یافتن پست: #دیوانه

متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سهم “من” از “تو” عشق نیست
ذوق نیست
اشتیاق نیست
همان دلتنگی بی پایانی ست که
روزها دیوانه ام می کند !
غزل
غزل
یک روز میرسد...
یک ملافه ی سفید پایان می دهد..
به من... به شیطنت هایم...
به بازی گوشی هایم... به خنده های بلندم...
روزی که همه با دیدن عکسم... بغض می کنندومی گویند،،،، دیوانه دلمان برایت تنگ شده...
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
می ترسم

نه مثل دیوانه از بچه ها

نه مثل بچه ها از دیوانه

کسی، نه خودت را

که دوست داشتنت را

از من بگیرد.
bamdad
bamdad
دیوانه ام می کند مشتی حرف های نزده,

بغضی فرو خورده ,

اتهام کار نکرده

کاش باور می کردی حضورم را

در بینابین لحظه ها

کاش بی قراری هایم را ورق می زدی

کاش دلت می سوخت

به حال پرنده ای که بالی برای پرواز ندارد
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/26 - 21:21 ·
8
lavani
lavani
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این قصه’ جانسوز نگفتن تا کی ؟
سوختم ، سوختم این راز نهفتن تا کی ؟
روزگاری من و دل ساکن کوئی بودیم
ساکن کوی بت عربده جوئی بودیم
عقل و دین باخته ، دیوانه’ روئی بودیم
بسته’ سلسله’ سلسله موئی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش ، این همه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش ، ه
: نرگس غمزه زنش ، این همه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش ، هیچ گرفتار نداشت
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبی و رعنائی او
داد رسوائی من ، شهرت زیبائی او
بس که دادم همه جا شرح دلارائی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشائی او
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سر و سامان دارد
چاره این است و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دل آرای دگ
: بعد از این رای من این است و همین خواهد بود
من بر این هستم و البته چنین خواهد بود
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/18 - 21:47 ·
3
zoolal
10337753_594381734008339_2001191950984678699_n.jpg zoolal
بی تو، مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم .
در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت .
من همه محو تماشای نگاهت .
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/17 - 23:22 ·
6
Majid
Majid
دست هایم را محکم تر از همیشه حصار میکنم بر اندام مردانه ات
خودم را در آغوشت چنان رها میکنم که گویی آن روز که خدا ما را از بهشتش راند نقشه اش این بود که میان جهنم و زمین ٬آغوش تو رویایی تر از هر بهشتی سهم من و دست هایم شود !
حالا تو بگو : بعد از این همه تکاوپوی ۱۰۰۰ساله کدام دیوانه ای حاضر میشود از بهشت برود حتی اگر رجیم تر از هر شیطانی رانده شود ؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 09:12 ·
1
Majid
Majid
دیوانه میشوم وقتی لبانم را نگاه میکنی وپیشانیم رامی بوسی!!
دیدگاه · 1393/02/15 - 08:52 ·
hamnafas
hamnafas
بعد از رفتنش موهایم را از ته زدم........ دیوانه ام میکرد ....خاطرات دستانش
دیدگاه · 1393/02/12 - 02:11 ·
5
zoolal
zoolal
باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه 、、`、、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽヽ、ヽ、ヽ、ヽ ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ ヽ、ヽ``、ヽ、ヽ、ヽ.`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ`、ヽ 、ヽ`、ヽ ╱◥████◣ │田│▓ ∩ │◥███◣ ╱◥◣ ◥████◣田∩田│ │╱◥█◣║∩∩∩ ║◥███◣ ││∩│ ▓ ║∩田│║▓田▓∩║ `、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、``、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه... خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟؟؟؟ روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟ یادت آید روز باران! گردش یک روز دیرین.. پس چه شد؟! دیگر کجا رفت؟! خاطرات خوب و شیرین باز باران، بی ترانه، بی هوای عاشقانه، بی نوای عارفانه، درسکوت ظالمانه، خسته از مکر زمانه، غافل از حتی رفاقت، حاله ای ازعشق ونفرت، اشکهایی طبق عادت، قطرهایی بی طراوت، روی دوش آدمیت، میخورد بربام خانه…
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 14:48 ·
5
رضا
رضا
دیوانه را دیوانه تر کن .

آهنگ نه فرشته نه شیطان همایون شجریان .
hamnafas
hamnafas
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/30 - 19:22 ·
4
bamdad
bamdad
سهم من از تو


دلتنگی بی پایانیست


که روزها دیوانه ام میکند


شب ها شاعر …
دیدگاه · 1393/01/30 - 17:58 ·
7
رضا
رضا
این یعنی چی بعد 12 ساعت آنلاین بشی دریغ از یک دیدگاه .
bamdad
bamdad
در قحطی تو
چه دلِ خوشی دارند
بیهوده می آیند و می روند ...!
این نفسهای دیوانه ی من ...
این روزها دلتنگ که نه ..!
محتاج صدای توام
باور کن این یکی ، دیگر شعر نیست ..!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/28 - 17:14 ·
9
zahra
zahra
زمانی دیوانه ام بود

ولی حالا برایش شدم تماس های بی پاسخ
دیدگاه · 1393/01/28 - 09:29 ·
7
bamdad
bamdad
میترسم... نه مثل دیوانه از بچه ها... نه مثل بچه ها از دیوانه...

می ترسم کسی نه خودت را... که دوست داشتن ات را از من بگیرد...

{-109-}
bamdad
bamdad
متین (میراثدار مجنون) Noosha
براي خنديدن

هنوز راه‌هاي زيادي پيدا مي‌شود

مي‌تواني جلوي آينه بايستي و

براي خودت شكلك دربياوري

(اين كار فقط يك‌بار خنده‌دار است)



مي‌تواني بنشيني و

حماقت‌هاي زندگي‌ات را

يكي يكي پيش رو بگذاري و بشماري

(اين خنده‌هاي بي‌شماري را در پي خواهد داشت

اگرچه كمي تلخ)



يا اگر هيچ‌يك ميسر نشد

بي‌دليل بلند شو بلند

قاه قاه بخند

(قهقهه‌هاي هيستريك هم

گاهي گرهي را باز مي‌كنند

بگذار بگويند ديوانه‌اي

وقتي‌كه ديوانگي

تنها مجالِ توست براي خنديدن)



اگر باز نشد

روي ميز

دست‌هايت را به هم حلقه كن

پيشانيت را روي انگشت‌هاي درهم فرورفته‌ات بگذار

و زار زار گريه كن

آن‌قدر گريه كن

تا گريه‌ها تمام شوند

حتماً ديگر در تو جايي باز خواهد شد

براي يك لبخند
bamdad
bamdad
دیوانه ام می كند !

فكر اینكه ..

زنده زنده ، نیمی از من را ، از من جدا كنند !

لطفا تا زنده ام بمان ...
bamdad
bamdad
بی تو مهتاب شبی... نه ..... شب بارانی بود

رشت، آبستن یک گریه ی طو لانی بود

راه می رفتم و هی خون جگر میخوردم

در سرم فکر و خیالی که نمیدانی بود

لشکر چادر تو خانه خرابی ها کرد

چادرت چشمه ای از دوره ی ساسانی بود

آه در یاب مرا دلبر بارانی من

ای که معماری ابروی تو گیلانی بود

توبه ها کردم و افسوس نمیدانستم

آخرین مرحله ی کفر، مسلمانی بود

همه ی مصر به دنبال زلیخا بودند

حیف، دیوانه ی یک برده ی کنعانی بود

"مرتضی عابدپورلنگرودی"
... ادامه
zoolal
zoolal
دوران بارداری سختی ها و مراقبت های مخصوص خودش رو داره ...

" آسمان بار امانت نتوانست کشید؛

قرعه ی فال بنام من دیوانه زدند ... "

همه بارداریم، باردار باری به سنگینی یک امانت الهی ...{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/01/17 - 18:19 ·
8
zahra
n00053543-r-b-004.jpg zahra
در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ، که امروز ، اینقدر دیوانه وار ، تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی؟!
zoolal
zoolal
گــاه دلم می‌گیرد ، ... گــاه زندگی سخت می‌شود .... گــاه تنها ، "تنهایی" آرامش می آورد ... گــاه گذشته اذیتم می كند .... گــاه هوایت دیوانه‌ام می‌کند .... این " گــاه " ها ، گــهگاه تمامِ روز و شب من می‌شوند ... آن وقت بغض راه گــلویم را می‌گیرد ... ! درست مثل همین روزهــا ...!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/13 - 17:39 ·
4
بیکار عاشق
بیکار عاشق
دیوانه...
ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ

ﺩﺍﺭﯼ ؟

ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : " ﻋﺸﻘﻢ " ﺭﺍ ...

ﮔﻔﺘﻨﺪ : " ﻋﺸﻘﺖ " ﮐﯿﺴﺖ ؟؟ ﮔﻔﺖ : " ﻋﺸﻘﯽ"

ﻧﺪﺍﺭﻡ !!

ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺑﺮﺍﯼ " ﻋﺸﻘﺖ" ﺣﺎﺿﺮﯼ ﭼﻪ

ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﻨﯽ .... ؟

ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺎﻗﻼﻥ ﻧﻤﯿﺸﻮﻡ، ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ... ،

ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ...

ﺩﻭﺭ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ .... ﻭﻋﺪﻩ ﺳﺮ ﺧﺮﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻫﻢ ... ﺩﺭﻭﻍ

ﻧﻤﯿﮕﻮﯾﻢ .. ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ....

ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ، ﺗﻨﻬﺎﯾﺶ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﻡ،

ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻤﺶ ...

ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ، ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ..

ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ .. ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ

ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ... ﻏﻤﺨﻮﺍﺭﺵ ﻣﯿﺸﻮﻡ ...

ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ... ، ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ

ﻧﺪﺍﺷﺖ ..، ﺍﮔﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﮐﺮﺩ ، ﺍﮔﺮ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ ﺑﻮﺩ .. ﺍﮔﺮ

ﺗﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ ﭼﻪ ... ؟

ﺍﺷﮏ ﺑﺮ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ

ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ "ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ " ﻧﻤﯿﺸﺪﻡ
... ادامه
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ