یافتن پست: #آمده

Mostafa
Mostafa
اصطلاح کاسه داغتر از آش از کجا آمده؟!
Mostafa
Mostafa
طنز طرز تهیه حلیم سلطان ، نه حریم سلطان!
شهرزاد
58869644758112536021.jpg شهرزاد
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
... ادامه
شهرزاد
53675025470253628571.jpg شهرزاد
پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند .مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه بازگردد … مادر او هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آن جا می گذشت نان را بر دارد . هر روز مردی گو‍ژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن که از او تشکر کند می گفت: هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!! این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این که زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت : او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد . نمی د انم منظورش چیست؟ یک روز که زن از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه کاری است که می کنم ؟ ….. بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت . ...
... ادامه
ebrahim
ebrahim
13
كلوديا توي هتلي بزرگ ، سوئيتي گرفت . وقتي كه رفتم توي لابي ، بعد پيش مسئول پذيرش ، او هم ورود مرا با تلفن خبر
داد، بعد افتادم دنبالِ پادو تا آسانسور، تا برس م به اتاق . اين ها اعصابم را داغا ن كرد. كلوديا تحت تأثيرم قرار داده بود، به ظاهر
مي گفت به خاطر كارش آمده است اما در واق ع آمده بود چند روزي مرا ببيند: تحت تأثيرم قرار داد و افسرد ه ام كرد، چون جلوي
چشمم ، ورط هاي بين راه و رسم زندگي او و م ن دهان باز كرده بود.
... ادامه
ebrahim
ebrahim
10
از تو ي آن خيابان به آن جا رفتن ، فقط گذر از تار يكي به نور نبود : كلِ دنيا عو ض مي شد. بيرون همه چيز بي شكل ، نامطمئن و
پراكنده بود، و اي ن جا پر بود از اشكا ل سخت ، از احجامي كه سطوح كلفت ، وزين و رنگي داشتند، رنگ سرخ همبرگر كه روي
پيشخوان برش مي خورد، رنگ سبز ژاكت هاي تيرولي پيشخدمت ها و رنگ طلايي آبجو . من كه خودم را عادت داده بودم به
رهگذرها طوري نگاه كنم كه انگار سايه هاي بي چهره هستند و خودم را ه م يك سايه ي بي چهره فرض مي كردم ، متوج ه آبجو
فروشي پر از آد م مي شدم ، يك دفعه كشف مي كردم كه اين جا جنگلي از صورت هاي مذكر و مؤنث است ، مثل ميوه هاي خوش آب
و رنگ هستند، هر كدا م با بقي ه فرق دارد و همه هم غريبه اند. اول اميدوار بودم كه همچنان حضور شبح وارم را حفظ كنم ، اما بعد
مي فهميدم كه من هم مثل بقيه شده ام ، ي ك شكل كه حتا آينه هم آن را مو ب ه مو منعكس مي كند، حتا ته ريشي را هم كه از صبح
تا ب ه حال در آمده ، نشا ن مي دهد و گريز ي هم ازش نيست ؛
... ادامه
Mostafa
Mihanstar.com-Chad1.jpg Mostafa
خلق تابلوهای بینظیر و شگفت انگیز فقط با خرده کاغذ !


به نظر شما با خردههای کاغذ چه کاری میتوان انجام داد. بسیاری به این سوال پاسخ «هیچ» خواهند داد. اما واقعیت امر این است که اگر مقداری ذوق و حوصله به این خوردههای کاغذ رنگی اضافه کنیم، میتوانیم تابلوهای بسیار زیبا و شگفتانگیز خلق کنیم. آنچه در تصاویر مشاهده میکنید، گوشهای از هنر کار با خردههای کاغذ رنگی است. شاید این نام برای بسیاری از ما ناآشنا باشد، ولی باید بدانید که این هنر پیشینهای قدیمی دارد و ریشه آن به قرن هجده میلادی و زمان انقلاب فرانسه بازمیگردد.

این هنر تا حدود زیادی بر تکههای مساوی کاغذ رنگی که به صورت نوار درآمدهاند و سپس پیچیدن آنها دور خود و مهارت هنرمند در استفاده از این نوارهای پیچیده برای ساخت تابلوهای هنری و چسباندن آنها با چسب بازمیگردد.
این هنر در ابتدا برای تزیین جلد کتابهای و اشیا مذهبی در اروپا و طی انقلاب فرانسه استفاده میشد، اما در قرن نوزدهم به یکی از سرگرمیهای اشرافزادگان اروپایی تبدیل شد.
این تصاویر، از کارهای «یولیا برودسکایا»، هنرمند روس است که در این هنر شهرتی جهانی پیدا کرده است.
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/3 - 21:37 ·
1
ebrahim
ebrahim
ادامه 4+
حاجي بابا:
تو بايد كمك كني نردبان را از انباري بيرون بياورم
ديگر دستم به بالاي ديوار نمي رسد
آيسودا سكوت كرد، پيرمرد فهميده بود، نبايد خاطرات آيسودا آلوده م يشد.
لنگان لنگان به طرف آستانه در رفت و در روشنايي غليظ درگاه مثل ساي هاي دور شد، ديگر حالش خراب شده
بود و نيرويي كه بتواند ديوار را سفيد كند در پيرمرد به تحليل رفته بود.
كاش نمي آمد، كاش نم يآمد، ولي …
ولي نبودش نيز براي غصه بود، حالا كه آمده است، دردي بزرگ با خود آورده ولي بعد از اين همه اتفاق، چرا
بايد مصيب تها تكرار مي شد. با غم و غصه شكوفه برنم يگردد.
پيرمرد احساس م يكرد كه به پايان نزديك شده و با اين احساس غمگين به
خوشبختي آيسوداي عزادار فكر كرد.
... ادامه
♥هـــُدا♥
f6323_01d804549a4a.jpg ♥هـــُدا♥
راحت قهوه ات را بخور



از ته این فنجاטּ نه ڪسی آمده ست



نه ڪسی مانده ست . . .



فالِ تو . . .



همین طعمی ست که میچشی
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/29 - 20:22 ·
3
♥هـــُدا♥
v87hp6q8gf4zjajlxqz.jpg ♥هـــُدا♥
روی قرآن ها را خاک گرفت


کودکی نان دزدید


و خدا سخت گریست


اینهمه درد بشر را به چه کس باید گفت؟!


نه کسی می شنود


نه کسی می بیند


همه سرها به گریبان بردند


و در این آینه ها


عکس تنهایی خود را دیدند


شکم مادر نفرت به درد آمده است


غابله را گو که بیا


کودکی در راه است
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/29 - 19:23 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1365507045206848_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مــــــَن که زیـاد سـَر از کـار ِ بـازاریـ ها دَر نمیــــاوَرَمـ

ولـی بـه گـُمانـمـ

حـتمـا جـنسـ هـای جـــدیدشـانـ آمدهـ که

منـ برایــــــت کهنــــه شـُدهـ اَمـ [!]
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/29 - 02:08 ·
2
شهرزاد
شهرزاد
مادرم يك چشم نداشت. در كودكي براثر حادثه يك چشمش را ازدست داده بود. من كلاس سوم دبستان بودم و برادرم كلاس اول. براي من آنقدر قيافه مامان عادي شده بود كه در نقاشي‌هايم هم متوجه نقص عضو او نمي‌شدم و هميشه او را با دو چشم نقاشي مي‌كردم. فقط در اتوبوس يا خيابان وقتي بچه‌ها و مادر و پدرشان با تعجب به مامان نگاه مي‌كردند و پدر و مادرها كه سعي مي‌كردند سوال بچه خود را به نحوي كه مامان متوجه يا ناراحت نشود، جواب بدهند، متوجه اين موضوع مي‌شدم و گهگاه يادم مي‌افتاد كه مامان يك چشم ندارد. يك روز برادرم از مدرسه آمد و با ديدن مامان يك‌دفعه گريه كرد. مامان او را نوازش كرد و علت گريه‌اش را پرسيد. برادرم دفتر نقاشي را نشانش داد. مامان با ديدن دفتر بغضي كرد و سعي كرد جلوي گريه‌اش را بگيرد. مامان دفتر را گذاشت زمين و برادرم را درآغوش گرفت و بوسيد. به او گفت: فردا مي‌رود مدرسه و با معلم نقاشي صحبت مي‌كند. برادرم اشك‌هايش را پاك كرد و دويد سمت كوچه تا با دوستانش بازي كند. مامان رفت داخل آشپزخانه. خم شدم و دفتر را برداشتم. نقاشي داداش را نگاه كردم و فرق بين دختر و پسر بودن را آن زمان فهميدم.
...
... ادامه
Patriot
Patriot
بـــا زنت شوخي کن
سر بــــــه سرش بگذار
از غذايش بچش
از دستپختش تعريف کن
و بدان کــــــــــــه اگر گاهي هم ظرف هــــا را تو بشوري
آسمان خدا بـــــه زمين نمي آيد!
آخر مي داني؟
او همـــــان دختر رويــاهاي ديروزت است
کـــــــــه بـــــه آشپز خانهء زندگي امروزت آمده!
بــــاور کن بدون او
اجـاق خانه ات حسابي کـور است!
دیدگاه · 1392/01/23 - 15:59 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1365618921455609_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
قـب ــل تـ ـر ها..!!
وقتــ ـے هنـ ــ ـوز تـ ــو نیـ ـآمده بـــ ـودے..
عاشقـ ــآنــ ـہ هاے هرکـ ـس را کـہ
مے خــ ـواندم..
بـــہ سـ ـادگے اش مے خنـــ ـدیدم!!
حالآ خودم گریـــ ــہ مے کنم
و برآیـتــ ــ ــ عــاشــقـ ــ ــآنــہ مے نویســ ــ ــم.!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/22 - 14:30 ·
2
رضا
رضا
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود ..
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
غرق دردیم، ولی می خندیم

خنده ای زهرآلود،

بدتر از ناله شب

عمق شب پیدا نیست،

زندگی زیبا نیست

سادگی زیبا نیست - این نشانی است که بر نقش دلم نقش شده

ولی افسوس چه دیر

ولی افسوس چه دیر، این دل ساده بی آلایش

درد را باور کرد

به چه می اندیشی؟ و چه می اندیشی؟

که چرا آمده ایم؟ یا چرا باید رفت؟

و من امروز به تلخي ديدم،

ساده دل بود دل ما که گمان داشت صداقت زیباست

آخر قصه چه شد؟

آخرین قصه چه شد؟

قصه ای تکراری،

قصه بیزاری ،

عشق هم زیبا نیست!!؟؟{-35-}
دیدگاه · 1392/01/21 - 18:19 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1365509260914093_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
آری… چه بی رحمانه..

آمده است که بماند…

برای

همیشه…

غم تو…
دیدگاه · 1392/01/21 - 02:27 ·
4
Noosha
59991_483.jpg Noosha
ديدن تصوير با چشمان گريان پسرش اشكم رو درآورد. دنياي خيلي كوچيكي داريم... كاش يه كم مهربونترو يه كم عاشق بوديم. خوشبخت بودن اصلا كار سختي نيست فقط كافيه عاشق باشي يه عاشق كه بي بهانه عشق ميورزه. وقتي بي بهانه دوست داشته باشي وقتي بي بهانه محبت كني و وقتي بي بهانه ببخشي خوشبخت ترين فرد زميني. كاش همه ما فقط يك بار چنين حسي رو تجربه كنيم ديگه بي شك در وجود ما كينه و نفرت جا نخواهد داشت... بيائيد قدر زندگي و عشق و محبت رو بدونيم و از همين حالا حريص باشيم براي عاشق بودن... مرگ در همين نزديكي هاست و فرصت خيلي كمه براي عاشق بودن! ....
کاش بودین و میدید که چه حاشیه هایی داشت مراسم واقعا ملت عجیبی هستیم از هجوم عکاسان و مردم بر سر بازیگران و هنرمندان و عکاسی و فیلمبرداری با هزاران موبایل تا پا زیر لاستیک رفتن و آویزان شدن به درب اتوبوسهای واحد جهت رفتن به بهشت زهرا و درگیری و بحث بر سر سوار شدن بر اتوبوس ها .خانم بدیعی کاش از این همه جمعیت که امروز آمده بود کسانی باشند که به تو فکر کنند به کار بزرگت به یادداشت اول سالت به صحبتهای پسر فهمیده ات یا اصلا به یاد مرگ بیفتند و بیاندیشند ....
... ادامه
hossein
5d853faa1fcc508243f911f0c5d74496-425 hossein
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود .
پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید : جاسوس می فرستید به جهنم!؟....
از روزی که این ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و...
حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است:
با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/16 - 02:10 ·
9
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
با همه چیز کنار آمده ام دلیل این همه دیوانگی تنها باورِ جمله ی آخرِ تو است : " چیزی بینمان نبوده "
دیدگاه · 1392/01/11 - 02:21 ·
2
Mohammad
0.1722110.jpg Mohammad
نامه جالب ملک الشعرای بهار به همسرش قبل از ازدواج
Mohammad
0.56205000.jpg Mohammad
شیرینی های محبوب چند صد ساله ایرانی
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ