یافتن پست: #خونه

رضا
رضا
این وقت شب حتی روح سرگردان هم تو نمیدونم نیست :)
Mohammad
1411547551871119_large.jpg Mohammad
آقا اصلا دین رو میذاریم کنار
بیا اصلا قرآن رو میذاریم کنار
حجاب یه مساله عقلیه!
هر عقل سالمی میتونه قبول کنه
به یه خانم بگو حاضری شوهرت 99% عشقش مال تو باشه 1% واسه یه زن دیگه؟!
کسی هست بگه حاضرم؟!
پس همونطور که دوس داری شوهرت عشقش مال تو باشه
جوری ازخونه بیرون نرو عشق شوهر مردمو بدزدی!
یه جور لباس نپوش آرایش نکن که 1% عشق یه مردو مال خودت کنی
زن مسلمان باید آنچنان در میان مردم رفت و آمد كند كه علائم عفاف و وقار و سنگینى و پاكى از آن هویدا باشد!
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/2 - 15:29 در حسینیه ·
8
Morteza
Morteza
انصافا خوندنیه
.....................
درددل یک جوان ایرانی
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون....
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
... ادامه
soheil
soheil
ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﺭﻧﮕﯽ ؟
.
. ﺯﺭﻧﮓ ﺍﺳﺘﮑﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻟﺐ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺯﺭﻧﮓ ﺁﻓﺘﺎﺑﺲ ﮐﻪ ﻣﺎﻝ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻩ
ﺯﺭﻧﮓ ﻗﺎﺷﻘﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﻫﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
ﺯﺭﻧﮓ ﻟﺤﺎﻓﻪ ﮐﻪ ﺭﻭ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ
ﺯﺭﻧﮓ ﻣﻮﺷﻪ ﮐﻪ ﮐﺮﺍﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻤﯿﺪﻩ
ﺯﺭﻧﮓ ﺯﻧﺒﻮﺭﻩ ﮐﻪ ﻋﻨﺸﻮ ﮐﯿﻠﻮ 50 ﺗﻮﻣﻦ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻦ
ﺯﺭﻧﮓ ﺳﻤﺎﻭﺭﻩ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﻤﺮ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻫﻮ ﻫﻤﻪ
ﺁﺑﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﻧﺪ
ﺯﺭﻧﮓ ﭘﻤﭗ ﺑﻨﺰﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺁﺭﻩ ﻋـــــــــزـﯿﺰﻡ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﺎﺱ
... ادامه
bamdad
bamdad
راستی تیم بعضی از دوستای ما تو خونه ی خودش بازم به یه تیم بزرگ دیگه باخت
فکر نکنن یادمون نیستا
فقط نمیخوایم ریا بشه{-27-}
پشتکا رو داشتی خداوکیلی؟!
{-8-}
صوفياجون
صوفياجون

{-35-}{-35-}{-35-}
بارون صدای احساســه
نم نم بارون چشاتو میشناسه
تورو از دست دادم
تو یه لحظه آدم دنیاشو می بازه..
تلخه سکوته این خونه
آخه غیر از خدا کی می دونه
تو دلم آتیشه
با تو بهتر میشه حال ِ این دیوونه..

این روزا سختن از اونی که باور کنی
مگه میشه با یه خاطـره سر کنی
تو میدونی من چیزی نگم بهتره
تو دنیا کی از ما عاشق تره..
یه جوری هق هق.. زدم صدام زخمیه
این اون دردی که نمیفهمیه
یه دفعه پرپر شد پر پروازمون
گرفتست چقدر دل ِ آسمون..

من دلخورم تو ام هستی
ولی باز این غرورو نشکستی
چی شده بی خوابی
تو که راحت رو من چشماتو می بستی
درگیره درد مجنونم
مردم میگن که دیوونم
مگه تنها تنها
میری زیره بارون که من پریشونم..

این روزا سختن از اونی که باور کنی
مگه میشه با یه خاطـره سر کنی
تو میدونی من چیزی نگم بهتره
تو دنیا کی از ما عاشق تره..
یه جوری هق هق زدم.. صدام زخمیه
این اون دردی که نمیفهمیه
یه دفعه پرپر شد همه پروازمون
گرفتست چقدر دل آسمون..{-35-}{-35-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سلام دوستان سلام خوبین انشالله ؟!!!
Mohammad
dardesarhayeazim_05.jpg Mohammad
یادش بخیر قدیما:
شخصیتی مثل میرزاده (سریال دردسرهای عظیم)
تو محله ها زیاد بود
اما حالا خیلی کم شده ...
Mohammad
Mohammad
ﻗـــــــــــﺎبل ﺗﻮﺟــــــﻪ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕــــــــﻦ : ﻣــــــﺎ ﺷﻤــــــــــﺎﻝ ﺗﻬــــــــــــﺮﺍﻥ ﻣﯿﺸﯿﻨﯿﻢ .
ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻣــــــــــــﺎ ﺷﻤـــــــــــــــــــــــﺎﻝ ﺍﯾــــــــــــــــــﺮﺍﻥ ﻣﯿﺸﯿﻨﯿﻢ ...
خوبه به روتون بیاریم...
پرچممون بالاست {-7-}
Mohammad
9ebda65b960084262c794e056a59e31a-425 Mohammad
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺫﺯﻩ ﺑﯿﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ؟
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺭ : ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩﻩ ﺗﻮ ﺩﻭﺭﻩ .ﺍﯾﻦ ﺫﺭﻩ ﺑﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ . ﺩﻭﺭ ﺑﯿﻨﻪ .
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﺟﺎﺩﻩ ﭼﯿﻪ .ﺍﯾﻦ ﺷﯿﺎﺭﺍﯼ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻩ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ .
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺭ : ﻧﻪ ﺁﻗﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﺑﯿﻨﻪ ﻭ ﻣﻦ ﮐﺎﻣﻼ ﺑﺎ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﺍﺻﻼ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﭼﯿﻪ؟
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺭ : ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ ﻫﻪ ﻩ ﻩ ﻩ ﻩ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﺪ !
ﻧﺨﻮﺭﺩﯾﻢ ﻧﻮﻥ ﮔﻨﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺩﺳﺘﻪ ﻣﺮﺩﻡ . . .
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺷﻬﺮ ﺩﻭﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺭﻓﺖﺑﯿﺮﻭﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺭﻭ ﺑﺒﺒﯿﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ.ﺭﻭ ﺳﺎﺧﺖ .  :d
√√★nima★√√
√√★nima★√√
دﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻧﺎ اﻣﯿﺪی و ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮐﻪ روﺑﺮوﯾﺶ اﯾﺴﺘﺎدﻩ ﺑﻮد ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﺎﻣﻼ‌ از او ﻧﺎ اﻣﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد از ﮐﺴﯽ ﮐﻪ اﻧﻘﺪر دوﺳﺘﺶ داﺷﺖ و ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ او ﻫﻢ دوﺳﺘﺶ دارد وﻟﯽ دﻗﯿﻘﺎ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ دﺧﺘﺮ ﺑﻪ او ﻧﯿﺎز داﺷﺖ دﺧﺘﺮ را ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬاﺷﺖ از ﺑﻌﺪ از ﭘﯿﻮﻧﺪ ﮐﻠﯿﻪ در ﺗﻤﺎم ﻣﺪﺗﯽ ﮐﻪ در ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑﺴﺘﺮی ﺑﻮد ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻋﯿﺎدﺗﺶ اﻣﺪﻩ ﺑﻮدن ﻏﯿﺮ از ﭘﺴﺮ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ دری ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﻪ از ان وارد ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﻏﯿﺮ از ﮐﺴﯽ ﮐﻪ او ﻣﻨﺘﻈﺮش ﺑﻮد ﺣﺘﯽ ﺑﻌﺪ از ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪن از ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺧﻮدش ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﭘﺴﺮ دﻟﯿﻞ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ای داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ وﻟﯽ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻤﺎم ﭘﺮﺳﺸﻬﺎﯾﺶ ﯾﺎ ﺳﮑﻮت ﺑﻮد ﯾﺎ ﺟﻮاﺑﻬﺎی ﺑﯽ ﺳﺮ و ﺗﻪ ﮐﻪ ﺧﻮد ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ اﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺑﻮدﻧﺶ اﻧﻬﺎ اﻋﺘﺮاف داﺷﺖ ﺗﺤﻤﻞ دﺧﺘﺮ ﺗﻤﺎم ﺷﺪﻩ ﺑﻮد ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﺪ او را ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺑﻪ او ﮔﻔﺖ ﮐﻪ از زﻧﺪﮔﯽ اش ﺧﺎرج ﺷﻮد ﺑﻪ ﻧﻈﺮ دﺧﺘﺮ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻪ اش ﮐﻪ ﻫﺮ روز ﺑﻪ ﻋﯿﺎدﺗﺶ اﻣﺪﻩ ﺑﻮد ﺑﺎ دﺳﺘﻪ ﮔﻠﻬﺎی زﯾﺒﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﭘﺴﺮ ﻻ‌ﯾﻖ دوﺳﺖ داﺷﺘﻦ ﺑﻮد دﺧﺘﺮ در ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮی ﭘﺴﺮ ﺿﺮﺑﻪ ای زد زاﻧﻮﻫﺎی ﭘﺴﺮ ﻟﺤﻈﻪ ای ﺳﺴﺖ ﺷﺪ و رﻧﮕﺶ ﭘﺮﯾﺪ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻣﺜﻞ ﯾﺦ ﺑﻮد وﻟﯽ دﺧﺘﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪ ﭼﻮن دﯾﮕﺮ رﻓﺘﻪ ﺑﻮد و ﭘﺴﺮ راﺑﺮای . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺮک ﮐﺮدﻩ ﺑﻮد دﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺧﻮد ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ ﭼﻪ دﻧﯿﺎی ﻋﺠﯿﺒﯽ اﺳﺖ در اﯾﻦ دﻧﯿﺎ ﮐﻪ ادﻣﻬﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ان ﻏﺮﯾﺒﻪ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﻪ اش را ﻣﺠﺎﻧﯽ اﻫﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺗﻮﻣﺎن ﭘﻮل ﺑﮕﯿﺮد و ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻮل ﻧﮑﺮدﻩ ﺑﻮد ﮐﻪ دﺧﺘﺮ ﺑﺮای ﺗﺸﮑﺮ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺶ در ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎل ﭘﺴﺮ از ﺷﺪت ﺿﻌﻒ روی زﻣﯿﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد و ﺧﻮﻧﻬﺎﯾﯽ را ﮐﻪ از ﭘﻬﻠﻮﯾﺶ ﻣﯽ اﻣﺪ ﭘﺎک ﻣﯽ ﮐﺮد و ﭘﺴﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺳﺮ ﻗﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮدش دادﻩ ﺑﻮد ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎ ﺑﻮد او ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﺳﺖ دﺧﺘﺮ ﺗﻤﺎم ﻋﻤﺮ ﺧﻮد را ﻣﺪﯾﻮن او ﺑﻤﺎﻧﺪوﻟﯽ ای ﮐﺎش دﺧﺘﺮ از ﻧﮕﺎﻩ ﭘﺴﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ او ﻋﺎﺷﻖ واﻗﻌﯽ اﺳﺖ
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/19 - 23:14 ·
1
bamdad
bamdad
تـو بـه زیـبـایـیـه یـک شـاپـرکـی
تو بـه تنـهاییـه یـک قـاصـدکـی

تو مثل یه قرص ماهی توی شب
مثل این شعر که می خونم زیر لب

وقـتی مـن خـونـدنـو آغـاز کنـم
دل آسـمون میـگیره از صِـدام
وقتی من شعرای عاشقونمو ساز کنم
میشه سیراب از اون ابر چشام

چشم من مونده به در تا تو بیایی
نکـنه قسمت ما بـشه جـدایی

صدای تیک تیک ساعت داره میگه
که رسیدم به تهِ یک روز دیگه

شب و ماهش تو رو یادِ من میارن
غم وغصه توی قلب من می ذارن

دلم از شـدت تنـهایی تـو خـونه
می گیره هر شب و روز از تو بهونه

وقـتی مـن خـونـدنـو آغـاز کنـم
دل آسـمون میـگیره از صِـدام
وقتی من شعرای عاشقونمو ساز کنم
میشه سیراب از اون ابر چشام

ولی من هنوز می خونم , می دونم
تـا ابـد بـایـد کـه تنهـا بمـونـم

من می شم مثل یه برگ تو دست باد
که میره با سرعت از خاطر و یاد

یا مثـل یه گـلدون تـشنـه ی آب
که تو خواب اون میاد مدام سراب

وقـتی مـن خـونـدنـو آغـاز کنـم
دل آسـمون میـگیره از صِـدام
وقتی من شعرای عاشقونمو ساز کنم
میشه سیراب از اون ابر چشام


... بامداد ...

*بچه ها این ترانه رو چند ماه پیش واسه فرستادم
به نظرتون میخوندش؟
خدا کنه بخونه ، یکی از آرزوهای همیشگیم این بوده که یه ترانه از ترانه هامو بخونه
:(
Mohammad
NiCF3BjOTh.jpg Mohammad
دلت که گرفت، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را میخواند ؟
اگر هیچکس نیست، خدا که هست...
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
من دیگه کم کم بارو بندیلمو ببندم برم خونه {-22-}{-22-}{-7-}{-54-}
Majid
Majid
یه خونه خالــــــی هم نداریم ... . . . . . . . . . . با خودمون و خدای خودمون خلوت کنیم ... :| =)))) چیـــــــــــــــــــــــــــــ­ــه ؟ فک کردی ما از اوناشیم؟؟؟ برو از خدا بترس!!! :| :| تسبیحم کوو؟!!! کی ورداشته؟!!
دیدگاه · 1393/06/8 - 12:19 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سیلام به همه {-7-}
bamdad
bamdad
رییس کارخونه شیر کاله: شیر ما روغن پالم نداره
رییس کارخونه شیر چوپان: شیر ما روغن پالم نداره
رییس کارخونه دامداران:شیر ما هم روغن پالم نداره
رییس بهداشت: من از تمام ملت ایران معذرت میخام ک شیر ننه من روغن پالم داره

{-7-}
رضا
220px-Doing_the_ALS_Ice_Bucket_Challenge_(14927191426).jpg رضا
bamdad
bamdad
رضا
یه اتفاق جالب رضا!!!!!
alt+shift سمت راست کیبوردم مشکل نداره مشکل از سمت چپیه است!!!!!!
جالبه نه؟
تازه فهمیدم...
bamdad
bamdad
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺬﺭﯼ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ

ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ، ﻧﺬﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ

ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﯽ

ﻣﻨﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﻡ

ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺸﺎﺵ ﮔﺮﺩ ﺷﺪ ﺩﺍﺵ ﺍﺯ ﺣﺪﻗﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺰﺩﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﭼﯿﻪ؟

ﻣﻨﻢ ﯾﮑﻢ مکث ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻈﻠﻮﻡ غزه!

نمیدونم چرا درو محکم بست و خدافظیم نکرد. فکر کنم اسراییلی بود!!!

{-11-}
صوفياجون
عکس۰۰۱۳.jpg صوفياجون
رضا
رضا
احساس غربت میکنم اومدم کسی نیست .
bamdad
bamdad
از غروب که اومدم خونه همش دارم تو یه سایت دنبال خونه میگردم ، از بس نگاه کردم چشمام سیاهی میرن :( 122 صفحه خونه معرفی کرده ، دارم همشون رو نگاه میکنم الان صفحه ی 72 هستم... :)
صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ