یافتن پست: #غمخوار

Mohammad
Mohammad
گاهی دلت از سن و سالت میگیره
میخواهی کودک باشی
کودکی که به هر بهانه ای
به آغوش غمخواری پناه میبرد

بزرگ که باشی...
باید بغض های زیادی را
بی صدا دفن کنی...!!
... ادامه
دیدگاه · 1394/11/17 - 11:10 ·
6
mehrab
mehrab
مومن:
شادی اش در رخسار و اندوهش در سینه است /
سینه اش از هرچیزی گشاده تر است (صبور تر است ) /
فروتنی اش از هر کسی بیشتر است /
نافرمانی و سرکشی را دوست ندارد /
ریا وخودنمایی نمی کند /
غصه اش (غمخواری اش ) زیاد ، همتش بلند ، سکوتش بسیار ، اوقاتش مشغول ( اعمال شایسیته ) و بسیار صبور است /
در اندیشه و تفکراتش فرو رفته /
دست نیاز رو به هیچ کس دراز نکند /
خوش اخلاق ومهربان است ، ودر عین حال دلیر و محکم / نهج البلاغه
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/14 - 19:21 ·
2
✔♥Дℓɨ♥✔
1383474074696097_large.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
امسال برایم است!
عطشت را عطشم است
" بفدای عطشان "
اولین ذکر پس از است...
... ادامه
setareh 22
1363515898408022_thumb.jpg setareh 22
گاهي دلت از سن و سالت مي گيرد

ميخواهي کودک باشي

کودک به هر بهانه اي به آغوش غمخواري پناه مي برد

و آسوده اشک مي ريزد

بزرگ که باشي

بايد بغض هاي زيادي را بي صدا دفن کني...
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/9 - 13:48 ·
5
...
1354960151777584.jpg ...
بچه ها:شمامیخوایدتملق...چاپلوسی..پاچه خواری یاریابدونیداین پستامومیخوایدندونید....
فقط همین بس که بگویم:
نداباقلب دردمیخوابد
وباگریه بیدارمیشود
نداخوراکش اشک وآه است
نداامروزنیازمندیاری شماست
اورادریابید..
باهمدردی وغمخواری به بقبولانید<"
که اوتنهانیست!
اوامروزدرشوک بسرمیبرد
اورادریابید
......
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 06:01 ·
4
...
...
Noosha دلاخون شونداغم داردامشب کسی رادردلش کم داردامشب
برفت چون ازبرش آن نوردیده
چسان گویم که مرحم داردامشب
انیس ومونس وغمخواراوغم
غم است یارش چوهمدم داردامشب
نفس اجبارماندن باشداورا
نفس رفتش چسان دم داردامشب؟ شعرازنیماتقدیم به ندای بهترازجانم
نداجان توتنهانیستی
و این تنهاغم تونیست!
مانمیدونمی هاهمه باتوئیم
وتنهات نمیذاریم وغمت غم مانیزهست"
بچه هانداخیلی ی ی دلتنگه... هواشوبیشترداشته باشید..
الان بیشترازهروقت دیگه ای نیازمندهمدردی وهمدلی شماست!
ندارودریابید...
نداداره ذره ذره آب میشه...
نداروتنهانذارید..
{-38-}
دیدگاه · 1393/04/2 - 16:38 ·
7
بیکار عاشق
بیکار عاشق
دیوانه...
ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ

ﺩﺍﺭﯼ ؟

ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : " ﻋﺸﻘﻢ " ﺭﺍ ...

ﮔﻔﺘﻨﺪ : " ﻋﺸﻘﺖ " ﮐﯿﺴﺖ ؟؟ ﮔﻔﺖ : " ﻋﺸﻘﯽ"

ﻧﺪﺍﺭﻡ !!

ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺑﺮﺍﯼ " ﻋﺸﻘﺖ" ﺣﺎﺿﺮﯼ ﭼﻪ

ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﻨﯽ .... ؟

ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺎﻗﻼﻥ ﻧﻤﯿﺸﻮﻡ، ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ... ،

ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ...

ﺩﻭﺭ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ .... ﻭﻋﺪﻩ ﺳﺮ ﺧﺮﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻫﻢ ... ﺩﺭﻭﻍ

ﻧﻤﯿﮕﻮﯾﻢ .. ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ....

ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ، ﺗﻨﻬﺎﯾﺶ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﻡ،

ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻤﺶ ...

ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ، ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ..

ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ .. ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ

ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ... ﻏﻤﺨﻮﺍﺭﺵ ﻣﯿﺸﻮﻡ ...

ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ... ، ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ

ﻧﺪﺍﺷﺖ ..، ﺍﮔﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﮐﺮﺩ ، ﺍﮔﺮ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ ﺑﻮﺩ .. ﺍﮔﺮ

ﺗﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ ﭼﻪ ... ؟

ﺍﺷﮏ ﺑﺮ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ

ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ "ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ " ﻧﻤﯿﺸﺪﻡ
... ادامه
soheil
soheil
zahra
ای یار من ای یار من ای یار بی زنهار من

ای هجر تو دلسوز من . ای لطف تو غمخوار من

خوش می روی در جان من چون می کنی درمان من

ای دین من. ای جان من . ای بحر گوهربار من

ای جان من ای جان من. سلطان من سلطان من

در یای بی پایان من. بالاتر ار پندار من

پوشیده چون جان میروی اندر میان جان من

سرو وخرامان منی ای رونق بستان من

هفت آسمان را بر درم وز هفت دریا بگذرم

چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من

از لطف تو چون جان شوم وز خویشتن پنهان شوم

ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من

ای جان پیش از جانها. ای کان پیش از کان ها

ای آن پیش از آنها . ای آن من ای آن من

چون میروی بی من مرو . ای جان جان بی تن مرو

وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
soheil
023.jpg soheil
اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بی وفای بی مروت

غمم دادی و غمخوارم نکردی سروکارت به فردای قیامت
دیدگاه · 1392/11/27 - 20:38 ·
4
صوفياجون
1384277658775430.png.jpg صوفياجون
...
نمیدانم چه بنویسم
نمیدانی چه دشوار است
نمیدانی که در خلوت
غم و اندوه بسیار است
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانی که بعد از تو
دلم تنهای تنها شد
نمیدانم که این قصه
کجا آغاز و پیدا شد ؟!
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانم که تنهایی
چرا غمخوار من گشته ؟
غم تنها شدن حالا
نمیدانی که برگشته
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانی که شبها من
به کارم سخت مشغولم
سحرگاهان که بیدارم
به فکر تو مجبورم
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانم چه بنویسم
که کم گردد ز غم هایم
که بغضم نشکند وقتی
خیالم هست تنهایم
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانی که میدانم
تو دلخور از منی اما
دو خط شعری که من گفتم
چه دامنگیر شد بر ما !!
{-35-}{-35-}{-35-}
من آن را گفته بودم که
دلم آسوده تر گردد
که شاید بعد از آن نامه
نگارم باز برگردد
{-35-}{-35-}{-35-}
من حالا حس دلتنگی
شده یار و هم آغوشم
به اجبارم شده من بعد
لباس مشکی می پوشم
{-35-}{-35-}{-35-}
برای آخرین جمله
بگویم از ته قلبم
که هر شب در وجود خود
به دنبال تو می گردم
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانم چه بنویسم
به غیر از "دوستت دارم"
نمیدانی که اما من
یه دنیا دوستت دارم
{-35-}{-35-}{-35-}
شاعر: {-35-}{-35-}بامداد{-35-}{-35-}
darya
darya
ﺧﺪاﯾﺎ ، ﻫﺮﻛﺲ ﺑﯿﺎدم ﻫﺴﺖ ؛ ﺗﻮ ﺑﯿﺎدش ﺑﺎش ؛ اﮔﺮ ﻛﻨﺎرم ﻧﯿﺴﺖ ؛ ﺗﻮ ﻛﻨﺎرش ، ﺑﺎش ؛ اﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ؛ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻫﺶ ﺑﺎش ؛ و اﮔﺮﻏﻢ دارد ؛ ﺗﻮ ﻏﻤﺨﻮارش ﺑﺎش ؛؛
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/16 - 14:39 ·
7
bamdad
bamdad
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد


میخواهی کودک باشی


کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد


و آسوده اشک می ریزد


بزرگ که باشی


باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/11 - 17:01 ·
6
mostafa AZ
mostafa AZ
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد میخواهی کودک باشی کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد و آسوده اشک می ریزد بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی …
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/1 - 01:34 ·
5
sama666
sama666
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/20 - 10:26 ·
5
samyar
samyar
ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ﻏﻤﺨﻮﺍﺭ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ
ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻏﻤﺶ ﻫﺴﺘﯽ.
samyar
samyar
به خارزار جهان ، گل به دامنم با عشق
صفای روی تو ، تقدیم می کنم با عشق
در این سیاهی و سردی ، بسان آتشگاه
همیشه گرمم ، همیشه روشنم با عشق
همین نه جان به ره دوست می فشانم شاد
به جان دوست ، که غمخوار دشمنم با عشق
به دست بسته ام ای مهربان ، نگاه مکن
که بیستون را از پا در افکندم با عشق
دوای درد بشر یک کلام باشد و بس
که من برای تو فریاد می زنم با عشق
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/30 - 11:04 ·
2
...
...
””نفرین””
بسوزی ای فلک درحسرت یار
که سوزاندی مرادرهجردلدار
طبیب دردمن هرگزنبودی
نبودی مرحم این دل بیمار
الهی که نبینی روی یارت
بمانی منتظرتاصبح دیدار
الهی که گلت پژمرده گردد
که پژمردی گل من رابه گلزار
الهی که نباشی شادیکدم
بسان من به غم باشی گرفتار
الهی که غمت راکس نداند
نباشدبهرغمهای توغمخوار
الهی قطره قطره آب گردی
بسان من چوشمعی درشب تار
الهی که دلت بیمارگردد
نباشدبهربیمارت پرستار
الهی که دلت همچون متاعی
نباشدارزشش روزی به بازار
فلک چرخت نچرخدروزی ایکاش!
که چرخاندی مرادرطول ادوار
شعراز:نیماراد
{-38-}
...
...
””گل وخار””
توگل بودی ومن خارتوبودم
همیشه یاروغمخوارتوبودم
چراای گل شدی بیگانه بامن
منی که عمری دلدارتوبودم
توبودی یارودلدارغریبان
ولی من مونس ویارتوبودم
گذرکردی به آسانی زعشقم
نگفتی:عاشق زارتوبودم
توبودی برسرم تاج سرعشق
دریغ!ازآنکه سربارتوبودم
شعراز:نیماراد{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
iman
iman
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجابدند

دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست آن عزیزت عهدوپیمانت شکست

دیدی ای دل درجهان یک یارنیست هیچکس درزندگی غمخوارنیست

دیدی ای دل حرف من بیجانبودازبرای عشق اینجا،جانبود

نوبهارعمررادیدی چه شدزندگی راهیچ فهمیدی چه شد

دیدی ای دل دوستی ها بی بهاست کمترین چیزی که میابی وفاست

ای دل بایداینجاازخودگم شوی عاقبت همرنگ این مردم شوی.............
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/10 - 16:31 ·
8
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
ديدي آنرا كه تو خواندي به جهان يار ترين
سينه را ساختي از عشقش سر شارترين
آنكه مي گفت منم بهر تو غمخوار ترين
چه دل آزار شد آخر،چه دل آزار ترين
ديدي
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/21 - 23:17 ·
1
☠α˩ï§н☠
☠α˩ï§н☠
دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یار ترین
سیـ ـنه را ساختی از عشقش سر شارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوار ترین
چه دل آزار شد آخر،چه دل آزار ترین . . .
دیدی ای دل ؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/20 - 00:34 در Lawless ·
7
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد

میخواهی کودک باشی

کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد

و آسوده اشک می ریزد

بزرگ که باشی

باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی …...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/14 - 11:29 ·
3
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ