یافتن پست: #خاطره

zoolal
zoolal
بغض یعنی :
صدای اذان
خونه سوت و کور
خاطره های پرهیاهو
و سفره ای خالی از حضور پدر و مادر …
بعضی چیزا فقط یه بار تکرار میشن ؛ قدرشو بدونیم !
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/5 - 17:21 ·
7
Bahador
10313959_325733110915401_7042253011907882895_n.jpg Bahador
وقتی همه فکر میکنن ! خیلی خوشبختی این بده
خدا تو سرنوشتم هر چی نوشت بد نوشت !
بازم خدایا شکرت ! دوستام که منو ول کردن ولی میدونم تو تا اخر بامنی
... ادامه
Bahador
1781898_311911632297549_3479974272687398023_n.jpg Bahador
وآسه هر کی خوندم از صدآم تعریف کرد ولی من یکیو میخواستم فقط ب خاطره خودم منو بخواد !
دیدگاه · 1393/04/3 - 14:36 ·
1
...
دانلود اهنگ جدید علی عبدالمالکی با نام نفرین.jpg ...
شنیدم عروسیته!
اون که دستاش تودستاته کیته؟
یعنی باورکنم اون همه خاطره دروغی بود!
این همه خوبی کردم بهت خداییش کمت نبود؟
مگه کمت بود؟
لباس عروسیت رخت عزاته
هرجابری نفرین این دلم باهاته!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/3 - 04:01 ·
7
Hooman
Hooman
وقتی تنهاییم دنبال یک دوست میگردیم/وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش میگردیم/وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش میگردیم ولی باز هم تنهاییم.......
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/30 - 00:39 ·
3
Hooman
Hooman
زندگی دفتری از خاطره هاست...
یک نفر در دل شب، یک نفر در دل خاک،
یک نفر همدم خوشبختی هاست،
یک نفر همسفر سختی هاست،
چشم تا بازکنیم عمرمان می گذرد....
ما همه همسفرو رهگذریم...
آنچه باقیست فقط خوبیهاست.
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/30 - 00:38 ·
3
صوفياجون
صوفياجون

حالا مدام...
حالا مدام از پی نشانی تو

فنجان های قهوه را دوره می کنم

مدام این چشم بی قرار را

با بغض و بهانه ی باران آشنا می کنم

مدام این دل درمانده را

با باور برودت عشق

آشتی می دهم

باید این ساده بداند

بانوی برفی بیداری ها

دیگر به خانه ی خواب و خاطره

باز نخواهد گشت.
{-35-}{-35-}{-35-}
zoolal
zoolal
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد
آن چنانی که فقط
خاطره ای می ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه ی خود
جامه ی اندوه مپوشان هرگز
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/28 - 16:16 ·
4
bamdad
bamdad
خاطره ای خوش باش ,زندگی می گذرد
دیدگاه · 1393/03/18 - 22:53 ·
4
zoolal
zoolal
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد
تو که رفتی همۀ ثانیه ها سایه شدند
سایه در سایۀ آن ثانیه ها خواهم مرد
شعله ها بی تو ز بی رنگی دریا گفتند
موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد
آری یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
دلم برایت به اندازه این یک دنیا فاصله تنگ است
کاش می شد برگردی
کاش می شد منم با خودت می بردی
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/16 - 21:12 ·
7
zoolal
zoolal
اگه دردی تو پاهات حس کردی اگه احساس میکنی خیلی خسته ای!
به خاطره اینه که روزی 1000 بار تو خاطرم میای و میر
دیدگاه · 1393/03/15 - 21:41 ·
7
zoolal
zoolal
به سلامتی بارون
که معلوم نیست چند گیگ حافظه داره
که این همه خاطره تووش ذخیره شده…
دیدگاه · 1393/03/15 - 16:57 ·
5
zoolal
86_n.png zoolal
همیشه
. خاطره ای هست
.
که نفس آدم را برای لحظاتی می گیرد..!
دیدگاه · 1393/03/15 - 10:21 ·
1
حمید
10101010101.jpg حمید
هرگز به آدم ها نخند !!

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !
به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
به راننده ی چاق اتوبوس...
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد...
به راننده ی آژانسی که چرت می زند...
به پلیسی که سر چهار راه با کلاه صورتش را باد می زند...
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند...
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد...
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی...
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته...
به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای را پر کنی...
به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی...
نخند
نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...
بار می برند...
بی خوابی می کشند...
کهنه می پوشند...
جار می زنند...
سرما و گرما را تحمل می کنند...
و گاهی خجالت هم می کشند

به حجت هایی که تمام زندگی شان یک موتور است تا کوهی از بار را برای یک لقمه نان در کوچه پس کوچه های تنگ این شهر جا به جا کنند... نخند

به حجت هایی نخند که پشت شهرداری می ایستند تا هر کس و ناکسی را پشت موتورشان سوار کنند فقط به خاطره احتیاج !

به دستان حجت نخند

خیلی ساده ... نخند دوست من!!!
هرگز به آدم ها نخند
خدا به این جسارت تو نمی خندد؛ اخم میکند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/15 - 08:24 ·
6
zoolal
zoolal
چترها را باید بست...!
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد...
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد

عشق را زیر باران باید جست...
"سهراب سپهری
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/13 - 12:25 ·
3
bamdad
bamdad
من ترا می جویم از پس خاطره ها

یادم آمد روزی گفته بودی همه ی احساست

از پس واژه ی دل پیدا نیست

جان شیرین داری

در وجود پاکت می زند موج شعف

مهر بی اندازه

بار سنگین یکی عشق بزرگ

گفتن ساده ی من هم دارم عالمی عشق به تو

با همین خاطره ها شاد می ماند دل

من ترا می جویم

هر کجا می گذری

یاد من همره توست

{-41-}
دیدگاه · 1393/03/12 - 19:17 ·
3
bamdad
bamdad
هر صبح چشم که می گشایم...

یادم می آید خاطره ای شیرین دارم...

بناگاه پر می شوم از یاد تو..

و آن لحظه آغاز منست.......

{-41-}
zoolal
zoolal
بارخدایا...
از عشق امروزمان برای فرداهایمان چیزی باقی بگذار
برای روزی که فراموش می کنیم عاشق بوده ایم.
اندازه یک مشت ،
یک لبخند...یک خاطره.... یک نگاه....تا دوباره بشکفد
تا دوباره ببارد و سیراب گرداند همۀ قلب و روح و جانمان را....
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/10 - 22:14 ·
8
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
نه تو می مانی و نه اندوه

و نه هیچ یک از مردم این آبادی

به حباب نگران لب یک رود قسم

و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،

غصه هم میگذرد

آن چنانی که فقط

خاطره ای می ماند

لحظه ها عریانند

به تن لحظه ی خود

جامه ی اندوه مپوشان هرگز
... ادامه
...
1418009927.jpg ...
وقتی تنهاییم
دنبال یارمیگردیم!
وقتی پیداش کردیم
دنبال عیبهاش میگردیم..!
وقتی
ازدستش دادیم
دنبال خاطره هاش میگردیم...!
وباز
تنهاییم!!!!
{-35-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 02:24 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
روزهـــــــــا...

رفت ولی یاد تو کمرنگ نگشت

شبهــــــــــــا.....

رفت و دل ♥ ساده من سنگ نگشت

ذهن من ....

بستر صد خاطره با یاد تو بود

یادت
از صفحه این خاطره کمرنگ نگشت
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/6 - 23:37 در دوستها ·
7
bamdad
bamdad
بارانی که روی این شهر می بارد

روی استانبول نیز خواهد بارید

همین طور روی لندن

یک شب

پراگ

و یا باکو

هر کجا باشی

یک شب

به یاد نخستین دیدار

دل تو نیز خواهد شکست

مثل دل من

زیر بارانی که از ابر خاطره ها می بارد .
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 23:21 ·
6
bamdad
bamdad
یک روز سطری از این شعر

مثل سوت قطاری از کنار گوشَت عبور می کند

واژه ها برایت دست تکان می دهند

خاطره ها

مثل آشنایان دورت به تو نزدیک می شوند

و فکر می کنی

چرا نبض این شعر برای تو اینقدر تند می زند ؟





- نگاهم می کنی

و چشم هایت چقدر خسته اند !

انگار از تماشای منظره ای دور برگشته اند –





نگاه می کنی به من

برفی که بر موهایم باریده

راه تمام آشنایی ها را بسته است

انگشتانم استخوانی تر از آن شده اند

که نوازشی را یادت بیاورند

و تمام این سال ها

آنقدر میان خطوط موازی دفترم

دست به عصا راه رفته ام

که بردن نامت کمر واژه هایم را خواهد شکست







واژه ها

دوباره برایت دست تکان می دهند

خاطره ها

مثل آشنایان نزدیکت از تو دور می شوند

و این شعر

برای همیشه حافظه اش را از دست می دهد ...

{-15-}
دیدگاه · 1393/03/2 - 19:23 ·
5
✔♥Дℓɨ♥✔
10360446_880736535275093_4099607817224656904_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
آنان که با ای از هم جدا می شوند ،
از هم نمی شوند ...

" سیلویا پلات "
Mohammad
mohammadali-keshavarz.jpg Mohammad
محمدعلی کشاورز: فردین هنرمند بسیار نجیب و والایی بود

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ