یافتن پست: #دیوار

arezoo
z8hjxtuw01tstcojeiqt.jpg arezoo
روی دیوار

روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو

چشــــم می کشم و دهانی که بخندد

به این همه تنهایی و انتـــظار ...

این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ

و تکه ذغالی که خطــــ می کشد

نیامدنتـــــــــ را ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/10 - 23:52 ·
7
...
...
وقتی حجم هیچ واژه ای تنهاییت راپرنمیکند تنهاتومیمانی و
کودتای دیوارهایی که
خشت به خشتش
مشت مشت
سیاهی تحویل دستانت میدهد...!
رضا
رضا
شبهای پر از قفل و روزهای پر از دیوار . رضا یزدانی ساعت صفر
دیدگاه · 1392/09/9 - 02:17 ·
10
Reza Babaei
Reza Babaei
به آدمها تکیه نزن!
آدمها هم مثلِ دیوار با زلزله ی نگاه دیگری پشتت را خالی میکنند …
دیدگاه · 1392/09/9 - 01:33 ·
13
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)


شبهای ِ من اینجوری صبح میشه عکساتو میچکم روی ِ تختم

اصلا مهم نیست چی میگن مردم

با خاطراتت خیلی خوشبختم

شبهای ِ من اینجوری صبح میشه با شک و لبخند و در و دیوار

آهنگی که دوست داشتی رو تکرار

سیگار و هی سیگارو هی سیگار

شبهای ِ من اینجوری صبح میشه با شک و لبخند و در و دیوار

آهنگی که دوست داشتی رو تکرار

سیگار و هی سیگارو هی سیگار

♫♫♫
عکساتو میچینم روی ِ تختم هی با خودم حرف میزنم ازتو

تو بعضی عکسها عاشقت میشم

تو بعضیا دل میکنم از تو

یخ میکنه دستام یه وقتایی.بعضی شبا آغوشم آتیش ِ

من با لباست قصه ها دارم

شبهای ِ من اینجوری صبح میشه

شبهای ِ من اینجوری صبح میشه با شک و لبخند و در و دیوار

آهنگی که دوست داشتی رو تکرار

سیگار و هی سیگارو هی سیگار

شبهای ِ من اینجوری صبح میشه با شک و لبخند و در و دیوار

آهنگی که دوست داشتی رو تکرار

سیگار و هی سیگارو هی سیگار
... ادامه
Mohammad
Mohammad
صلوات برای سلامتی امیرعلی... ما کاری به حکم نداریم، حکم رو کاغذ، مال محکمه ست؛ اصلیت حکم، مال

خداست که ما و منش ریخته و گلریزون می کنیم واسه کسی که آزاد میشه از این چاردیواری... که همه دنیا

چاردیواریه...؛

کرم مرتضی علی، یه مرد که واسه شرف و ناموسش 12 سال رو کشیده، وجدانش بالاتر از این پولاست که کاغذیه...؛

سلامتـی سـه تن؛ نـاموس و رفیـق و وطـن؛

سلامتـی سـه کَس؛ زنـدونی و سربـاز و بـی کس؛

سلامتـی باغبـونی که زمستـونشو از بهـار، بیشتـر دوست داره؛

سلامتـی آزادی،

سلامتـی زنـدونیای بی ملاقـاتی...



-
arezoo
faghrrrr.jpg arezoo
از فقر مینویسم ،با دستهای خالی

سفره پراست امشب از شامی خیالی.

معتاد زجر بودیم ،باید که می کشیدیم

خواب غذا می دیدیم از خواب می پریدیم.

دلهای همسایه ها ،برای ما کباب بود

سارا ولی هنوزم شبها گرسنه خواب بود

با اشک مینویسم ،بابا نان ندارد

شاید که معجزه شد از اسمان ببارد

دیوارها شعار، مرگ بر فقر دادن

صندوقهای خیریه در حد یک نمادن

محکوم به فقر بودیم ، محکوم به فرق و تبعیض

دلخوش به وعدهایی ،از چیزهای ناچیز

از فقر مینویسم، با این که نیست حالی

این قصه ای حقیقیست ،از دارایی خیالی
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/7 - 21:44 ·
8
MahnaZ
tree_wallpapers_beauty_of_nature_27.jpg MahnaZ
همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛

نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟

" گفت: می خواهم به دیگران بدهم، پس پذیرفته شد!

چشمانش رابست، دید به شکل در یک جنگل بزرگ در آمده است.

با خود گفت: حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟!....

سالها گذشت تا اینکه روزی را روی کمر خود احساس کرد ،

با خود گفت: این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ی خود را از زندگی نگرفتم!

با غم بار کرد و با صدایی که از روی تنش بلند میشد به آمد!

حالا بر دیوار کلاس شده بود!
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
آقای شهردار !لطفا بگویید اینقدر عوض نکنند رنگ و روی این شهرِ لعنتی را !این پیاده رو ها میدان ها، ...رنگِ این دیوارها ...خاطراتم دارند از بین میروند{-60-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باورکنید که پاسخ آیینه سنگ نیست
سوگند میخورم به مرام پرندگان
در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست
با برگ گل نوشته به دیوار باغ ما
وقتی بیا که حوصله غنچه سنگ نیست
در کارگاه رنگرزان دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست
وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را
فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست
تنها یکی به قله تاریخ می رسد
هر مرد پا شکسته که تیمور لنگ نیست!
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/6 - 17:02 در دوستها ·
7
Noosha
01.jpg Noosha
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان
اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند
فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش
قاب کن و بزن به دیوار دلت ... دلت را محکم تر اگر بتکانی
تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ
و همه حسرت ها و آرزوهایت ... باز هم محکم تر از قبل بتکان
تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد! حالا آرام تر، آرام تر بتکان
تا خاطره هایت نیفتد
تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟
خاطره، خاطره است
باید باشد، باید بماند ... کافی ست؟
نه، هنوز دلت خاک دارد
یک تکان دیگر بس است
تکاندی؟
دلت را ببین
چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟ حالا این دل جای "او"ست
دعوتش کن
این دل مال "او"ست...
همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا
و حالا تو ماندی و یک دل
یک دل و یک قاب تجربه
یک قاب تجربه و مشتی خاطره
مشتی خاطره و یک "او"... خـانه تـکانی دلـت مبـارک
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/6 - 13:10 ·
13
shahin(غیرت_السلطان)
shahin(غیرت_السلطان)
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮑﺶ
ﺑﻐﺾ ﮐﻦ
ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺑﺨﻮﺭ
ﻣﺴﺖ ﮐﻦ
ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ
ﺧﻮﺩ ﺯﻧﯽ ﮐﻦ
ﺳﯿﮕﺎﺭﻭ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺖ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻦ
ﺍﺯ ﻣﺴﺘﯽ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎﺭ
ﻣﺸﺖ ﺑﮑﻮﺏ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﮑﻦ
خودت نابود میشی بیچاره{-15-}
Noosha
Noosha
کافیه مال یکی دیگه شی بقیه تازه یادشون میاد چقدر دوست دارن :|
Noosha
Rouhollah Vahdati-33-5.JPG Noosha

شب گذشته یک کاروانسرا در بازار بزرگ رشت دچار آتش سوزی شد و خساراتی برجا گذاشت.{-60-} به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)- منطقه گیلان، در پی تماس شهروندان با سامانه 125 در ساعت 23:30 دقیقه شب گذشته آژیر ایستگاههای 8 و 2 و 1 از سوی ستاد فرماندهی آتش نشانی رشت به صدا درآمد اما به جهت موقعیت حساس مکان آتش سوزی ایستگاههای دیگر آتش نشانی با 37 دستگاه خودرو و 78 آتش نشان بی درنگ به سوی محل حادثه در بازار بزرگ راسته ماهی فروشان شتافتند. کریم مکرم رفتاری معاون حوزه عملیات آتش نشانی رشت که در محل آتش سوزی حضور داشت به خبرنگار ایسنا گفت: یک کاروانسرای دو طبقه با قدمت زیاد که بخشی از آن برای نگهداری و فروش طیور و پرندگان و انبار استفاده می شد به علت نامشخصی شب گذشته آتش گرفت. وی افزود: سربندی 300 مترمربعی کاملا غرق در شعله های آتش بود و دود بسیار زیادی از آن متصاعد می شد، در نتیجه حریق به سربندی چند مغازه ماهی فروشی و همچنین خواروبار فروشی همجوار نیز سرایت کرد اما با سرعت عمل آتش نشانان از پیشروی حریق جلوگیری به عمل آمد. رفتاری با اعلام اینکه آتش سوزی از پرنده فروشی شروع شد افزود: به واسطه قدمت زیاد و یکپارچگی و استفاده از مصالح قابل اشتعال از جمله چوب در سربندی این مکان و عدم وجود دیوارهای آتش بُر دامنه حریق در چند دقیقه به شدت گسترش و به قسمت هایی از مکان های همجوار سرایت پیدا کرد که با شعله های آتش و دود بسیار غلیظ همراه بود. وی ادامه داد: همین امر عملیات اطفاء را برای آتش نشانان دشوار کرده بود، نیروهای آتش نشانی با توجه به شدت زیاد دود و شعله، به سرعت دست بکار شده و با کشیدن چندین رشته لوله آبدهی از چهار جهت وارد عملیات شدند. رفتاری تصریح کرد: آتش نشانان با استفاده از دستگاه تنفسی و تلاش زیاد از گسترش حریق به اماکن دیگر ممانعت به عمل آورده و سرانجام این آتش سوزی را کاملا مهار کردند. وی تاکید کرد: این نکته قابل توجه است که اگر این حادثه در ساعاتی از روز که ترافیک ازدحام جمعیت در آن نقطه از بازار که افراد دستفروش و دکاکینی که با پیشروی مسیر منتهی به مدخل های ورودی را با ایجاد سد معبر، غیر قابل دسترس می کند اتفاق می افتاد حادثه غیرقابل تصور همچون آتش سوزی بازار در تیرماه سال 83 را شاهد بودیم.
MahnaZ
MahnaZ
زنِ چه حالی می‌کنه! دلِش که بگیره می‌گه فلان آهنگتو بخون واسم {-137-}
MahnaZ
0.231529001358946608_taknaz_ir.jpg MahnaZ
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
f294f2b8-300x300.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
شبهای من اینجوری صبح میشه
عکساتو مچینم روی تختم
اصلا مهم نیست چی‌ میگن مردم
با خاطراتت خیلی‌ خوشبختم
شبهای من اینجوری صبح میشه
با اشک و لبخند و در و دیوار
آهنگی که دوست داشتی رو تکرار
سیگار و هی‌ سیگار و هی‌ سیگار
شبهای من اینجوری صبح میشه
با اشک و لبخند و در و دیوار
آهنگی که دوست داشتی رو تکرار
سیگار و هی‌ سیگار و هی‌ سیگار
عکساتو میچینم روی تختم
هی‌ با خودم حرف میزنم از تووووو
تو بعضی‌ عکسا عاشقت میشم
تو بعضیها دل‌ میکنم از تووووو
یخ میکنه دستات یه وقتایی
بعضی‌ شبا آغوشم آتیشه
من با لباست قصه‌ها دارم
شبهای من اینجوری صبح میشه
شبهای من اینجوری صبح میشه
با اشک و لبخند و در و دیوار
آهنگی که دوست داشتی رو تکرار
سیگار و هی‌ سیگار و هی‌ سیگار

[لینک]
صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ