی‌های انجام گرفته آهنگ‌ها به اندازهٔ کافی متمایز هستند که بتوان آنها را با توجه به هدف شان طبقه بندی نمود. جیرجیرک‌ها تقریباً همیشه در محل استراحت و عموماً بر روی گیاهان آواز خوانی می‌کنند ولی در مواردی هم در سوراخی داخل زمین انجام می‌گیرد. جیرجیرک‌ها به ندرت در هنگام پرواز آواز خوانی می‌کنند، با این حال در نمونه‌های اندکی ضبط شده‌است. جیرجیرک‌ها معمولاً در محلی رو به آفتاب آواز می‌خوانند و اغلب در روزهای آفتابی.

جیرجیرک‌ها به وسیلهٔ ماهیچهٔ خاص و تسمه مانند دهل و نقاره (پوسته سخت دنده دار مخصوص) که بر بالای نخستین مقطع شکمی قرار دارد، موزیک می‌سازند. این ماهیچه پوست سخت شکم را می‌لرزاند و صدا تولید می‌شود. بر خلاف آنچه به نظر می‌رسد جیرجیرک‌ها بیش از یک نوع صدا می‌سازند، مثلاً نمونهٔ fidicina mannifera از پرو، ۴ آواز مختلف دارد: یک صدا در هنگام مزاحمت و ناراحتی، یک آواز برای صدا زدن، صدایی با دامنهٔ کم و بالاخره آواز اصلی. هدف اصلی آواز خوانی جیرجیرک جلب توجه حشرهٔ ماده برای جفت گیری است.
در شمال ایران و با شروع تابستان، صدای ممتد زنجره ها بر تنه و شاخ و برگ درختان جنگلی از صبحگاهان و حتی تا پاسی از شامگاهان به گوش می رسد.{-7-}{-35-}
Noosha
4JOK.com_sibil-7-500x333.jpg Noosha
مسابقه سیبیل به کی بیشتر میاد؟!!{-7-}

شرکت‌کنندگان در این «سیبیل‌واره»، از بین ۷ نوع سبیل، بر اساس این‌که چه نوع سبیلی بیشتر به آن‌ها می‌آید‌، می‌توانستند سبیل خود را انتخاب کنند. آیا این ۷ نوع سبیل اسمی هم دارند؟ مدیر گروه «موسیلی و گلابتون» پاسخ می‌دهد: «سیبیلو، سیبیلوست. برای این ۷ نوع سیبیل اسم انتخاب نکرده‌ایم.»
مدیر گروه «موسیلی و گلابتون» می‌گوید: «البته خیلی‌ها هم می‌خواستند در مسابقه شرکت کنند ولی به سیبیل‌ها دسترسی نداشتند.»

در جمعه‌بازار پاساژ پروانه در تهران که معمولا کارهای دست‌ساز در آن به فروش می‌رسد می‌توان این سبیل‌ها را تهیه کرد.
دیدگاه · 1392/08/4 - 22:50 ·
9
ıllı YAŁĐA ıllı
0063-249x300.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
، ‌غيرت !

به تو که می‌گويی: گيلک بی‌غيرت است؛

بله نارفيق، گيلک بی‌غيرت است و تو باغيرت.
اگر چشم‌گير بودن عظمت سپاه ديلميان در ارتش ايران باستان و اثرگذاری شگرف‌شان در شکست والرين، امپراتور روم بی‌غيرتی است، گيلک بی‌غيرت است. اگر دو و نيم قرن مقاومت در برابر هجوم اعراب در حالی که تمام ايران به چنگ تازيان افتاده بود و مبارزه دليرانه «موتا» سردار ديلمی ِ سپاهيان ری و گيلان و آذربايجان در برابر اعراب بی‌غيرتی است، گيلک بی‌غيرت‌ترين ِ بی‌غيرت‌هاست.
اگر اين موضوع که گيلکان برخلاف ساير نقاط ايران که اغلب با جنگ و شمشير به اسلام رو آوردند، دو قرن و نيم بعد از هجوم اعراب و آن هم با فکر و اختيار، دين اسلام را از علويانی که برای نجات از خلفای عباسی به گيلان پناه آورده بودند پذيرفتند، اگر اين امر بی‌غيرتی است، خوب بله، گيلک بی‌غيرت است.
اگر پيشتاز بودن در نهضت بيداری و مبارزات مشروطه و فتح تهران در کنار هم‌رزمان آذری و بختياری بی‌غيرتی است، بی‌غيرت‌تر از گيلک وجود ندارد.
قومی که مردش ميرزاکوچکِ بزرگ باشد که از بيم برادرکشی، از جنگ با قزاقان ايرانی طفره می‌رفت و حتا با اسيران جنگی نيز به صحبت و ارشاد می‌پرداخت و همين ميرزا در مقابل عناصر وابسته و بيگانه چون ببر می‌غريد و قومی که زنش «هيبت» باشد که پابه‌پای شوهرش شش‌لول و پاتاوه می‌بست و در جنگل‌های سياهکل و ديلمان می‌جنگيد و پس از دستگيری نيز زير شکنجه‌های ماموران مشيرالدوله لب از لب وا ننمود، قوم بی‌غيرتی بيش نيست!

اگر به دليل ارتباط با کشورهای اروپايی، گذار از مناسبات عشيره‌ای و قبيله‌ای و حرکت در مسير مدرنيسم و صاحب فکر بودن و نگرش بی‌تعصب به مسائل داشتن و انسان ديدن ِ زن، بی‌غيرتی است، گيلک بی‌غيرت است و اگر حيوان ديدن ِ زن و خوش‌بينانه‌تر، ضعيفه و منزل و بی‌ادبی و... ديدن زن غيرت است، اگر خشک‌مذهبی و خشک‌مغزی و کور و تعصبی و جَوگير بودن غيرت است، تو باغيرت‌ترين باغيرتان عالمی!
... ادامه
Morteza
Morteza
به بعضی ها باید گفت هــــی‌ فـــلانــی نردبـــان هــوس را بـردار و از اینـجـا بــرو،
با ایــــــن‌ چــیــــزهــا قـــدت به عــــشــق نـمـی رسد !
عـــشـــق بـــال مـــی‌خــواهــد کـه تـــو نـــــــداری . . .
... ادامه
Noosha
wkm58mbfgri9llo9s5b.jpg Noosha
من سال‌ها نماز خوانده‌ام . بزرگترها می‌خواندند ، من هم می‌خواندم . در دبستان ما را برای نماز به مسجد می‌بردند . روزی در مسجد بسته بود ، بقال سر گذر گفت : "نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید !" ، مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سال‌ها مذهبی ماندم ، بی آن که خدایی داشته باشم !

سهراب سپهری{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1392/07/28 - 13:40 ·
6
Mohammad
73197edc27ca6a95ea8f027c79c4575d.jpg Mohammad
دو مشکل بزرگ در جامعه ما وجود دارد :
نخست اینکه همه من هستیم و ما را به رسمیت نمی‌شناسیم ،
و دوم اینکه کتاب نمی‌خوانیم .
مصطفی رحماندوست
نویسنده و شاعر کودک و نوجوان
... ادامه
Noosha
a9c4a0c0d172e0f3ea82110f032a1d1a-425.jpg Noosha
دلتنگم از این قاب‌های مضحک بی‌روح
لبخندهای خشک
احوال‌پرسی‌های معمولی.....
چشمان من
تصویری از جنس تو می‌خواهد.........
دیدگاه · 1392/07/20 - 20:58 ·
6
رضا
رضا
20 مهر روز بزرگداشت حضرت
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها/که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید/ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم/جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید/که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل/کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر/نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ/متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها



غزل شماره ۱
عسل
عسل
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفردر آب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دائم‌ میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا تواناییّ بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ میبندید
برکمرهاتان کمربند،
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می‌کند بیهود جان قربان!
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره،جامه تان بر تن؛
یک نفر در آب می‌خواند شما را... نیما یوشیج
... ادامه
Mostafa
Mostafa
علت‌یابی درست!
Mostafa
Mostafa
دست از سرش بردار تا برود!

قرار بود مسابقه هنرهای رزمی بزرگی بین رزمی‌کاران مدرسه‌های مختلف انجام شود و مدرسه شیوانا هم چند نفر را برای مسابقه معرفی کرده بود. دو نفر از شاگردان شیوانا به فینال رسیدند. یکی از آنها شب مسابقه به شدت بی‌تابی می‌کرد، اما رزمی‌کار دوم آرام و ساکت گوشه‌ای نشسته بود و دوستش را نگاه می‌کرد.

شیوانا دلیل بی‌قراری شاگرد مضطربش را پرسید. او گفت: "نمی‌دانم چرا ناگهان دلشوره‌ای وجودم را پر کرده است. احساس بی‌حوصلگی می‌کنم و دوست دارم همین الان مسابقه را رها کنم و به مدرسه برگردم. در مجموع می‌توانم بگویم احساس عذاب‌آوری است."

شیوانا از شاگرد دوم که آرام بود گفت: "تو چطور؟ آیا این احساس بی‌قراری به سراغ تو نیامد؟"

شاگرد آرام گفت: "چرا آمد! اتفاقا بسیار هم شدید و تکان‌دهنده بود، اما به این احساس بی‌موقع و مزاحم گفتم که فعلا وقت خودنمایی نیست. بعد از مسابقه روزها و هفته‌ها وقت دارم و او می‌تواند آن موقع به وجودم راه یابد و مرا در خود فرا گیرد. اما امشب و فردا که مسابقه دارم حق ندارد رخ بنماید و موجب افت کارآیی و توانمندی و درنتیجه شکستم شود. خیلی ساده به احساسم دیکته کردم که الان وقت جلوه‌گری نیست!"

شاگرد مضطرب با تعجب گفت: "مگر می‌شود آدم جلوی احساسش را بگیرد!؟ احساس دل‌شوره وقتی می‌آید هیچ جایی برای منطق و استدلال باز نمی‌کند. می‌آید و همه جا را پر می‌کند!؟"

شیوانا با تبسم گفت: "احساس به تنهایی از پس این همه کار برنمی‌آید. یک همدست می‌خواهد. همدستی که به تمام تاروپود وجود تو دسترسی داشته باشد و بتواند اجازه ورود به بعضی جاها را که فقط در اختیار توست، بدهد.آن همدست نفوذی کسی جز خود تو نیست. دست از همراهی با او بردار. خواهی دید مثل یک موج گذرا و مثل یک نسیم می‌آید و از تو عبور می‌کند و می‌رود. آن که وادارش می‌کند بماند و درونت را به آشوب بکشاند خود تو هستی. این دوست تو برعکس چنین اجازه‌ای را به هیچ احساس مزاحمی نمی‌دهد. برای همین هم آرام است و به احتمال زیاد فردا در مسابقه امتیاز بیشتری کسب می‌کند. بهتر است تو هم دست از نگهداری احساس مزاحم برداری و بگذاری پی کار خود برود. اگر خیلی دوستش داری به او بگو بعدها که فرصت بود و حضورش برایت مزاحمتی ایجاد نمی‌کرد بیاید و خودش را نشان بدهد. خواهی دید این احساس بد می‌رود و دیگر نمی‌آید.
... ادامه
iman
iman
خیلی سخته آدم مجبور باشه به حرف‌های کسی گوش بده که دلش می‌خواد با پشتِ دست محکم بکوبه تو دهنش
دیدگاه · 1392/07/6 - 00:11 ·
8
♥هـــُدا♥
0f20bf7993b7a789fcdeac485207ccd5-425.jpg ♥هـــُدا♥
شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم،
وقتی می‌خواند نمی شنیدم...
وقتی دیدم که نبود...
وقتی شنیدم که نخواند...!
دیدگاه · 1392/07/4 - 10:26 ·
10
صوفياجون
صوفياجون
{-29-}{-29-}{-29-}
سخنران در حالی که یک بیست دلاری را بالای دست برده بود، از افراد حاضر در سمینار پرسید: چه کسی این ۲۰ دلار را می‌خواهد !؟ دست‌ ها همه بالا رفت، او گفت: قصد دارم این اسکناس را به یکی از شما بدهم ؛ اما اول اجازه بدهید کارم را انجام دهم . سخنران ۲۰ دلاری را مچاله کرد و دوباره پرسید: هنوز کسی هست که این اسکناس را بخواهد !؟ دست‌ ها همچنان بالا بود... او گفت: خب اگر این کار را بکنم، چه می‌ کنید؟ سپس اسکناس را به زمین انداخت و آن را زیر پایش لگد کرد . او ۲۰ دلاری مچاله و کثیف را، از روی زمین برداشت و گفت: کسی هنوز این را می‌خواهد !؟ دست‌ها باز هم بالا بود ! سخنران گفت: دوستان من، شما همگی درس ارزشمندی را فرا گرفتید، در واقع چه اهمیتی دارد که من با این ۲۰ دلاری چه کار کردم ؛ مهم این است که شما هنوز آن را می‌ خواهید . چون ارزش آن کم نشده است، این اسکناس هنوز ۲۰ دلار می‌ ارزد. خیلی وقت‌ ها در زندگی به خاطر شرایطی که پیش می‌آید، زمین می‌خوریم، مچاله و کثیف می‌شویم، احساس می‌کنیم که بی‌ ارزش شدیم، اما اصلاً مهم نیست که چه اتفاقی افتاده و چه اتفاقی خواهد افتاد! شما هرگز ارزش خود را از دست نخواهید داد؛ کثیف یا تمیز، مچاله یا تاخورده، هنوز برای کسانی که شما را دوست دارند ارزشمند هستید.
MahnaZ
MahnaZ
یک

به هنگام از یک ، از پرسیدم
شما چطور می‌فهمید که یک به شدن در نیاز دارد یا نه؟
گفت: ما را پر از می‌کنیم و ،
و جلوى می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که را کند.
من گفتم: آهان ! فهمیدم. آدم عادى باید را بردارد چون ‌تر است.
گفت: نه! آدم عادى را بر می‌دارد.
شما می‌خواهید ‌تان کنار باشد یا کنا ؟
... ادامه
Mostafa
Mostafa
رفع فیلتر

بی تو مهتاب شبی باز پای لپ‌تاپ نشستم/بی پراکسی دیدم در توی فیس‌بوک که هستم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم/ شدم آن کاربر راحت و آزاد که بودم/ و نهانخانه ذهنم از تعجب یهو گُرخید

بوی صد حادثه پیچید/فکر صد فاجعه خندید/یادم آمد که شبی در توی فیس‌بوک بگشتم

آسمان صاف و شب آرام/ رفع فیلتر شده «دات کام»/ سرعت نت شده در حد فراری/من میانش به سواری!

استاتوس تو چو دیدم/ و کامنتی بنوشتم/تو پراز لایک و کامنت در توی والت به تماشا/من تقاضای پیامی توی چت روم به تقلا/ به تو پی‌ام چو بدادم

تو به من گفتی که امشب شده‌ای مست؟/ تو که امروز نگاهت به پراکسی نگرانست/ باز فردا وضع فیلتر مثل قبل در جریانست/ فقط امشب بی‌پراکسی توی فیس‌بوک سفر کن

با تو گفتم: رفع فیلتر دائمی شد به گمانم/ بیش از این پول به پراکسی نتوانم/ نتوانم/ اشکی از شاخه فرو ریخت/ توییتر ناله تلخی زد و بگریخت/ اشک در چشم تو لغزید/ خنده زد دولت امید!/ یادم آمد که دوباره یک پراکسی بخریدم/ پای در دامن اندوه کشیدم/ نگسستم/ نرمیدم

رفت در ظلمت غم آن شب و شب‌های دگر هم/ از رها‌سازی فیس‌بوک نگردید خبر هم/ و شده سرعت نت بی‌خودی از قبل بَتَر هم! /با پراکسی به چه حالی من ز فیلتر بگذشتم.
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/29 - 01:26 ·
9
parastou
parastou
زمان مدرسه هم اینایی که اتود نوک پنج دهم داشتن
همیشه توی ذهنم تو یه دسته‌بندی جدا قرار می‌گرفتن ...
اینایی که به ما نمی‌خورن ! {-15-}
دیدگاه · 1392/06/28 - 22:58 ·
6
صوفياجون
6-4-1391_IMAGE634763475520629095.jpg صوفياجون
‌ها ‌شود ‌خوابند؟
زرافه‌ها بلندترین حیوانات خشکی‌اند و به خاطر پاهای بلند، سرعت زیاد و ضربات خطرناک پا کمتر شکارچی جرات می‌کند به آنها حمله کند. اما آیا این توانایی‌ها به زرافه امکان می‌دهد که شب‌ها با خیال راحت استراحت کنند؟در شب‌های تاريك و بدون مهتاب، زرافه‌های 7 متری روی زمین دراز می‌کشند و برای مدتی کوتاه استراحت می‌کنند. در شرایط معمول آنها دراز نمی‌کشند و به حالت ایستاده استراحت می‌کنند، اما تاریکی مطلق چنین شب‌هایی که در آن چشم، چشم را نمی‌بیند، باعث شده شیرها هم به شکار نروند و زرافه‌های گردن‌دراز با خیال راحت، دقایقی به عضلات خسته خود استراحت بدهند.
این تصویر را مارتین دورن، عکاسی حرفه‌ای و همکار نشنال‌جئوگرافیک با استفاده از دوربین حرارتی ثبت کرده است. دوربین‌های حرارتی، پرتوهای فروسرخ تابش‌شده از بدن حیوانات خون‌گرم را ثبت می‌کند و بدین ترتیب می‌توان رفتار این جانوران را در تاریکی شب و بدون مزاحمت نورهای پروژکتور بررسی کرد.{-35-}
♥هـــُدا♥
جــدایی (14).gif ♥هـــُدا♥
یک روز ؛
یک جایی ،
یک غریبه ....
می شود همان اتفاق ناخوانده زندگیت !
که سالها به آرزویش نشسته بودی ....
اما ....
او فاتحه ی کل زندگیت را یک جا می‌خواند ... !!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/26 - 20:13 ·
4
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ