شب تولدتوچه کارهاکه نکردم
ایوون دلتنگیمو
هی آب وجاروکردم
گفتم:
شب تولدباید
غم رورهاکرد
به چشم توخیره شد
توروفقط صداکرد
باکلاههای بوقی
مهمونهای خیالی
واسه تولدتو
یه جشن خوب وعالی
توجشن کوچیک ما
من بودم و
یه قاب عکس
یه کلبه سوت وکور
اینا همش یه خاطره ست....
... ادامه