یافتن پست: #خيلي_قشنگ

MahnaZ
normal_Avazak_ir-Love11378.jpg MahnaZ
در من ،
ناگهان ای...
ناگهان ای تلخ گذشت...
من را کم داشتم

در من ،
حرفی زد...
و شعری شد...

در من،
گیسوی تو نداشت
چشمان تو نداشت...
چه دارم
که به ...
سالها زده است...
✔♥Дℓɨ♥✔
1381572782212368_orig.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
تـو کـمی شـو
را
مـن ميکـنم ...{-128-}
Mostafa
incredible_and_aweinspiring_photographs_32.jpg Mostafa
... ادامه
MahnaZ
158425.jpg MahnaZ
روزی متوجّه شد را در گم کرده است.
معمولی امّا با ای از و بود.
بعد از آن که درمیان بسیار جستجو کرد و آن را نیافت
از گروهی که در بیرون مشغول بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند
ای دریافت نماید. به محض این که مطرح شد
به درون هجوم آوردند وتمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم پیدا نشد.
از بیرون رفتند و درست موقعی که از ادامۀ شده بود،
نزد او آمد و از وی خواست به او دیگر بدهد.
نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی به نظر میرسد."
پس را به به درون فرستاد.
بعد از اندکی در حالی که را در دست داشت از بیرون آمد.
از طرفی شد و از طرف دیگر گشت که چگونه از آنِ این شد.
پس پرسید، "چطور شدی در حالی که بقیه ماندند؟"
پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی نشستم
و در دادم تا را شنیدم و در همان جهت کردم و آن را ."
وقتی که در باشد بهتر از که پر از است فکر میکند.
هر روز اجازه دهید شما اندکی یابد و در قرار گیرد
و سپس ببینید چقدر با به شما خواهد کرد خود را آنطور که مایلید و بخشید.

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ