یافتن پست: #بنام

...
...
یادت باشدکه""مرگ""
انتهای""مردن ""است
عمرمن هنوزبه سرنرسیده
ظاهرازندگی میکنم
اماعمری که بی تومیگذرد
""مرگی ست بنام زندگی""
که درهرلحظه آن بالمس نبودنت میمیرم..
... ادامه
...
...
a.ž.ה.a.$
""دختری که ام اس دارد""
Smsهاش
کلافه ام کرده بود..
ساناز""دوستت دارم""
ساناز""میپرستمت""
ساناز""بی توهرگز""
ساناز""ترکت نمیکنم..تاآخرعمرم باهاتم""
*******************************
سانازوحمیدعزیز...پیوندتان مبارک
********** ************ ********
یکسال بعد:
جدایی_____
************
کسی که smsهاش
بوی عشق میداد
با
فهمیدن
این نکته که
سانازmsداره...
رهاش کردورفت..
Sms,,,,,,,,,ms
تفاوتش یهsبود
Sanaz
پلاکی که اول اسم سانازبرگردن
حمید
خودنمایی میکرد..
ولی
...باعث جداییشون شد..
کات
تمام
متن ازنیما
تقدیم
به
سانازتنها
که ازms
هنوزهم رنج میبره..
رنج سانازازmsنیست
ازبیوفاییه..
نیما
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
روايت داريم تو جهنم ناهار ديزي با دوغ فراوون ميدن،

بعد ناهار كه چشات سنگين ميشه و خوابت ميگيره

،تا مياي چرت بزني يه فرشته بنام كرمائيل

مياد،نخ ميكنه تو دماغت :|
...
...
ıllı YAŁĐA ıllı
بلندترین شب سال رابنامت زده اند
بی شک
اگر
من
تقویم رامینگاشتم
تمام شبهارا
بنامت نامگذاری میکردم..
تمام لحظه ها
وتمام فصول را
تک تک لحظه ها
وفصل فصل بی توبودن
و
شبانه های
کوتاه حضورت را
عمرنمیدانم..
چراکه
عمربی توبودنم
مرگی زودرس است
نیما
دیدگاه · 1392/09/14 - 21:32 ·
8
fereydoun
fereydoun
اینجا فال حافظ داره!!! نوشته فال حافظ اصلی؟!!!! مگه فال حافظ چینی هم اومده؟؟!!{-15-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1385979910810456_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
جعفر رضایی
متولد ۱۳۵۶ لیسانس اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی تهران سال ۱۳۸۰ عاشق دختری بنام مریم شد و چون وضع مادی جعفر خوب نبود پدر مریم با ازدواجشان مخالفت کرد...
پنج سال تمام جعفر و مریم برای رسیدن به هم تلاش کردن. سال ۸۵ مریم خود کشی کرد و جعفر دیوانه شد. اکنون دو چشم جعفر کور شده و به هرکی میرسه میگه هفته دیگه عروسیشه همه رو دعوت میکنه !
به افتخار این عـــشــق فقط میشه ســــکــــوتـــ­ــــــــــ کرد...{-5-}
4 دیدگاه · 1392/09/11 - 14:07 در Lawless ·
15
Mostafa
Mostafa
خدایا ، اول انقلاب و بعد جنگ رو که تجربه کردیم ، گرونی و تحریم و اینا که بجای خودش ، سیل و زلزله هم که دیگه شده سوژه دوستان ، قربونت این آخر عمری آتشفشان تفتان و دماوند رو هم فعال کن که همه مصیبت ها رو یه جا توی یه پکیج بنام “زندگی” تجربه کرده باشیم !!
... ادامه
Mohammad
Mohammad
لیلا فروهر: هیچکس جای بهروز، فردین و ملک مطیعی را نمی تواند بگیرد

✲ميــMisS.ArEzoOــس✲
✲ميــMisS.ArEzoOــس✲
اسمش را دخترانه بنام : دنیا ...

اسمش را مردانه بنام : جهان ...

افسوس که این سیاره ی آبی ، نه حیای زنانه سرش میشود نه وفای مردانه ...

فکر نان عقبا باش؛ این سیاره بیشترش آب است ...
... ادامه
bamdad
bamdad
بنام خداوندی که داشتن او جبران همه نداشته های

من است

میستایمش ، چون لایق ستایش است
...
...
ıllı YAŁĐA ıllıاگرمن خدابودم(نعوذبالله)
تمام شبهای سال رابنامت میکردم
نه یک شب
راتنها...

یلداجونم کجایی؟
...
؟؟؟؟ ...
بیاوآخرین شاهکارت راببین
مجسمه ای باچشمانی باز
خیره به دوردست
شایدشرق
شایدغرب
مبهوت یک شکست
مغلوب یک اتفاق
مصلوب یک عشق
مفعول یک تاوان
خرده هایش راباد دارد میبرد
واوفقط خاطراتش رانگه داشته
بیاآخرین شاهکارت راببین
مجسمه ای ساخته ای بنام:
””من””
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/26 - 17:01 ·
6
...
پسرم بزرگ میشی ، دستت هم بزرگ میشه ..jpg ...
بده دستاتوبمن تاباورم شه جونمی
میدونم خوب میدونی
توپوست وخون وریشمی
توکه ازدنیاگذشتی
واسه یک لبخندمن
چرامن نگذرم ازیه گوشت وپوست بنام تن
{-41-}
Morteza
Morteza
خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر بنام Vikki زندگی می کند. کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود. او به رابطه میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد...
مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : " من می دانم که شما چه فکری می کنید ، اما من به شما اطمینان می دهم که من و Vikki فقط هم اتاقی هستیم ! "

حدود یک هفته بعد ، Vikki پیش مسعود آمد و گفت : " از وقتی که مادرت از اینجا رفته ، قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که او قندان را برداشته باشد؟"
" خب، من شک دارم ، اما برای اطمینان به او ایمیل خواهم زد . "

او در ایمیل خود نوشت :
مادر عزیزم، من نمی گم که شما قندان را از خانه من برداشتید، و در ضمن نمی گم که شما آن را برنداشتید . اما در هر صورت واقعیت این است که قندان از وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده . "
با عشق، مسعود


روز بعد ، مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت نمود :
پسر عزیزم، من نمی گم تو با Vikki رابطه داری ! ، و در ضـــمن نمی گم که تو باهاش رابطه نداری . اما در هر صورت واقعیت این است که اگر او در تختخواب خودش می خوابید ، حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود.
با عشق ، مامان !!!
... ادامه
Noosha
Naarden_kl.JPG Noosha
(Naarden) در 20 کیلومتری
نرسیده به شهر آمستردام و در 20 کیلومتری جنوب شرقی آن یک شهر خیلی کوچک در کنار اتوبان وجود دارد بنام Naarden. این شهر کوچک و قدیمی داخل یک خندق ستاره ای شکل ساخته شده و تنها با سه جاده به خارج وصل میشود.
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
0063-249x300.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
، ‌غيرت !

به تو که می‌گويی: گيلک بی‌غيرت است؛

بله نارفيق، گيلک بی‌غيرت است و تو باغيرت.
اگر چشم‌گير بودن عظمت سپاه ديلميان در ارتش ايران باستان و اثرگذاری شگرف‌شان در شکست والرين، امپراتور روم بی‌غيرتی است، گيلک بی‌غيرت است. اگر دو و نيم قرن مقاومت در برابر هجوم اعراب در حالی که تمام ايران به چنگ تازيان افتاده بود و مبارزه دليرانه «موتا» سردار ديلمی ِ سپاهيان ری و گيلان و آذربايجان در برابر اعراب بی‌غيرتی است، گيلک بی‌غيرت‌ترين ِ بی‌غيرت‌هاست.
اگر اين موضوع که گيلکان برخلاف ساير نقاط ايران که اغلب با جنگ و شمشير به اسلام رو آوردند، دو قرن و نيم بعد از هجوم اعراب و آن هم با فکر و اختيار، دين اسلام را از علويانی که برای نجات از خلفای عباسی به گيلان پناه آورده بودند پذيرفتند، اگر اين امر بی‌غيرتی است، خوب بله، گيلک بی‌غيرت است.
اگر پيشتاز بودن در نهضت بيداری و مبارزات مشروطه و فتح تهران در کنار هم‌رزمان آذری و بختياری بی‌غيرتی است، بی‌غيرت‌تر از گيلک وجود ندارد.
قومی که مردش ميرزاکوچکِ بزرگ باشد که از بيم برادرکشی، از جنگ با قزاقان ايرانی طفره می‌رفت و حتا با اسيران جنگی نيز به صحبت و ارشاد می‌پرداخت و همين ميرزا در مقابل عناصر وابسته و بيگانه چون ببر می‌غريد و قومی که زنش «هيبت» باشد که پابه‌پای شوهرش شش‌لول و پاتاوه می‌بست و در جنگل‌های سياهکل و ديلمان می‌جنگيد و پس از دستگيری نيز زير شکنجه‌های ماموران مشيرالدوله لب از لب وا ننمود، قوم بی‌غيرتی بيش نيست!

اگر به دليل ارتباط با کشورهای اروپايی، گذار از مناسبات عشيره‌ای و قبيله‌ای و حرکت در مسير مدرنيسم و صاحب فکر بودن و نگرش بی‌تعصب به مسائل داشتن و انسان ديدن ِ زن، بی‌غيرتی است، گيلک بی‌غيرت است و اگر حيوان ديدن ِ زن و خوش‌بينانه‌تر، ضعيفه و منزل و بی‌ادبی و... ديدن زن غيرت است، اگر خشک‌مذهبی و خشک‌مغزی و کور و تعصبی و جَوگير بودن غيرت است، تو باغيرت‌ترين باغيرتان عالمی!
... ادامه
...
...
همانطوری که پیش بینی کردم یه مهره شوت زن بنام محمدقاضی گل برتری رادردقیقه۷۵به ثمررسوندحالا۲تاگل میخوایم
...
...
@shiraz girls
بدست آرددل مارا٫اگرآن دخت شیرازی
به یک لبخندزیبایش٫دل مامیشود راضی
بکشته چشم شهلایش﷼٫دل بی طاقت مارا
بده حکمی بنام دل٫الایاایهاالقاضی
کمان ابروی زیبایش٫زده آتش بجان من
چه گویم من زمژگانی٫که کرده بادلم بازی
بسان غنچه میماند٫لبان بی مثال او
زده طعنه رخ ماهش﷼٫بروی دخت قفقازی
شب وروزم سیه کرده٫خم زلف دوتای او
چه گویم من زاندامی٫که باشدبهرطنازی
اگرحافظ بخال یار٫سمرقندوبخاراداد
دهم من ملک دنیارا٫به نازدخت شیرازی
شعراز:نیماراد
””تقدیم به دختران نازشیراز””
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/10 - 12:43 ·
7
...
...
گفت:برات میمیرم
گفتم:توبمیری منم میمیرم
گفتم:ثابت کن
ریسمانی بردستانش بسته وبرروی ریل قطار
خوابید...
من هم باتردید کنارش خوابیدم
اماتاصدای بوق قطارراشنیدم
رفتم وتنهاش گذاشتم...
مدتهابودازش خبری نداشتم٫عذاب وجدان گرفته بودم...
یکروزکه باقطاربه مقصدی نامعلوم میرفتم
اونوتوکوپه کناردستم دیدم!
باشرمندگی سرم راپایین انداخته وگفتم:
تو...ت...و..ز..ن..د..ه..ای؟؟!!!
درحالی که بادستان ظریف وزنانه اش سرم را
بالا می آورد گفت:
آن ریل که من وتوبرآن آرمیده بودیم
متروکه بود...ورفت وبرای همیشه مراترک کرد ومن کنون تنهاوافسرده
همچوریلی متروک بیقطارترین لحظه هایم رامیگذرانم...
دراتظارمسافری که روزگاری همسفرش بودم..
داستانک:ازمجموعه داستانهای کوتاه
از:نیماراد بنام:
””سکوتی ازجنس مرگ””
که اونودراسرع وقت براتون خواهم گذاشت..
... ادامه
Noosha
SoltanAhmad.jpg Noosha

مسجد سلطان احمد (مسجد آبی) به ثمر نشستن همه تلاش‌ها برای هماهنگی، تقارن و ظرافت است. با شش مناره و حیاطی كه از همه مساجد دوره عثمانی بزرگ‌تر است. فضاهای داخلی نیز همچنین بزرگ هستند، ده‌ها هزار كاشی آبی رنگ ایزنیك (شهری در نزدیكی آنتالیا كه كاشی‌ها در آنجا ساخته شد) و دلیل شهرت این مسجد به نام مسجد آبی، ۲۶۰ پنجره با شیشه‌های منقوش و نمازخانه‌ای وسیع و باشكوه. این مسجد در فاصله سالهای ۱۶۰۹ تا ۱۶۱۶، هزار سال پس از مسجد ایاصوفیه، توسط معماری بنام محمت (محمد) ساخته شد
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
22bef6f6e60059b0c8576e88e07482e1.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
0b6d6e302d19c905e6fb1b6c485a2304.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/23 - 18:45 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
aks-neveshte-radsms-41.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ی موفقیت سر راست نیست
پیچی وجود دارد به نام شکست
دور برگردانی به نام سردر گمی
سرعت گیر هایی بنام دوستان
چراغ قرمز هایی بنام دشمنان
چراغ احتیاط هایی بنام خانواده
تایر های پنچری خواهید داشت به نام شغل
اما اگر یدکی بنام عزم داشته باشید
موتوری به نام استقامت
و راننده ای بنام خدا
به جایی خواهید رسید که موفقیت نام دارد. {-35-}
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ