دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی
خشنتر ، عصبیتر ، کلافهتر و تلختر ... .
و جالبتر اینکه با اطراف هم کاری نداری....... .
همه اش را نگه می داری........ .
و دقیقا سر همان کسی خالی میکنی که
دلتنگ اش هستی........ .!
تو دنيا بعضي چيزا عطر خوبي دارند اما طعم ندارند...
تو دنيا بعضي چيزا با اينكه طعم خوبي دارند اما عطر ندارند...
مهم نيست كه عطر چيزي خوب باشه يا طعمش
مهم اينه كه به تو بچسبه
مثل عطر قهوه ي تازه دم تو يه روز سرد برفي زمستون
دیدی ای غمگین تر از من بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم
قصه ی تلخ جدایی
مانده ام سر در گریبان
بی تو در شب های غمگین
بی تو باشد همدم من
یاد پیمان های دیرین
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سینه افسرد
کنون نشسته در نگاهم
تصویر پر غرور چشمت
یک دم نمی رود از یادم
چشمه های پر نور چشمت
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
خدایا ...
هیچ می دانی که همیشه به موقع
به دادِ دلم... تو می رسی ؟؟!
آنجا که خسته ام ...
آنجا که دل شکسته ام ...
آنجا که ازهمه ی عالم و ادم گسسته ام ...
همیشه تو همان دستی هستی
که می گیری از دلم غبارِغم ها را،....
خدايا!
من دلم قرصه!
كسي غير از تو با من نيست
خيالت از زمين راحت، كه حتي روز روشن نيست
كسي اينجا نميبينه، كه دنيا زير چشماته
يه عمره يادمون رفته، زمين دار مكافاته
فراموشم شده گاهي، كه اين پايين چه ها كردم
كه روزي بايد از اينجا، بازم پيش تو برگردم
خدايا وقت برگشتن، يه كم با من مدارا كن
شنيدم گرمه آغوشت
اگه ميشه منم جا كن...
شده گاهی خودت را ورق بزنی؟
یادت بیاید که یادت نیست؟
شده گاهی هیچ چیز و هیچ کس مداوا نکند دلتنگیت را؟
شده گاهی آنقدر نباشی که فراموش کنی خودت را؟
شده گاهی با کسی در تلفن خدا حافظی کنی و مدتها
گوشی همان گونه که زنگ می خورد به گوشت بماند؟
شده گاهی یک خط کتاب را ده بار بخوانی؟
شده گاهی با گلدان خالی خانه حرف بزنی؟
شده گاهی در این دنیای مجازی دنبال کسی باشی
که مجازی نیست؟
شده گاهی سرت را آنقدر محکم گرفته باشی که گریه کنی
و گریه نکردی و خندیدی؟
شده گاهی با آهنگ شاد گریه کنی؟
شده گاهی یک فنجان چای را ده بار گرم کنی؟
شده گاهی بغض میان حرفهایت بپرد؟
شده گاهی .......
اینها یعنی مرگ بدون جان دادن هم امکان دارد
خدایـــــــــــا :کم آورده ام ،
صبری که داده بودی تمام شد ،
ولی دردم همچنان باقیست !!!
بدهکار قلبم شده ام ،
میدانم شرمنده ام نمیکنی؛
باز هم صبـــــــر میخواهم
من دلم برای خندههای بی دلیل
برای " شادمانیهایِ بی سبب "
برای بی ریا بودن
برایِ کودکی
برایِ کودکانه زیستن
... من دلم برای روزهای خوشِ زندگی تنگ شده است
دستم را بگیر
و به من بگو
چگونه در گرگ و میشِ این روزگارِ
پر بالا و پایینِ همیشه خاکستری
هنوز میتوانم بخندم ؟
بعضی وقتا سکوت می کنی
چون اینقدر ناراحتی که نمی خوای حرفی بزنی
بعضی وقتا سکوت میکنی
چون واقعا” حرفی واسه گفتن نداری…
بعضی وقتا سکوت یه اعتراضه …
بعضی وقتا هم انتظار…
اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که
هیچ کلمه ای نمیتونه
غمی که تو وجودت داری رو توصیف کنه...