یافتن پست: #تحصیل

Majid
59753537513152551970.jpg Majid
زندگی گل پسرای ایرانی
چندسال پیش یه روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم،
فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.
ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدن و فریاد زدن که:
« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ». رفتم خواستگاری؛
دختر پرسید: « مدرک تحصیلیت چیه »؟ گفتم:
« دیپلم تمام »! گفت: « بی سواد! اُمل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشوبرو دانشگاه ».
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم ...... برگشتم؛
رفتم خواستگاری؛ پدر دختر پرسید: « خدمت رفتی »؟ گفتم: « هنوز نه »؛ گفت:
« مردنشده نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ». رفتم دو سال خدمت سربازیُ انجام دادم برگشتم؛
رفتم خواستگاری؛ مادر دختر پرسید: « شغلت چیه »؟ گفتم: « فعلا کار گیر نیاوردم »؛ گفت: « بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار ». رفتم کار پیدا کنم؛ گفتند: « سابقه کار می خوایم »؛ رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتن: « باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدیم ». دوباره رفتم کار کنم؛ گفتن: « باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدیم». برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم: « رفتم کار کنم گفتن سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتن باید کار کرده باشی ». گفتن: « برو جایی که سابقه کار نخواهد ». رفتم جایی که سابقه کار نخواستند. گفتن: « باید متاهل باشی ». برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم: « رفتم جایی که سابقه کار نخواستن گفتن باید متاهل باشی ». گفتن: « باید کار داشته باشی تا بذاریم متاهل شوی ». برگشتم؛ رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/31 - 04:10 ·
6
Reza Babaei
Reza Babaei
18- شما رو قسم می دم وقتی دارین با تلفن حرف می زنین و یه خودکار دم دستتونه، رو هر کاغذی گیر میارین نقاشی نکشین. آخه من الان این مدرک تحصیلی رو که بابام گوشه اش الاغ بالدار کشیده کجا ببرم نشون بدم؟{-38-}{-38-}{-7-}
soheil
soheil
قابل تو جه خانم ها


1 وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.

2 اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.

3دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.

4 هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.

5 رفتار آرامتر همیشه بهتر است.

6 قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.

7 اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید.

8 یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.

9 پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را در حالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید که حتماً اینکار را کرده است.

10 هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطه نمانید. ممکن است یکسال بعد به خاطر اینکار از خودتان عصبانی شوید، چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.

11 تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید، خودتان هستید.

12 از مردانی که پیش از ازدواج تقاضای رابطه جنسی میکنند دوری گزینید.

13 برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرز بگذارید.

14 اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با او درمیان بگذارید.

15 هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان را بداند. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفاده کند.

16 شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییر دهید. تغییر از درون ناشی می شود.
17 هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتر است...حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت به شما داشته باشد. او را به یک بت تبدیل نکنید.
18 او یک مرد است، نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.
# اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.
19 هیچوقت مردِ کس دیگری را هم قرض نگیرید.
20 اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید که به شما هم خیانت خواهد کرد.
21 مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان اجازه می دهید رفتار کنند.
22 همه مردها بد نیستند.
23 نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشان دهید...هر مصالحه ای دو جانبه است.
24 بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیاز دارید....قبل از شروع کردن یک رابطه تازه، مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.
26 هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد.......
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/13 - 19:17 ·
4
ıllı YAŁĐA ıllı
ت6036د0913_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
باقر صحرارودی بازیگر تلویزیون ایران در گذشت {-60-}
ıllı YAŁĐA ıllı
2014-06-24_donbaler_1403615181616238_large.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
فوتبال vs تحصیل {-64-}
2 دیدگاه · 1393/04/5 - 12:05 در ورزش ·
8
صوفياجون
صوفياجون
؟ (تست روانشناسی بسیار جالب)
تست روانشناسی - خوشبختی موضوعی نسبی است. بعضی از ما اگر در غار زندگی کنیم راضی هستیم و برخی دیگر اگر در قصر باشیم باز هم ناراحت هستیم.



دکتر فرناز عطائی متخصص روانپزشکی گفت: در تمام اعصار، اندیشمندان درباره معنای خوشبختی بررسی کرده اند. راستی خوشبختی چیست؟



وی با طرح سوالات زیر میزان رضایت شما را از زندگی ارزیابی می کند.



اگر می خواهید بدانید که نسبت به دیگران چقدر خوشبخت هستید، پرسشنامه زیر را تکمیل کنید.
... ادامه
صوفياجون
rbqsx9yqz1nuerm1mq5.jpg صوفياجون
روز 6 مرداد 1354 در بیمارستان مهر شهرستان ارومیه متولد شد . مادرش نسرین آقاخانی ، پدرش هوشنگ گلرویی و خواهری بزرگ تر از خود به نام یلدا داشت . وقتی که یک ساله بود ، خانواده به تهران نقل مکان کرد . دوران دبستان را در دبستان محمد باقر صدر و دوره‌ی راهنمایی را در مدرسه طالقانی گذراند . دوران دبیرستان را در مدرسه مطهری گذراند . سال دوم دبیرستان به خاطر درگیری با ناظم مدرسه دو سال از تحصیل محروم شد . از آن سال ها شعر و شاعری را آغاز کرد و در یک دبیرستان شبانه شروع به تحصیل کرد . در آن سال ها بدلیل دیوارنویسی به مدت چند هفته دستگیر شد و تا شش ماه اجازه خروج از تهران را نداشت . در سال 1375 نخستین مجموعه شعر خود را به نام بمان ! نماند منتشر کرد . نخستین ترانه های خود را با خوانندگی حمید طالب زاده ضبط کرد . سال 1378 دومین مجموعه شعر خود را با نام مگر تو با ما بودی را منتشر کرد . در این سال شعر بلند قصه باغ پسته را سرود . او در حال حاضر به فعالیت های خود در عرصه شاعری ، ترانه نویسی و مترجمی ادامه می دهد .
... ادامه
Mohammad
toorar-ghaderi4.jpg Mohammad
قصه مرگ پسر ایرج قادری در سال 1351 + عکس

zahra
zahra
به اونایی که عجله دارن فارغ التحصیل شن یادآوری کنم که عزیزم بیرون که کار نیست ، باور کن خونه هم هیچ خبری نیست !
همون دانشگاه بمون حداقل هر کی پرسید چیکار میکنی بگی دانشجو هستم
... ادامه
Majid
Majid
عاشق خجالتی
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد . به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد . آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:”متشکرم”.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :”متشکرم ” .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .
من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ، درست مثل یه “خواهر و برادر” . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :”متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .
یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید ، من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره. میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم ، قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی ، با گریه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زن
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:25 ·
1
رضا
14-5-2-1145382008_12_12_img633646804600625000.jpg رضا
رضا
رضا
مورد داشتیم می گفت قصد ادامه تحصیل ندارم اما کسی توجه نمیکرد .
Morteza
543150_512091775513923_1437839737_n.png Morteza
برای اولین بار در تاریخ آمریکا یک ایرانی به عنوان نماینده مجلس ایالتی قانونگذاری آمریکا انتخاب شدهwow!
جالب تر از همه اینه که این جوان ایرانی "سایروس/سیروس حبیب" نابیناست!!!
"سیروس" وکیل تکنولوژی و فارغ التحصیل از دانشگاههای آکسفورد و یل ... دیگه نمیگم لایک کنین چون محاله که ایرانی اینو لایک نکنه
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/9 - 15:59 ·
11
عسل
عسل
افت تحصیلی پیدا کرده اید؟
مشروط میشوید؟
هی زرتو زرت شکست عشقی میخورید؟
ترشیده اید؟
به افق بپیوندید
ما محوتان میکنیم
محوستان شریف
با مجوز رسمی از وزارت افق!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/8 - 21:00 ·
6
bamdad
bamdad
تنها سودی که رشته ی تحصیلیم تا الان داشته این بوده که،
.
.
.
.
.
هر بار میرم تو آشپز خونه ، بابام میگه :
مهندس یه ۲ تا چایی بیار بخوریم

والله...
{-9-}
رضا
رضا
برای افزایش باید ترغیب به بشن چون 99 درصد قصد ادامه دارن به همین منظور امکان ادامه تحصیل برای دخترها برداشته بشه مشکلات از بین میره . {-7-}
Noosha
لالال Noosha
مراسمِ فارغِ التحصیلی دانشجویانِ مهندسی عمران در ایران{-18-}{-18-}{-18-}
bamdad
bamdad
افراد از آنچه در مدرک تحصیلی می‌بینید، بی‌سوادترند
دیدگاه · 1393/01/18 - 22:18 ·
4
zahra
zahra
منطقِ پدر و مادر از تحصیل در دانشگاه:
“این همه درس خوندی، درِ یه نایلون رو نمی تونی‌ باز کنی‌!
دیدگاه · 1393/01/17 - 11:21 ·
2
ıllı YAŁĐA ıllı
mzi.hwpwyrjw.170x170-75.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
:

دل سودا زده ام را به حامد نیک پی (زاده ۱۳۵۶ در تهران) آهنگساز و خواننده ایرانی مقیم آمریکا ست.

از وی تا کنون آلبوم‌های "گذر تنها" و "آسوده" و "دیوانه تر" منتشر شده است.

در آلبوم "رومی ۱" با پدرام درخشانی همکاری کرده و به عنوان خواننده در آن اثر حضور داشته است.

همچنین ترانه "مالک این خاک منم" در واکنش به گفته های احمدی نژاد پس از اعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۸۸)، با صدای او پخش شد.[۳]

حامد نیک پی فارغ التحصیل رشته موسیقی از دانشگاه سوره است. او اولین حضورش با گروه رومی بود و در کنسرت‌های این گروه حضور داشت. همچنین با گروه «مسعود حبیبی» به هند سفر کرد و در جشنواره «جهان خسرو» خواند. او هم‌اکنون در آمریکا به سر می‌برد و در زمینه تدریس موسیقی سنتی مشغول به کار است.
... ادامه
bamdad
bamdad
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه می گویند؟!...

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند و...

می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

...مُردَم...

برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!... خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.

حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای زندگی ابدی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!...

مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم،
اکنون لحظه ای به یاد من نیستند.

و چه نيكو فرموده قرآن كريم:

«وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ»

و از[حرف] مردم مي‌ترسيدى و حال آنكه خداوند سزاوارتر است اينكه از مخالفت امر او بترسى‏...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/29 - 21:36 ·
3
حامد@ پسر تنها
45.gif حامد@ پسر تنها
خب دیگه منم برم بخوابم که دیگه خسته شدم ایشلا سال خوبی داشته باشین همگی یا علی {-35-}
bamdad
bamdad
فارغ التحصیل رشته خیانت شد
کسی که سالها کتابهای عاشقانه برایم میخواند
دیدگاه · 1392/12/26 - 21:49 ·
8
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ