یافتن پست: #یگانه

ıllı YAŁĐA ıllı
Mohsen-Yeganeh-Live-In-Concert.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
شهرزاد
شهرزاد
روزهای بدی در زندگی آدم می رسد

که هیچ کسی حتی نمی پرسد:

" خوبی ؟ "

برای چنین روزهای بدی

نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری

به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی


و نامش چه زیباست ...

خــــدا ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/9 - 13:50 ·
13
ıllı YAŁĐA ıllı
mohsen-yeganeh-man.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
bamdad
bamdad
روزهای بدی در زندگی آدم می رسد

که هیچ کسی حتی نمی پرسد:

" خوبی ؟

برای چنین روزهای بدی

نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری

به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی

و نامش چه زیباست ...

خدا ...
... ادامه
رضا
رضا
زین پس به جای وازه نا معقول و بیگانه بگوییم قرص خواب آور .
صوفياجون
صوفياجون
برو بچ بیکار نشینن بیان وسط {-225-} {-232-} {-218-} {-217-}
{-205-} {-208-} {-209-} رضا بیا وسط یه دهن بخون برامون {-11-}{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}
حامد@ پسر تنها منو تنها نزارین دیگه بیا وسط قرش بده {-203-} {-130-} {-132-}
ıllı YAŁĐA ıllı
Amir Yeganeh-Yeki Dige.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
...
...
امیدباشدیانباشد
فاش میگویم:
دوستت دارم
وازدوست داشتنت کوتاه نمی آیم
حتی درعین ناامیدی
امیدوارم
به
عشقت
ای
یگانه محبوب شبهای دلتنگیم
نیما
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/16 - 16:11 ·
6
رضا
رضا
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت/آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت/جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع/دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است/چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد/خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست/همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت

ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم/خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی/که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت





غزل شماره ۱۷
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1388351708494923_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
... ادامه
bamdad
bamdad
همیشه روزهایی هست
که انسان، در آن،
کسانی را که دوست می‌داشته،
بیگانه می‌یابد...!
(آلبر کامو)
دیدگاه · 1392/10/6 - 18:01 ·
8
Majid
415.jpg Majid
محسن یگانه و همسر جدیدش
...
...
باتوأم
این منم نیما
ازتبارعشاق اساطیری
که تورامیخوانم...
خوب گوش کن..
اینک
بازبان بی زبانی
واژه واژه
سطربه سطر
تورامیسرایم
تویی که هم
زخم بودی
هم مرحم
هم دوست بودی
هم دشمن
هم آشنابودی
هم غریبه
هم بیگانه بودی
هم خودی
هم بامن ازعشق میگفتی
هم انکارمیکردی
عاشقانه هایت را
هم محرم بودی
هم مجرم
گه چون رفیق بودی
گه چون رقیب
گه باطرف بودی
گه بیطرف
گه آسایه خاطربودی
گه بارخاطر
گه خواندی
گه راندی
گه پابه پایم آمدی
گه ماندی
... ادامه
Noosha
a3d21c4d819789d001dc78f536b7f5c3-425 Noosha
اومــــدم کــهـ پس بگیــرم تو رو از چنگــــالهـ تقــدیــر

اومــدم که مــاله مــن شی اومــدم اما چــقــد دیــر

مــن فرامــوشت نکردم نــه تو از یــادم نمیری

حتی الــانم نمیشه...عشقــو از من پــس بگیری...

این آهنگ محسن یگانه رو خیلی دوست دارم...
... ادامه
MahnaZ
27c7cb4d70.jpg MahnaZ
در ای دور دست زندگی می کرد. هر روز قبل از از خواب برمی خواست
و تا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود. هم زمان با طلوع خورشید از نرده ها بالا می رفت تا کمی استراحت کند.
در دور دست ها خانه ای با همواره نظرش را جلب می کرد و با خود فکر می کرد
چقدر زندگی در آن خانه با آن وسایل شیک و مدرنی که باید داشته باشد لذت بخش و عالی خواهد بود.
با خود می گفت: " اگر آنها قادرند پنجره های خود را از طلا بسازند پس سایر اسباب خانه حتما بسیار عالی خواهد بود.
بالاخره یک روز به آنجا می روم و از نزدیک آن را می بینم … ".
یک روز پدر به پسرش گفت به جای او کارها را انجام می دهد و او می تواند در خانه بماند.
هم که را مناسب دید غذایی برداشت و به طرف آن خانه و های رهسپار شد.
راه بسیار طولانی تر از آن بود که تصورش را می کرد . بعد از ظهر بود که به آن جا رسید
و با نزدیک شدن به خانه متوجه شد که از های خبری نیست
و در عوض ای و با های دید .
به سمت در قدیمی رفت و آن را به صدا در آورد . پسر بچه ای هم سن خودش در را گشود.
سؤال کرد که آیا او خانه را دیده است یا خیر؟ پسرک پاسخ مثبت داد و او را به سمت ایوان برد.
در حالی که آنجا می نشستند نگاهی به عقب انداختند و در انتهای همان مسیری که طی کرده بود
و هم زمان با ، را دید که با های می درخشید.

و این مصداق همان مصرع است که می گوید:

... ...
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
2013-11-12_donbaler_1384241652536306_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
a6cyx3xx4igjm2qcrbpp.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ؟؟؟ {-137-}
bamdad
bamdad
دردناک است

دوسـتش بـداری

و گمان کنی دوسـتت دارد

حال آن که

او یگانه هسـتی تو باشد

و تـو

یکی از هزاران لذت او …
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/2 - 19:23 ·
6
bamdad
bamdad
آن کسی که سال ها در دام چشمانش مرا افکنده بود



دیدمش عشق را تعارف به یک بیگانه کرد



عشق را آلوده کرد
دیدگاه · 1392/09/1 - 19:56 ·
5
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ