Noosha
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
حامد@ پسر تنها
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربدهجویی بودیم
عقل و دین باخته، دیوانهٔ رویی بودیم
بستهٔ سلسلهٔ سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت
سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت
اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پرگشت ز غوغای تماشایی او
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سر و سامان دارد
چاره اینست و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دلآرای دگر
چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر
بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر
بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود
من بر این هستم و البته چنین خواهدبود
پیش او یار نو و یار کهن هر دو یکیست
حرمت مدعی و حرمت من هردو یکیست
قول زاغ و غزل مرغ چمن هر دویکیست
نغمهٔ بلبل و غوغای زغن هر دو یکیست
ای دره ی تنگ روزگارت چون است؟
1393/09/30 - 18:53دریاچه ی مست و آبشارت چون است؟
دور از تو در این دیار پوسیدم من
بی من تو بگو کنج و کنارت چون است؟
#عبدالقهار_عاصی
تو بدری و خورشید تو را بنده شدهست/تا بندهٔ تو شدهست تابنده شدهست
1393/09/30 - 23:10#حافظ
تا لفظ من به گاه فصاحت بود روان
1393/09/30 - 23:26بازار من به نزد بزرگان بود روا
#عبدالواسع_جبلی
از آمدن بهار و از رفتن دی / اوراق وجود ما همی گردد طی
1394/02/5 - 14:20#خیام
یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
1394/02/5 - 19:26از فروغ عشق ، خورشید قیامت کن مرا
#صائب_تبریزی
اي سر و پاي بسته به آزادي مناز آزاده منم كه از همه عالم بريده ام
1394/02/6 - 09:38رهي معيري
مشو محبوس ارکان و طبایع
1394/02/6 - 16:37برون آی و نظر کن در صنایع
#شیخ_محمود_شبستری
عشق رخ یار بر من زار مگیر / بر خسته دلان رند خمار مگیر
1394/09/4 - 22:04صوفی چو تو رسم رهروان میدانی/بر مردم رند نکته بسیار مگیر
#حافظ
روی دیدار توام نیست، وضو از چه کنم؟
1394/09/5 - 00:39دیگر از جامه ی صد وصله رفو از چه کنم؟
#معین_کرمانشاهی
مهتاب به نور دامن شب بشکافت
1394/12/29 - 13:01می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت
#خیام