یافتن پست: #آنگاه

Ryhan
پرواز.jpg Ryhan
چقدردلم تمام شدن می خواهد..
ازآن تمام شدن هایی که بشودنقطه سرخط...
وآنگاه دیکته تمام شود
ومن دیگرآغازنشوم
Mohammad
13692486201.jpg Mohammad
وقتی قهرمان جهان شدم آنگاه فهمیدم که باید بیشتر خم شوم تا مدال قهرمانی را به گردنم بیاویزند
Mohammad
3098_1837088199_amirkabir.jpg Mohammad
ببین یک لحظه یاد چه می کند !!!!!!!! حضرت آیت الله اراکی رحمة الله علیه می فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم؛ جایگاهی رفیع و متفاوت داشت پرسیدم : چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سوال کردم : چون چندین فرقه ی ضاله را نابود کردی؟ گفت : نه . . . با تعجب پرسیدم : پس راز این مقام چیست؟ جواب داد : هدیه ی مولایم حسین علیه السلام است! گفتم : چطور ؟؟؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم می رفت، تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم: قدری آبم بدهید، ناگهان با خود گفتم: میرزا تقی خان دو تا رگ بریدن، این همه تشنه ای! پس چه کشید، پسر فاطمه سلام الله علیها ؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود. از عطش امام حسین علیه السلام حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد ... آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند، امام حسین علیه السلام تشریف آوردند و فرمودند: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی و آب ننوشیدی. این هدیه ی ما در برزخ ؛ باشد تا در قیامت جبران کنیم...
Majid
Majid
ابتدا شما را نادیده میگیرند
بعد به شما مى خندند
بعد با شما مبارزه میکنند
آنگاه شما پیروز خواهید شد . . .
دیدگاه · 1393/02/15 - 09:02 ·
zoolal
zoolal
اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت دلگیر مباش
که نه تو گناهکاری نه او!
آنگاه که مهر می ‌ورزی ؛ مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا می کند
پس خود را گناهکار مبین !
من عیسی نامی را می شناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد
و تنها یکی سپاسش گفت !
من خدایی می شناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده
یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !
پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند از تو
برای مهربانیت قدردانی می کنند !
پس از ناسپاسی هایشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش
که این روح توست که با مهربانی آرام می گیرد !
خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد ؛
پس به راهت ادامه بده
{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/02/7 - 20:19 ·
3
مائده
مائده
شعله ی اشتیاق درون را گداخت
و فریاد در لبها ی خاموش آرام گرفت
آتشی که در جان اوفتاد نقش مهربانی را تا اعماقِ دل کشید
حقِ اشتباه ، بخش کوچکی از یک جمله !
چه کسی این حق را به تو خوهد داد جز خودت؟
اندیشه ای که دور از ذهن نیست...
حقیقتی انکار ناپذیر
سرزنش مدامِ عقل و هراسِ دل ...
آن هنگام بود که
کشتمش!!!
با تمام دوست داشتنهایم
در تاوانی سنگین درتاریکی دیاری رفته بر باد
عشق بازی را می گویم
گذرِ روزهایی بی مهر وشبهایی تار
سراسر دلواپسی و یاس
شبانه روزیِ تکرارِ مرگ
آنگاه که در هنگام امیدِ اجابت
دستهایی در مسیر انتظار
پیش رفت
و شکسته از دعا بازگشت
... ادامه
صوفياجون
thumb_HM-20134261619161156691388068349.7721.jpg صوفياجون

اَمی ماران گیلکی دوعا کونید
گیلانِ لبظ خودایا صدا کونید
خوشانِ جی جاکی دستانِ ذرهَ
گیله تجربه مرهَ دوا کونید
دوشمنا نفرین و دوستانا دوعا
گوشت و ناخوناَ اَجور سیوا کونید
دمبتو ابریدی آسمان جیر
عروسهِ گریه مرهَ عزا کونید
پسرِه ... دُخترِه ... خانه مرداکهِ
خوشانِ جانَ ذرهَ فیدا کونید
نیشینید پینیک پاره سر تنایی
مرداکِ نیم تنه یاَ قبا کونید
عینهو بسوخته کوسر آدمان
هفت ساله کهنه جورفاَ پا کونید
فچمید وقتی کی آب واغوشتنهِ
آسمان کمراَ دولا کونید
همه تاَ سرده زمستان شبانهِ
موشاَ نقل میانی پیچا کونید
دیهاتِ کل کچلانَ اوسانید
نقلِ من ئی چکِ پادشا کونید
وختی که جوان اونه شین جاهیله
همساده کورکی یاَ کدخودا کونید
آفتابِ زال درون بج بنی وخت
فکر مشهد ذکر کربلا کونید
غریبهَ وقتی دینید بی کس و پوشت
بمیرم یادِ ایمام رضا کونید
نیبه هیچّی اوشانهِ ویرجا اویر
حقاَ حق گید ناحقا نیگا کونید
وختی دیلخور ج سال و زمانه اید
هاَچینهِ هیچّی ر کارِها کونید
دوکونید ئیشکورِ خوردهَ طبجَه
من نانم کو چشم اَمرهَ پا کونید
هرّه پیش وختی هوا خوشی کونهِ
کیشکاناَ دانه دهید بلا کونید
اُردیک وشلختاناَ هولی هولی
ئیشمارید ئی تا ئی تا بجا کونید
تا اَمی جنگلاَ اَربادار دره
غوله چمیایاَ دوشاب پلا کونید
اَمی ماران همه روز زندگی
مرگاَ رخشن گیریدی فنا کونید
دوتا پا دارید دوتام قرضاَ کنید
خانه کاروبارا روبرا کونید
روزی صدبار میریدی زندهَ بیدی
خوشانِ دیناَ اَجور ادا کونید
آشنا غورصه بیگانه دردسر
خوشاناَ صدجوری مبتلا کونید
نیشینید نماز سر روبه خودا
شیونم آخر پسر دوعا کونید
---------------------------------------------------------------------------------------------------
برگردان فارسی
مادران ما

مادرانمان به لهجه ی گیلکی دعا می کنند
و خدا را بهمان لهجه صدا می کنند
زخمهای دستانش را با تجارب
داروی گیاهی دوا می کنند

دشمن را نفرین و دوست را دعا
اینگونه گوشت را از ناخن جدا می کنند

در زیر آسمان ابر دلگرفته اند
گریه هایشان عروسی را عزا می کنند

بخاطر پسر و دختر و مرد خانه ی خود
جان شیرینشان را فدا می کنند
بر سر وصله پاره دوزی که تنهائی می نشینند
قبای مردخانه را کلاه می کنند
همچون آدمهای کوه نشین قحطی دیده
جوراب کهنه ی هفت ساله را بپا می کنند

بگاهی که برای برداشتن آب از چاه خم می شوند
کمر آسمان را میشکنند
... ادامه
1 دیدگاه · 1393/01/29 - 00:21 در گیلک ·
8
حمید
1دار.jpg حمید
اگر می‌دانستید، یک محکوم به مرگ، چقدر در آرزوی بازگشت به زندگی است، آنگاه قدر روزهایی را که با غم و اندوه و نگرانی و بدخلقی می‌گذرانید، می‌دانستید.
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 00:08 ·
9
bamdad
bamdad
به دلتنگی هایم دست نزن



می شکند بغضم یک وقت!!



آنگاه غرق می شوی



در سیلاب اشکهایی که



بهانه ی روان شدنش هستی!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/23 - 17:15 ·
3
bamdad
bamdad
اگر می‌دانستید،

یک محکوم به مرگ،

چقدر در آرزوی بازگشت به زندگی است،

آنگاه قدر روزهایی را که با غم و اندوه و نگرانی و بدخلقی می‌گذرانید،

می دانستید...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/22 - 23:25 ·
4
bamdad
bamdad
من را می بینی؟


همچنان ایستاده ام...


کسی که فکر میکردی ،


بی تو می شکند...


حالا می شکند امثال تو را...


هیسسسسس...


هیچ چیز نگو...


فقط برو...


و منتظر سیلی دوران باش...


آنگاه ناخود آگاه یادم خواهی افتاد...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/19 - 21:29 ·
8
fatima
fatima
کافیست جای زخمت را بلدباشند... آنگاه از اعلاترین نمک برایت مرحم میسازند ..!!همان هایی ک ازجان برایشان مایه میگذاشتی!!!
دیدگاه · 1392/12/13 - 18:54 ·
6
bamdad
bamdad
خدایا ..
تو را به تمام عالم سوگند....
آنگاه که عاشقی در تاریکی شب به یاد عشقی سیگار میکشد و اشک میریزد ...
کمی نگاهش کن . ....
{-60-}
دیدگاه · 1392/12/8 - 19:13 ·
1
bamdad
11.jpg bamdad
قاصدکی که دلتنگ باشد ...

نمي ماند...

دل مي سپرد به باد پاييزي..

پرواز ميکند تا در آغوش مـــــاه

آرام گيــــــرد...

آنگاه...رهاي ِ رهــــا...

گم ميشود در سياهي ِ آسمان

تا خودِ خــــــدا
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/5 - 22:11 ·
9
کاپیتـان رستمی
کاپیتـان رستمی
bamdad
bamdad
نمی دانستم گناه چیست !
در آغوشم کشیدی و من ،
مبهوتِ تماشایت !!!
و آنگاه که صدایِ نایِ خاموشم ،
به ناخدا گاهم رسید ،
دیر بود ،
و غریقی بودم که امیدی به نجاتم نبود...
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/21 - 22:02 ·
8
Noosha
jooshe-soorat.jpg Noosha
درمانی فوری از !{-27-}
برای درمان فوری جوش ها می توانید یک قطره استریل چشمی را روی یک بند انگشت بریزید و این ترکیب را روی جوش بگذارید.
از هر ده نوجوان تقریبا هشت نفر با مشکل آکنه مواجه هستند و این بثورات جلدی، بیشتر در سنین ۱۲ تا ۱۷ سالگی روی صورت بروز می‌کنند و مشکل‌ساز می‌شوند. در صورتی که فرد مبتلا به آکنه در مورد این بیماری آگاهی کافی داشته باشد با انتخاب راهکارهای ساده می‌تواند بهتر با این مشکل مقابله کند و از شدت آن بکاهد. زمانی که منفذهای روی پوست بسته می‌شوند، آکنه روی پوست ظاهر می‌شود.
اگر از مدت ها پیش به یک مهمانی دعوت شده اید و مشغول آماده شدن هستید اما ناگهان متوجه یک جوش بزرگ و متورم در صورت خود می شوید آنگاه چه خواهید کرد؟
سشوار نه تنها به موها آسیب وارد می کند بلکه برخورد صورت با باد داغ آن موجب بسته شدن منافذ پوست خواهد شد.
بررسی ها نشان می دهند،هنگام خشک کردن موها از باد نیمه گرم آن استفاده کنید که نه موهایتان بسوزد و نه جوش بزنید.
گفتنی است،برای درمان فوری جوش ها می توانید یک قطره استریل چشمی را روی یک بند انگشت بریزید و این ترکیب را روی جوش بگذارید.
قبل از مهمانی موهایتان را کم سشوار کنید تا باد گرم ان موجب پیر نشاندادن پوست شما نشود.{-38-}
دیدگاه · 1392/10/21 - 11:15 ·
6
bamdad
bamdad
شراب هم به مستی ام حسادت می کند



آنگاه که خمار یک لحظه



دیدن تو می شوم
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ