یعنی میشود
امشب که از همیشه خسته ترم
امشب که اسمان با عشق بازی خود حالم را بدتر میکند
امشب که باران قصد بند امدن ندارد
امشب که سکوت خانه به روحم چنگ میزند
امشب که دلم برای اشنایی دور تنگ شده است
امشب که هیچ کسی به یادم نیست
تو بیایی؟
یعنی میشود؟
صدای زنگ در بیایید
و من کلافه و بی حوصله
از اینکه این وقت شب کسی با من کاری ندارد
در را باز کنم...
ولی...
تورا ببینم
میشود؟
در اغوشت غرقم کنی
ارام زیر گوشم زمزمه کنی
خیلی خسته ای نه؟
بیا برویم...
خدایا حواست به من هست؟
با توام
نکند فکر کرده ای برای معشوقه ی زمینی اینها را مینویسم؟
خدایا از زمین و زمینیانت بی زارم
بیا و مرا با خود ببر
قدرت گرفته توسط شِیرترانیکس
فارسی
...
فکر میکردم لنگرودیه 
رضا
مرجان بانو 
بوی دردسر میاد 
آوردمت اینجا.امیدوارم لحظات خوب و خوشی رو در کنار هم سپری کنیم...
سلام
1393/04/8 - 20:09به بعضیا برخورد
1393/04/8 - 20:09برخورد خخ عین خودش رفتار کردم نه بر نخوره
1393/04/9 - 19:22 توسط Mobileدادا کی رو میگی
1393/04/9 - 22:01تو رو گفتم
1393/04/9 - 23:04 توسط Mobileراست میگی چیکار کردم؟؟؟؟؟
1393/04/10 - 06:45