یافتن پست: #ترجمه

متین (میراثدار مجنون)
123.jpg متین (میراثدار مجنون)
"کانديدا" رأي آورد

تابلو، "نقاش" را ثروتمند کرد

شعر "شاعر" به چند زبان ترجمه شد

"کارگردان" جايزه ها را درو کرد

و هنوز

سر همان چهار راه

واکس مي زند

کودکي که هميشه بهترين "سوژه" اس
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/20 - 19:55 ·
7
سید محمد محمدی
jack-canfield.jpg سید محمد محمدی
دیدگاه · 1393/05/4 - 06:47 ·
3
bamdad
bamdad
حکایت پوریای ولی رو ترجمه کنیم بفرستیم

آرژانتین،بدن مسی بخونه هر دفه که اومد گل بزنه

یاد چشم پر اشک مادران ایرانی بیوفته

{-267-}
صوفياجون
we-are-one-wikna.ir-2014-512.jpg صوفياجون
we are one
ما همه یکی هستیم

پیتبول:

Put your flags up in the sky (put them in the sky

پرچم هایتان در آسمان بالا بگیرید
And wave them side to side (side to side

و آنها را در کنار یک دیگر تکان دهید
Show the world where you’re from (show them where you’re from

به جهان نشان دهید که از کجا آمده اید
Show the world we are one (one love, life)
به جهان نشان دهید که ما همه یکی هستیم(یک عشق،زندگی)
Oe oe oe oh la
Oe oe oe oh la
Oe oe oe oh la

When the moment gets tough

وقتی که لحظات رو به سختی می رود
We’ve got keep going

ما باید راهمان را ادامه دهیم
One love, one life, one world

یک عشق ، یک زندگی ، یک جهان
One fight, whole world, one night, one place

یک مبارزه، تمام دنیا ، یک شب، یک جا
Brazil, everybody put your flags in the sky and do what you feel
برزیل، همه پرچمهایتان را در آسمان بالا ببرید و هر احساسی که دارید انجام دهید
It’s your world, my world, our world today

این جهان توئه، جهان من، جهان ماست امروز
And we invite the whole world, whole world to play

و ما تمام جهان را دعوت کرده ایم، تمام جهان برای بازی کردن
It’s your world, my world, our world today

این جهان توئه، جهان من، جهان ماست امروز
And we invite the whole world, whole world to play
و ما تمام جهان را دعوت کرده ایم، تمام جهان برای بازی کردن

Es mi mundo, tu mundo, el mundo de nosotros
Invitamos a todo el mundo a jugar con nosotros

“ترجمه نشده”

**

Put your flags up in the sky (put them in the sky

پرچم هایتان در آسمان بالا بگیرید
And wave them side to side (side to side

و آنها را در کنار یک دیگر تکان دهید
Show the world where you’re from (show them where you’re from

به جهان نشان دهید که از کجا آمده اید
Show the world we are one (one love, life)
به جهان نشان دهید که ما همه یکی هستیم)

Oe oe oe oh la
Oe oe oe oh la
Oe oe oe oh la
Jenny, dale
جنیفر لوپز:

[Jennifer Lopez]
One night, watch the world unite

یک شب، جهان را متحد ببین
Two sides, one fight

در کنار هم، یک مبارزه
And a million eyes

و یک میلیون نگاه

Full heart’s gonna work so hard

لبریز از عشق بودن تلاش سخت می خواهد
Shoot, fall, the stars
... ادامه
...
...
آدمهاوقتی نمیفهمنت
ترجمه ات میکنن
آنهم بزبان خودشان!
{-35-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 16:12 ·
4
رضا
vajehyab.png رضا
zahra
zahra
متین (میراثدار مجنون)
زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کرده اند ، زندگی را یکی مرگ تدریجی نام نهاد ، یکی بدبختی مطلق معنی کرد ، یکی درد درمان ناپذیرش خواند ، و سرانجام یکی رسید و گفت : زندگی به تنهایی ناقص است تا عشق نباشد ، زندگی تفسیر نمی شود
دیدگاه · 1393/02/2 - 08:43 ·
3
zahra
zahra
zoolal
zoolal
بعضی ها با گلها صحبت می کنند ،
بعضی ها با ستاره ها رابطه دارند ،
بعضی ها صدای آب را ترجمه می کنند ،
بعضی ها صدای ملائک را می شنوند ،
بعضی ها صدای دل خود را هم نمی شنوند.
بعضی ها حتی زحمت فکر کردن را به خود نمی دهند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/25 - 07:21 ·
3
soheil
soheil
آب حيات عشق را در رگ ما روانه کن


آينه صبوح را ترجمه شبانه کن


اي پدر نشاط نو بر رگ جان ما برو


جام فلک نماي شو وز دو جهان کرانه کن


اي خردم شکار تو تير زدن شعار تو


شست دلم به دست کن جان مرا نشانه کن


گر عسس خرد تو را منع کند از اين روش


حيله کن و ازو بجه دفع دهش بهانه کن


در مثل است کاشقران دور بوند از کرم


ز اشقر مي کرم نگر با همگان فسانه کن


اي که ز لعب اختران مات و پياده گشته اي


اسپ گزين فروز رخ جانب شه دوانه کن


خيز کلاه کژ بنه وز همه دام ها بجه


بر رخ روح بوسه ده زلف نشاط شانه کن


خيز بر آسمان برآ با ملکان شو آشنا


مقعد صدق اندرآ خدمت آن ستانه کن


چونک خيال خوب او خانه گرفت در دلت


چون تو خيال گشته اي در دل و عقل خانه کن


هست دو طشت در يکي آتش و آن دگر ز زر


آتش اختيار کن دست در آن ميانه کن


شو چو کليم هين نظر تا نکني به طشت زر


آتش گير در دهان لب وطن زبانه کن


حمله شير ياسه کن کله خصم خاصه کن


جرعه خون خصم را نام مي مغانه کن


کار تو است ساقيا دفع دوي بيا بيا


ده به کفم يگانه اي تفرقه را يگانه کن


شش جهت است اين وطن قبله در او يکي مجو


بي وطني است قبله گه در عدم آشيانه کن


کهنه گر است اين زمان عمر ابد مجو در آن


مرتع عمر خلد را خارج اين زمانه کن


اي تو چو خوشه جان تو گندم و کاه قالبت


گر نه خري چه که خوري روي به مغز و دانه کن


هست زبان برون در حلقه در چه مي شوي



در بشکن به جان تو سوي روان روانه کن
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/5 - 21:26 ·
3
sam
sam
می دونی Love is your face یعنی چی؟ یعنی جمالتو عشقه !عجب ترجمه ی روانی!
دیدگاه · 1392/12/26 - 08:46 ·
4
zahra
zahra
رشتیـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـها . . .
شتیـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـها . . .
√ رشتيها جزء اولين ايرانيها بودن كه به دختراشون اجازه رفتن به مدرسه
و تحصيل دادن..

√ اولین داروخانه شبانه روزی ایران(داروخانه کارون) و اولین خانه
سالمندان و معلولین ایران توسط دکتر آرسن در رشت احداث شد.

√ اولین بانک ایران (بانک سپه) در رشت تاسیس شد…

√ اولین بازیگر تئاترِ زنِ ایران (مرحوم فرخ لقا هوشمند) و همچنین
مرحوم حمیده خیرآبادی معروف به نادره و ملقب به مادر سینمای ایران رشتی
بود..

√ رشت اولین شهر برای صادرات و واردات با اروپا بود.
√ اولین کتابخانه ی ملی ایران, کتابخانه ملی رشت بود.

√ رشت تنها شهر در دنیاست که باران هایی بصورت خاکی در آن میبارد و
معروف به خاک باران است.

√ همچنین مرحوم محمود اعتمادزاده معروف به “به آذین” اولین مهندس کشتی
سازی در ایران ویکی از دو نفری در کل دنیاست که توانسته اند کلام رومن
رولان نویسندۀ معروف فرانسوی رابفهمند و به زبان خودشان ترجمه کنند.
علاوه بر این ایشان تنها کسی هستند که تعریفی از “آزادی ” ارائه داده
اند که هنوز تعریف دیگری بعد از آن نتوانسته است به جامعیت و دقت تعریف
ایشان از مقولۀ “آزادی ” باشد. او نیز متولد شهر رشت است.

√ معروفترین پروفسورها و مغزهای ایرانی در دنیا (پروفسور رضا, پروفسور
سمیعی, مرحوم پروفسور اکبرزاده , مرحوم دکتر بهزاد پدر زیست شناسی
ایران, دکتر محمدرضا عطرچیان عضو AFFILATE مهندسین سیویل آمریکا (ASCE)
عضو سازمان بین المللی کارشناسان ORDINEX که مرکز آن در کشور سوئیس
میباشد) و… رشتی هستند.

این ها لاف نیست!
بلکه عظمت یک شهر با پیشینه ی تاریخی, علمی و فرهنگیِ غنیست..

ایران با تمام اقوامش زیباست
... ادامه
شهرزاد
Montakhab12_095.jpg شهرزاد
تو را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست مي دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
براي برفي که آب مي شود دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که دوست نداشته ام دوست مي دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم
براي اشکي که خشک شد و هيچ وقت نريخت
لبخندي که محو شد و هيچ گاه نشکفت دوست مي دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست مي دارم
براي پشت کردن به آرزوهاي محال
به خاطر نابودي توهم و خيال دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به خاطربوي لاله هاي وحشي
به خاطر گونه ي زرين آفتاب گردان
براي بنفشیِ بنفشه ها دوست مي دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که نديده ام دوست مي دارم
تورا براي لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شيرين خاطره ها دوست مي دارم
تورا به اندازه ي همه ي کساني که نخواهم ديد دوست مي دارم
اندازه قطرات باران ، اندازه ي ستاره هاي آسمان دوست مي دارم
تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه ي کساني که نمي شناخته ام ... دوست مي دارم
تو را به جاي همه ي روزگاراني که نمي زيسته ام ... دوست مي دارم
براي خاطر عطر نان گرم و برفي که آب مي شود و براي نخستين گناه
تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست مي دارم
تو را به جاي تمام کساني که دوست نمي دارم ... دوست مي دارم ...

" پل الووار ، ترجمه احمد شاملو "
... ادامه
شهرزاد
f4460c77c2dee7b01.jpg شهرزاد
تلفنی ‌ست که زنگ می‌ زند مُدام
صدای غریبه ‌ای‌ ست که سراغِ دیگری را می‌گیرد از من!
یک‌ شنبه‌ سوت ‌وکوری ‌ست که آسمانِ ابری‌ اش ذرّه‌ ای آفتاب ندارد
حرف‌ های بی‌ ربطی‌ ست که سر می ‌بَرَد حوصله ‌ام را
تنهایی زل ‌زدن از پشتِ شیشه ‌ای‌ ست که به شب می‌رسد
فکرکردن به خیابانی ‌ست که آدم‌ هایش قدم‌ زدن را دوست می ‌دارند
آدم‌ هایی که به خانه می ‌روند و روی تخت می‌ خوابند و چشم‌هایشان را می ‌بندند امّا خواب نمی‌‌ بینند
آدم‌ هایی که گرمای اتاق را تاب نمی‌ آورند و نیمه‌ شب از خانه بیرون می ‌زنند
تنهایی دل ‌سپردن به کسی‌ ست که دوستت نمی ‌دارد
کسی که برای تو گُل نمی‌ خَرَد هیچوقت
کسی که برایش مهم نیست روز را از پشتِ شیشه‌ های اتاقت می ‌بینی هر روز
تنهایی اضافه ‌بودن‌ است در خانه ‌ای که تلفن هیچوقت با تو کار ندارد
خانه ‌ای که تو را نمی‌ شناسد انگار
خانه‌ ای که برای تو در اتاقِ کوچکی خلاصه شده است
تنهایی خاطره ‌ای‌ست که عذابت می‌دهد هر روز
خاطره‌ ای که هجوم می ‌آوَرَد وقتی چشم ‌ها را می ‌بندی
تنهایی عقربه‌ های ساعتی ‌ست‌ که تکان نخورده‌ اند وقتی چشم باز می‌کنی
تنهایی انتظارکشیدنِ توست وقتی تو نیستی
وقتی... تو رفته‌ای از این خانه...
وقتی... تلفن زنگ می ‌زند امّا غریبه‌ ای سراغِ دیگری را می ‌گیرد...
وقتی... در این شیشه ‌ای که به شب می‌رسد خودت را می‌بینی هر شب...
" دریتا کمو - ترجمه محسن آزرم "
... ادامه
soheil
soheil
سلام {-35-}{-35-}{-35-}
صوفياجون
big_thumb_a6cc3aa262c8a9da65bd6523d04dee59.jpg صوفياجون
صوفياجون
Enrique-Iglesias-Ft.-Pitbull-Freak.jpg صوفياجون
صوفياجون
صوفياجون
بود
ميروم در ايوان، تا بپرسم از خود

زندگي يعني چه؟

مادرم سيني چايي در دست

گل لبخندي چيد، هديه‌اش داد به من

خواهرم تكه‌ي ناني آورد، آمد آنجا

لب پاشويه نشست

پدرم دفتر شعري آورد، تكيه بر پشتي داد

شعر زيبايي خواند، و مرا برد به آرامش زيباي يقين

با خودم مي‌گفتم:

زندگي، راز بزرگيست كه در ما جاريست

زندگي فاصله‌ي آمدن و رفتن ماست

رود دنيا جاريست

زندگي، آبتني كردن در اين رود است

وقت رفتن به همان عرياني، كه به هنگام ورود آمده‌ايم

دست ما در كف اين رود به دنبال چه مي‌گردد؟

هيچ!!!

زندگي، وزن نگاهي است كه در خاطره‌ها مي‌ماند

شايد اين حسرت بيهوده كه بر دل داري

شعله‌ي گرمي اميد تورا خواهد كشت

زندگي درك همين اكنون است

زندگي شوق رسيدن به همان

فردايي است، كه نخواهد آمد

تو نه در ديروزي، و نه در فردايي

ظرف امروز، پر از بودن توست

شايد اين خنده كه امروز، دريغش كردي

آخرين فرصت همراهي با، اميد است

زندگي ياد غريبي است، كه در سينه‌ي خاك

به جا مي‌ماند

زندگي، سبزترين آيه، در انديشه‌ي برگ

زندگي، خاطر يك قطره، در آرامش رود

زندگي، حس شكوفايي يك مزرعه، در باور بذر

زندگي، باور درياست در انديشه‌ي ماهي، در تنگ

زندگي ترجمه‌ي روشن خاك است، در آيينه‌‌‌ي عشق

زندگي، فهم نفهميدن‌هاست

زندگي، پنجره‌اي باز به دنياي وجود

تا كه اين پنجره باز است، جهاني با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازي اين پنچره را دريابيم

در نبنديم به نور، در نبنديم به آرامش پرمهر نسيم

پرده از ساحت دل برگيريم

روبه اين پنجره، با شوق، سلامي بكنيم

زندگي، رسم پذيرايي از تقدير است

وزن خوشبختي من، وزن رضايتمنديست

زندگي، شايد شعر پدرم بود كه خواند

چاي مادر، كه مرا گرم نمود

نان خواهر كه به ماهي‌ها داد

زندگي شايد آن لبخنديست، كه دريغش كرديم

زندگي زمزمه‌ي پاك حياتست، ميان دو سكوت

زندگي، خاطره‌ي آمدن و رفتن ماست

لحظه‌ي آمدن و رفتن ما تنهاييست

من دلم مي‌خواهد

قدر اين خاطره را دريابيم


{-41-}{-41-}{-35-}{-35-}
hastii
hastii
تابلو ؛ نقاش را ثروتمند کرد.

شعر ِشاعر به چند زبان ترجمه شد.

کارگردان جایزه ها را درو کرد...

و هنوز سر همان چهار راه واکس میزند

کودکی که بهترین سوژه بود
... ادامه
bamdad
bamdad
تو،

در تمامِ زبان‌ها

ترجمه‌ی رهایی هستی،

هر کجای جهان که

تو را بخوانند

گُل از گُلِ‌ شان می‌شکفد.
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/27 - 18:32 ·
8
...
Serdar-Ortac-elimle.jpg ...
Noosha
bilsam ke bir daha hech
don mayajak..
Bilsam ke goz yashim
Hech din mahajak
Otanmam
Yenilmam
Motsoslum
Shim the san siz gahannam
Yashayamam,,,
صفحات: 1 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ