یافتن پست: #فراموشش

bamdad
photo_۲۰۱۸-۰۴-۱۳_۲۲-۳۰-۱۰.jpg bamdad
تو به منطق نزدیک ولی احساس تو را می خواند
عقل گوید که فراموشش کن ، دل من باز تو را می خواهد...
{-41-}
دیدگاه · 1397/02/5 - 16:18 ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
از استاد دکتر شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران که می گفت: زن زیبـاســت ... چه آن زمان که از فرط خستگی چهره اش در هم است... چه آن زمان که خود را می آراید از پس همه خستگیهایش.. چه آن زمان که فریاد می زند بر سرت ... و تو فقط حرکت زیبای لبهایش را مبینی... چه آن زمان که کودکی جانش را به لبانش رسانده و دست بر پیشانی زده و لبخند می زند... زن زیباست... آن زمانی که خسته از همه تُهمتها و نابرابریها باز فراموشش نمی شود؛ مادر است، همسر است، خواهر است راحت جان است ... زن زیباست ... زمانی که لطافت جسم و روحش را توأمان درک کردی ... زمانی که خرامیدنش را بین بازوانت فهمیدی ... زمانی که نداشته های خودت را به حساب ضعفش نگذاشتی ... آری زن زیبـــــاست...
... ادامه
دیدگاه · 1394/06/10 - 00:25 توسط Mobile ·
5
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
خداوندا
از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام و
کسی را دوست میدارم
میگویند:
فراموشش کن :(
(دکتر شریعتی)
رضا
رضا
لبه میز رو چرا طوری نمیسازن زانوی آدم هی بهش برخورد نکنه :)
zoolal
zoolal
اﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻟﻬﯽ ﻗﻤﺸﻪ ﺍﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻡ .
ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺩﻭﺳﺖ ....
ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ
ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮔﺮﻩ ﻧﺰﻥ
ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ...
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ..
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻋﺰﯾﺰ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﯼ !
ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮﺱ ﮐﻨﯽ، ﻧﻪ ﻫﺮﮔﺰ .
ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﯼ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ .
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﯾﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﯾﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ
ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺑﻪ
ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺸﺎﻥ ﮐﻦ ...
ﺍﯾﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ !
ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﺗﺎﺋﯿﺪ ..
ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﺎﺑﺖ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺣﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﻘﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻃﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ..
ﮔﻮﯾﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﯼ ..
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺱ ﺩﺭ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻫﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﺍﺿﯿﺸﺎﻥ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﯼ ..
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ
... ادامه
دیدگاه · 1394/01/5 - 12:13 ·
1
iman
iman
به سلامتي عشقي که من را داشت

ولي در گوش همه زار مي زد که تنهايم …
سلامتي اون که فکر مي کنيم فراموشش کرديم

اما يه شب که خوابشو مي بينيم کل روزو پکريم
به سلامتی تو عشقم… و باز هم به سلامتی تو...
سلامتی مردایی که حسرت خاک و ناموسشون رو به دل اجنبی ها گذاشتن و با این کارشون حسرت شنیدن بابا گفتن رو به دل خودشون و بچه هاشون گذاشتن...
به سلامتی اونایی که هزارتا خاطــــــــــــــــرخواه دارن
ولی دلشون گیرِ یه بــــــــــــــــــــــــ ی معرفته !
سلامتی اونایی که خیلی وقتا کم میارن....
اما هیچ وقت برا کسی که دوسش دارن کم نمیذارن....
به سلامتی سربازی که بخاطرش میره اما
وقتی که بر میگرده میبینه عشقش مادره...
... ادامه
Mohammad
Mohammad
سلامتیه اونی که فکر میکنیم تونستیم فراموشش کنیم اما وقتی تنهاییم تو سکوت شب میبینیم که چقدر دلمون هواشو کرده …
دیدگاه · 1393/09/18 - 09:43 ·
6
bamdad
bamdad
روزهای بدی در زندگی آدم می رسد

که هیچ کسی حتی نمی پرسد:

" خوبی ؟ "

برای چنین روزهای بدی

نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری

به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی

و نامش چه زیباست ...

خدا ...

{-35-}
bamdad
bamdad
zoolal @tarane zahra شهرزاد arezoo @Ruby @ElHaM14 shaghayegh(پارتی_السلطنه) Noosha صوفياجون ıllı YAŁĐA ıllı

زن زیبـاســت ...

چه آن زمان که از فرط خستگی چهره اش در هم است ...
چه آن زمان که خود را می آراید از پس همه خستگیهایش ...

چه آن زمان که فریاد می زند بر سرت
و تو فقط حرکت زیبای لبهایش را مبینی ...

چه آن زمان که کودکی جانش را به لبانش رسانده
و دست بر پیشانی زده و لبخند می زند ...

زن زیباست ...
آن زمانی که خسته از همه تُهمتها و نابرابریها
باز فراموشش نمی شود ؛
مادر است ، همسر است ، راحت جان است !

{-35-}{-35-}{-35-}
شهرزاد
Naghmehsara-509.jpg شهرزاد
انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند
و آن شخص برایش یک غریبه باشد،
می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند
و تا آخر عمر فراموشش نکند...

اوریانا فالاچی
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/14 - 20:39 ·
6
صوفياجون
Alissa1.jpg صوفياجون
صوفياجون
46ad41626e01.jpg صوفياجون

{-41-}{-35-}{-35-}
که شوق بال و پر دارد

ولی از بس که پُر شور است

دو صد بیم از سفر دارد

زنی را می شناسم من

که در یک گوشه ی خانه

میان شستن و پختن

درون آشپزخانه

سرود عشق می خواند

نگاهش ساده و تنهاست

صدایش خسته و محزون

امیدش در ته فرداست

زنی را می شناسم من

که می گوید پشیمان است

چرا دل را به او بسته

کجا او لایق آنست؟

زنی هم زیر لب گوید

گریزانم از این خانه

ولی از خود چنین پرسد

چه کس موهای طفلم را

پس از من می زند شانه؟

زنی آبستن درد است

زنی نوزاد غم دارد

زنی می گرید و گوید

به سینه شیر کم دارد

زنی با تار تنهایی

لباس تور می بافد

زنی در کنج تاریکی

نماز نور می خواند

زنی خو کرده با زنجیر

زنی مانوس با زندان

تمام سهم او اینست:

نگاه سرد زندانبان!

زنی را می شناسم من

که می میرد ز یک تحقیر

ولی آواز می خواند

که این است بازی تقدیر

زنی با فقر می سازد

زنی با اشک می خوابد

زنی با حسرت و حیرت

گناهش را نمی داند

زنی واریس پایش را

زنی درد نهانش را

ز مردم می کند مخفی

که یک باره نگویندش

چه بد بختی چه بد بختی!

زنی را می شناسم من

که شعرش بوی غم دارد

ولی می خندد و گوید

که دنیا پیچ و خم دارد

زنی را می شناسم من

که هر شب کودکانش را

به شعر و قصه می خواند

اگر چه درد جانکاهی

درون سینه اش دارد

زنی می ترسد از رفتن

که او شمعی ست در خانه

اگر بیرون رود از در

چه تاریک است این خانه!

زنی شرمنده از کودک

کنار سفره ی خالی

که ای طفلم بخواب امشب

بخواب آری

و من تکرار خواهم کرد

سرود لایی لالایی

زنی را می شناسم من

که رنگ دامنش زرد است

شب و روزش شده گریه

که او نازای پردرد است!

زنی را می شناسم من

که نای رفتنش رفته

قدم هایش همه خسته

دلش در زیر پاهایش

زند فریاد که: بسه

زنی را می شناسم من

که با شیطان نفس خود

هزاران بار جنگیده

و چون فاتح شده آخر

به بدنامی بد کاران

تمسخر وار خندیده!

زنی آواز می خواند

زنی خاموش می ماند

زنی حتی شبانگاهان

میان کوچه می ماند

زنی در کار چون مرد است

به دستش تاول درد است

ز بس که رنج و غم دارد

فراموشش شده دیگر

جنینی در شکم دارد

زنی در بستر مرگ است

زنی نزدیکی مرگ است

سراغش را که می گیرد؟

نمی دانم، نمی دانم...



شاعر : - از مجموعه شعر شبانه{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-41-}
zoolal
zoolal
از یکی پرسیدند “ بالاخره تونستی فراموشش کنی ؟ ”
جواب داد “ آره !
تو این سه ماه و نوزده روزی که رفته یه بارم بهش فکر نکردم . . . ”
دیدگاه · 1393/04/12 - 17:37 ·
6
setareh 22
1372065126422334_thumb.jpg setareh 22
عادت میکنم به داشتن چیزی و سپس نداشتنش...
به بودن چیزی و سپس نبودنش...
تنها عادت میکنم...
اما فراموش نه!!
شبها زیر دوش آب سرد رها میکنم بغض زخم هایم را
درحالی که همه میگویند...
چه زود فراموشش کرد....
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 15:01 ·
2
bamdad
bamdad
دلـــــم تنـــگ شـــده ...
برای دفتر خاطـــــراتم که مدتهـــــاســت دیگــــر چیــــزی در آن نمی نویســـم ...
برای آدمهـــــای حســـــودی که دور و بـــــرم می چرخیدنــــد
و خیــــــــلی دیر شناختمشـــــان. . .
برای آرامشــــی که مدتهاست که دیگر ندارمـــــش . . .
خنده هایی که دارم فراموششــــــان می کنم . . .
و برای خــــودم که حالا دیگر خیلی عوض شـــــده ام ...

:(
دیدگاه · 1393/03/16 - 23:57 ·
5
iman
iman
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮﭼﯽ ﺑُﺮ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺱ ﻣﻮﻧﺪﻥ … به سلامتی همه رفقایی که نه دنیا عوضشون میکنه نه من با دنیا عوضشون می کنم ! سلامتیه اونی که فکر میکنیم تونستیم فراموشش کنیم اما وقتی تنهاییم تو سکوت شب میبینیم که چقدر دلمون هواشو کرده … به سلامتی خدا که گرونی رو کارش تاثیر نمیزاره و بعد از این همه سال با ۵٠تومن صدقه ٧۰ نوع بلا رو دفع میکنه !
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/5 - 13:10 ·
14
bamdad
bamdad
یه عالمه قرص خواب اور میخورم تا خوابم بره وفراموشش کنم
ولی وقتی از خواب بیدارمیشم میبینم دلتنگم ، دلتنگ کسی که برای فراموشیش خوابیده بودم...!
:(
دیدگاه · 1393/01/28 - 21:15 ·
7
zoolal
zoolal
بعضیا رو اگه با پودر ۲۴ آنزیم هم بشوری

بازم لکه ننگشون از زندگیت و گذشتت پاک نمیشه !
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند

و آن شخص برایش یک غریبه باشد ،

می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند

و تا آخر عمر فراموشش نکند ..
... ادامه
حمید
حمید
بسم الله الرحمن الرحیـــــــــــــم...
فاطمیه تمام شد....
دراین میان بودند کسانی که سوگوار مادر سادات بودند...
همانهایی که رخت عزا به تن کردند و مجلس عزای مادر بپا...
عیدو عید دیدنی را داشتندولی حرمت راهم نگه داشتند....
سیزده به در و سفر و میهمانی هم داشتند اماسوگ مادر فراموششان نشد...
نتیجه ی امورتان بماند در آن لحظاتی که هیچ فریاد رسی نیست...

اما دراین میان بودند کسانی هم که لذات زودگذر دنیایی را به سوگ مادر ترجیح دادند...:-(
ماشین باصدای بلند ضبط و آهنگ سراسیمه می آمد...
سرنشینان جز راننده که گاهی تحت تأثیر جو قرار میگرفت همه دست میزدند و شاد...
خیلی اتفاقات می توانست بی افتد...
بریدن فرمان و ترمز و لاستیک و ماشین های روبه رو و خیلی بلاهای دیگــــــــر...
ولی بود مادری قد خمیده کنار جاده و آیت الکرسی بر لب...
بماند که وقتی سالم رسیدندیکی تمجید از دست فرمان راننده میکرد و یکی......!
زهــــــرا همه را دوست می دارد...
گاهی ماهم اورا دوست بداریم...

ومن الله توفیــــــــق...

"امیـــــــــــــــرحســــــــــــــــــام..."
... ادامه
[لینک]
دیدگاه · 1393/01/17 - 20:49 ·
9
bamdad
bamdad
دلت تنگ یک نفر که باشد!




تمام تلاشت را هم که بکنی تا خوش بگذرد؛




و لحظه ای فراموشش کنی،




فایده ندارد.... تو دلت تنگ است،




دلت برای همان یک نفر تنگ است!




تا نیاید... تا نباشد....




هیچ چیز درست نمی شود...!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/15 - 17:35 ·
6
bamdad
bamdad
میدانم دیوانه ام و میدانم توهم زده ام

حرفت که می شود با خنده می گویم :

یادش بخیر فراموشش کردم...

اما نمیدانند هنوز هم وقتی کسی اشتباه تماس میگیرد...

سست میشوم که نکند تو باشی ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 23:38 ·
7
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ