Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #ساعت

MahnaZ
MahnaZ
داستان زیبای که تا دیر وقت کار می کرد
MahnaZ
j (38).jpg MahnaZ
... ادامه
iman
iman
عشق نفرين شده



هرکس به طريقي دل ما مي شکند بيگانه جدا دوست جدا مي شکند



گر بيگانه بشکند حرفي نيست من درعجبم، دوست چرا مي شکند



* اين داستاني که مي نويسم ، يک داستان واقعي مي باشد.اين داستان را با زبان شخصيت اصلي داستان بيان مي کنم.

من علي هستم ، 24 ساله، ساکن تهران . از آن پسرهايي که به دليل غرور زياد اصلا فکر عاشق شدن به سرم نميزد.

در سال 1375، وقتي در دوره ي راهنمايي بودم با پسري آشنا شدم.اسم آن پسر آرش بود . لحظه به لحظه دوستي ما بيشتر و عميق تر مي شد تا جايي که همه ما را به عنوان 2 برادر مي دانستند . هميشه با هم بوديم و هر کاري را با هم انجام مي داديم . اين دوستي ما تا زماني ادامه داشت که آن اتفاق لعنتي به وقوع پيوست .

در سال 84، در يک روز تابستاني وقتي از کتابخانه بيرون آمدم براي کمي استراحت در پارکي که در آن نزديکي بود ، رفتم . هوا گرم بود به اين خاطر بعد کمي استراحت در پارک ، به کافي شاپي رفتم ، نوشيدني سفارش دادم . من پسر خيلي مغرور و از خود راضي بودم که جز خود کسي را نمي پسنديدم ...
... ادامه
Mostafa
Mostafa
هیچ ضد حالی بدتر از این نیست بخوای دیدگاه ارسال کنی ی ساعت تایپ کنی بعد ارسالو بزنی ارسال ک نشه هیچ پاکم بشه بخوای دوباره بتایپی{-13-}
Mostafa
Mostafa
اینایی که صب ساعت 5 پا میشن میرن میدوئن بعد میان دوش میگیرن بعد صبحانه میخورن میرن سرکار. فتوشاپن ؟
Noosha
Noosha
سلااااااااااااام و شب همگی بخیـــــــــــــــــــــــر.من اومدم م م م {-26-}
رضا
رضا
یک خط نوشتم ارسال رو زدم 5 دقیقه بعد متوجه شدم هنوز ارسال نشده
mahya
mahya
***روزگار***
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست...
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/8 - 20:57 ·
6
NILOOFAR
NILOOFAR
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو…
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/8 - 18:18 ·
5
صوفياجون
صوفياجون
روز دوستان گرامی خوش برم یه چرته 3الی4 ساعته بزنمو انشاالله شب بیام {-43-}{-43-}{-43-}{-22-}{-22-}{-35-}
دیدگاه · 1392/06/8 - 15:13 ·
4
صوفياجون
صوفياجون
دیشب تا ساعت 2:30 پای کامپیوتر بیدار بودم ؛
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صبح پا شدم دیدم چشمام شده یک کاسه خون
به لبم داغ جنون. به کنارم تو بمون. نرو با دیگرى{-209-}
اون آخریـا صـدای دستاشـون نمیـاااااااد شلههههه
عاهــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــاا اااااااااا
دسسسسسسسسسسس دسسسسسسسس{-130-}{-130-}
{-140-}{-225-}
Mostafa
a (21).jpg Mostafa
این حرکت میتونه منو ساعتها پای سینک ظرفشویی نگه داره ... {-7-}
خودم با هزار تا چیز امتحان کردم خیلی حال میده{-32-}
رضا
رضا
به نور مونیتور قسم نیمدونم چه خبره نیم ساعته صفحه داشبورد داره لود میشه نمیدونم چی رو داره لود میکنه :)
دیدگاه · 1392/06/8 - 01:07 ·
4
NEGAR
NEGAR
دیدید این فیلمارو که بچه گم میشه وقتی پدر مادرش پیداش میکنن
نیم ساعت تو بغل همدیگه گریه میکنن
والا ما گم که میشدیم
بعد از اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت کتک میخوردیم :|
دیدگاه · 1392/06/8 - 00:26 ·
8
amir hossein
amir hossein
اگه سن یه خانومی رو پرسیدین و اونم جواب داد :"چند نشون میدم؟ "
یعنی بمب ساعتی گرفتی دستت و اگه کابلو اشتباه ببری میترکی!!!
amir hossein
amir hossein
چند ﺭﻭﺯ ﭘﻴﺶ ﺷﺒﻜﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﻴﺮﺧﺎﻧﻠﻮ ﺑﺎﺯﻳﻜﻦ ﻧﻘﺶ ﭘﻮﺭﻳﺎ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ.. ﭘﻴﺮاﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ و ﺳﺎﻋﺖ ﺁﺑﻲ ﺩاﺷﺖ.. ﻣﺠﺮﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ ﻳﺎ استقلال؟..ﮔﻔﺖ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﻴﺲ... ﻣﺠﺮﻱ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﭼﺮا ﺳﺎﻋﺘﺖ ﺁﺑﻴﻪ.. ﮔﻔﺖ :ﺑﻨﺪﺵ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻦ ﺳﻮﺭاﺧﻪ!!! ﺧﺨﺨﺨﺦ
... ادامه
NEGAR
NEGAR
این خارجیا یه قاشق شکر میریزن تو قهوه بعد نیم دور میچرخونن میذارن کنار، من صبحا نیم ساعت فقط هم میزنم، بازم وجدانم راضی نمیشه...........
دیدگاه · 1392/06/7 - 12:03 ·
8
iman
iman
میگما شما هم وقتی فیلم ساعت زمان برناردو میدید
فکرای خاک بر سری میمود به ذهنتون؟
مائده
normal_Avazak_ir-Love10603.jpg مائده
♥ آدم هـاي سـاده را دوسـت دارم ♥
همـان ها كـه بـراي همه لبخند دارنـد
همـان هـا كـه هميـشـه هستـنـد ; براي همـه هـستند
آدم هـاي ساده را بايـد مـثل يـك تابـلـوي نـقاشـي ،‌ ساعتها تماشا كـرد
عمـرشـان كـوتـاه است . . .
آدم هاي ساده را دوست دارم
بـوي نـاب آدم مـيدهـنـد . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/6 - 18:23 ·
7
Mostafa
Mostafa
۱۰ توصیه به آقایان برای حفظ موها
مائده
57.jpg مائده
هوا هوای قاصدک نیست

هوایی است که ساعت شماته‌دار را به گریه می‌اندازد

آمد و شد باد

صدای در را هم درآورد

عزیزم

کمی بخند

و باد را از سمتی که آمده بود برگردان....
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/6 - 16:47 ·
5
Majid
1352805634_11111.jpg Majid
دختر پسری با سرعت 120کیلومتر سواربر موتور سیکلت

دختر:آروم تر من می ترسم

پسر نه داره خوش میگذره

دختر:اصلا هم خوش نمی گذره تو رو خدا خواهشمیکنم خیلی وحشتناکه

پسر:پس بگو دوستم داری

دختر:باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آروم تر

پسر:حالا بغلم کن(دختر بغلش کرد)

پسر می تونی کلاه ایمنی منو بذاری سرت؟داره اذیتم می کنه.

و....

روزنامه های روز بعد:موتور سیکلتی با سرعت

120کیلومتر بر ساعت به ساختمان

اثابت کرد موتور سیکلت دو نفر
سر نشین داشت اما تنها یک نفر نجات یافت حقیقت

این بود که اول سر پایینی پسر متوج

ه شد ترمز بریده اما نخواست
دختر بفهمه در عوض خواست یه بار دیگه از دختره

بشنوه که دوستش داره(برای آخرین بار)
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/6 - 15:24 ·
3
Majid
Majid
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو…
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/6 - 15:07 ·
3
...
...
مردم زغم آنکه زعشق دگری مرد
بردم دل آنکه دل اورادگری برد
خوردم غم هجران برفته زبرم یار
هیهات!که اوغصه هردگری خورد
شعراز:نیماراد{-6-}
رضا
رضا
هنگ کرده بود 2 ساعت طول کشید مشکل رفع بشه آنلاین بشم .
دیدگاه · 1392/06/5 - 21:21 ·
5
صفحات: 60 61 62 63 64

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ