خونسردی تو این مواقع خیلی خوبه .

وقتی سرد میشه بخاری روشن میکنن عجیبه ؟

نع:-)

هوا سرد شده رضا ، ولی به نظرت واسه بخاری زود نیست؟
منکه سردم نیست ، ما هنوز شوفاژا رو روشن نکردیم
سر کار هم بخاری روشن نکردیم هنوز

بامداد روشن کردیم در حد شمعک هست فقط کمی رطوبت گرفته بشه .

نه بابا ربط نداره به اون بدبخت

خواهش میشه همشهری
منتظر هستیم که دوباره فعال بشی

صوفياجون
نتت وصل شدش
رفتی ترانه ی آخرمو خوندی؟
قرار بود نظرتو بگیا
"دروغ های قاصدک"

رفتم خوندمش ولی نتونستم اونجا نظر بزارم چون عضوش نبودم . مثل همه شعرات قشنگ و دلنشین #همشهری

فردا یا یه روز دوباره این شعرتو تو دفترم یادداشت میکنم بعد تو #نمیدونم میزارم امشب اصن حال ندارم خیلی خسته شدم دیروز عمادووو اوومده بود با خواهرم دیگه دیشب خونمون دیووونه خونه بود با عجوج و مجوج اصن یه وضعی

اول اینکه تو لطف داری
ولی میتونی نظر بذاری
فقط همون لحظه نمایش داده نمیشه ، چون عضو نیستی
بعدش من باید برم نظرت رو تآییدش کنم تا اونجا نمایش داده بشه
میتونی نظر بذاری

رفتم گذاشتم ارور داد گفت فقط اونایی که عضون میتونن

نه
میشه

راست میگی آبان ماه نیست که... آبان فصل پنجم سال هست....

باز میگم ارزشش تو همون گروههایی هست که گفتم

خله

چرا از وضع و حال خودت می نویسی؟
زشته، تو خیلی هم عاقلی...

باز که توهم زدی

لاییییک

سلام من هنوز پیراهن میپوشم سردم نمیشه

خب تو قوی هستی آخه
ما پیر شدیم...
تو هنوز جوونی

سلامممممممممممم مدیر ما که داریم از گرما خفه میشیم که بابا

امروز واقعا سرد بود مخصوصا که روز قبل از بارون گردی سردی بیفته تو جونت

صوفیا بوده احتمالا

پسرک بیچاره

پسره بیچاره نیس خخخخخخخخخخ

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست/تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست

#حافظ

تا لفظ من به گاه فصاحت بود روان

بازار من به نزد بزرگان بود روا

#عبدالواسع_جبلی

از آمدن بهار و از رفتن دی / اوراق وجود ما همی گردد طی

#خیام

یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا

از فروغ عشق ، خورشید قیامت کن مرا

#صائب_تبریزی

اي سر و پاي بسته به آزادي مناز آزاده منم كه از همه عالم بريده ام

رهي معيري

مشو محبوس ارکان و طبایع

برون آی و نظر کن در صنایع

#شیخ_محمود_شبستری

عشق رخ یار بر من زار مگیر / بر خسته دلان رند خمار مگیر
صوفی چو تو رسم رهروان می‌دانی/بر مردم رند نکته بسیار مگیر

#حافظ

روی دیدار توام نیست، وضو از چه کنم؟
دیگر از جامه ی صد وصله رفو از چه کنم؟

#معین_کرمانشاهی

مهتاب به نور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت

#خیام