یافتن پست: #سرد

soheil
soheil
ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺱ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺁﯾﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮداشتی ؟ ﻋﺮﻭﺱ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ … ﺩﺍﻣﺎﺩ داد ﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ اﯾﻦ ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﭼﯽ ﺑﻔﻬﻤﻢ ؟ ﻋﺮﻭﺱ ﮔﻔﺖ : پدرﺳﮓ داد نزن دارم میشمرم
... ادامه
iman
iman
ﺩﺧﺘﺮ: ﺑﺮﻭ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻣﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﻪ
ﭘﺴﺮ :ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺑﺨﺪﺍ ﻣﻴﻤﻴﺮﻡ ﭼﺮﺍ
ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻲ ﺩﺧﺘﺮ:ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺯﺕ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ
ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﮑﺮﺍﺭﻱ ﺷﺪﻩ . ﻭﺗﻠﻔﻦ ﻗﻄﻊ
ﺷﺪﭘﺴﺮ ﺧﻴﻠﻲ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﻭﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺮﻩ
ﺗﻮﺍﺗﺎﻗﺶ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻴﺘﻮﺭ
ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻋﮑﺲ ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﺍﺷﮏ
ﺗﻮﭼﺸﺎﺵ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺁﻫﻨﮓ ﻣﻮﺭﺩﻋﻼﻗﻪ
ﻱ ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺬﺍﺭﻩ ﻭﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪﻩ ﺩﻳﮕﻪ
ﺍﺷﮑﺎﺵ ﺗﺎﺏ ﻧﻤﻴﺎﺭﻥ ﻭﻣﻴﺮﻳﺰﻥ ﭘﺴﺮﺍﺣﺴﺎﺱ
ﻣﻴﮑﺮﺩﻳﻪ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻱ ﺍﺯﻭﺟﻮﺩﺷﻮ ﺍﺯﺩﺳﺖ
ﺩﺍﺩﻩ. ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﭘﺴﺮﺧﻮﺍﺑﺶ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﻪ
ﺩﺧﺘﺮﭘﻴﺎﻡ ﺩﺍﺩ:ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ
ﭘﻴﺎﻣﻮﻣﻴﺨﻮﻧﻲ ﺟﺴﻤﻢ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻏﺮﻳﺒﻪ ﺷﺪﻩ
ﻭﻟﻲ ﺩﻟﻢ ﻫﻤﻤﻤﻤﻴﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ
ﺍﻣﻴﺪﺑﻴﺪﺍﺭﻱ ﺟﺴﻢ ﻫﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺑﺮﺍﻱ
ﻫﻤﻴﺸﻪ .ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﺘﺠﺮﻩ ﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺗﺎﻗﺶ
ﻣﻴﺮﻩ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻗﻴﻘﺎ 3:34 ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﮑﻮﺕ
ﻭﺗﺎﺭﻳﮑﻲ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭﺍﺯﺑﺎﻻﻱ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ
ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩ ﭘﺴﺮﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮﺗﻨﻬﺎﻳﻲ
ﻣﺮﺩ .ﺻﺒﺢ ﻣﺎﺩﺭﭘﺴﺮ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ
ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﻓﺖ ﺗﺎﺑﻴﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﻪ ﺍﻣﺎﭘﺴﺮ
ﺭﻭﻧﺪﻳﺪ. ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮﮐﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﻭﭘﻴﺎﭘﻲ
ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﺗﻮﺟﻬﺶ ﺭﻭﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ
ﮔﻮﺷﻲ ﺭﻓﺖ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻤﺎﺱ
ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ .ﭼﺸﻢ ﻣﺎﺩﺭﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﮐﻪ
ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﻋﺰﻳﺰﻡ،ﻋﺸﻘﻢ،
ﺑﺨﺪﺍ ﺷﻮﺧﻲ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻴﮑﻨﻢ
ﻋﺸﻘﻢ ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ .... ﺍﻭﻥ
ﭘﻴﺎﻡ ﺩﻗﻴﻘﺎﺳﺎﻋﺖ 3:35 ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ...
ﻣﺎﺩﺭﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ
ﮐﺎﻣﻼﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭﭼﻴﺰﻱ
ﮐﻪ ﻣﻴﺪﻳﺪ ﺑﺎﻭﺭﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ... ﮐﺶ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﭘﺴﺮ
ﺑﻪ ﻧﻮﮎ ﮐﻠﯿﭙﺲ ﺩﺧﺘﺮ ﮬﻤﺴﺎﻳﮧ ﮔﻴﺮ ﮐﺮﺩﮦ
ﺑﻮﺩ ....ﺁﺭﻩ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/1 - 16:40 ·
6
bamdad
bamdad
امشب تمام گذشته ام را ورق زدم :

پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ،

دلتنگی افسرده ، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن …. چیزی نیافتم .

نفرین به بودن وقتی با درد همراه است...

:(
دیدگاه · 1393/04/30 - 19:48 ·
5
Mohammad
Mohammad
باید یه فکری برای صبح های نمیدونم کرد هیچکی انلاین نمیشه :d
رضا
رضا
آخر شب سردرد از کجا پیداش شد آخه .
دیدگاه · 1393/04/28 - 00:24 ·
7
صوفياجون
صوفياجون
همسر مورد علاقه ی خودتونو انتخاب کنین:
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
8.
9.
10.
11.
12.
13.
14.
15.
16.
17.
18.
اول انتخاب کنین بعد تو بنویسین منم جوابشو تو مینویسم . (مدیونی اگه انتخابت رو عوض کنی
) {-35-}{-35-}{-7-}
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
من وختی تو رشت دارم با خودم حرف میزنم : {-77-}

من اگــر شــانــس داشـتـیـمی از اولــش بــه دنـیـــآ نــامـوبـیـــــــــــم! {-201-}
bamdad
bamdad
ته دیگ عشق اول را هر چقدرهم که بسابی...!! چه با اسکاج دوست داشتن های بعد چه با سیم ظرف شویی عاشق شدن های بعد پاک نمیشود!!! حالاهی تو بساب .......واز صدای گوش خراشش سردردبگیر!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/23 - 22:48 ·
5
bamdad
bamdad
Noosha
همیشه دیر می‌فهمیم!

وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد

یک لحظه آفتاب در هوای سرد غنیمت می‌شود.

خدا در مواقع سختی‌ها تنها پناه می‌شود.

یک قطره نور در دریای تاریکی همه‌ی دنیا می‌شود.

یک عزیز وقتی که از دست رفت همه کس می‌شود.

پاییز وقتی که تمام شد٬ به نظر قشنگ و قشنگ‌تر می‌شود…

امروز به همه چیز خوب بنگر

قدر داشته‌هایت را بدان و سپاسگزار پروردگارت باش!

عزیزانت را در آغوش بگیر

بگو که چقدر آنها را دوست داری!

به زندگی‌ات عشق بورز و زیبا زندگی کن…

فرصت‌ها را از دست نده!

زندگی آنقدرها هم طولانی نیست…

شاید فردایی نباشد!

قدرش را بدان!

{-35-}
دیدگاه · 1393/04/23 - 19:37 ·
5
iman
iman
تولدم بود پسرداییم که به زور4 سالش میشه اومده میگه میخوام واست شعر بخونم
اجازه میدی؟
گفتم بفرما پسردایی جون
شروع کرد به خوندن:
سلام سلام عزیزم ....
گوساله ی عزیزم
دمت سفید و آبی
پشکل نریز رو قالی!
قیافه ی جمع حاضر =))
خداییش مظلوم گیر اووردن منو
دیدگاه · 1393/04/21 - 16:03 ·
3
bamdad
bamdad
و مرا انقدر آزردی...

که خودم کوچ کنم از شهرت.....

بکنم دل ز دل چون سنگت تو خیالت راحت

می روم از قلبت می شوم دورترین خاطره در شب هایت

تو به من می خندی....

و به خود می گویی....

"باز می آید می سوزد از این عشق"

ولی....

برنمی گردم نه....

می روم آنجایی که دلی بهر دلی تب دارد

عشق زیباست و حرمت دارد

تو بمان....

دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت سرد و بی روح شده است

سخت بیمار شده است....

تو بمان در شهرت!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/20 - 12:33 ·
2
مائده
Rain2-thumb.jpg مائده
شرمنده ام قربان کمی باران ندارید
درخود پلاسیدم ، شما گلدان ندارید ؟
اینقدر بد اخمید ! پس لبخندتان کو
جز این نگاه سرد، یخبندان ندارید ؟
قربان چرا وقتی که می بینید ما را
درذهنتان تصویری از انسان ندارید ؟
گیرم که ما زشتیم،این آغازمان نیست
باشد، شما زیبا ! ولی پایان ندارید ؟
آه این تکبر...این تکبر شرک محض است
در خود مگر ، یا نوح ، یا توفان ندارید ؟
البـــــــته می بخشید ، اما مطمـــــئنید
مخلوط با ایمانتان، شیـــــــطان ندارید ؟!

"عبدالرضا فرید زاده"
... ادامه
Mostafa
6.gif Mostafa
... ادامه
zoolal
zoolal
خدا را چه دیدی؟
شاید یک روز در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها صوت شدند برای گوش های تو!
که روی صندلی رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد شد
بس که خیره ماندی به من...
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/13 - 22:14 ·
5
✔♥Дℓɨ♥✔
10461630_811299148904029_8363928816340389094_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
به باز کنم روزه‌ی خود بار دگر
باز مهمان لبت در چه کنم...
bamdad
bamdad
آنقدر به تو فکر می‌کنم

که یادم می‌رود از خواب بیدار شوم

کاش بودی و می‌گفتی

دیوانه

بیدار شو









صبحانه سرد می‌شود

:(
دیدگاه · 1393/04/11 - 23:44 ·
7
صوفياجون
صوفياجون


تو به جای منم داری زجر می کشی یکی عاشقته که تو عاشقشی

تو به جای منم پر قصه شدی نذار خسته بشم نگو خسته شدی

نگران منی که نگیره دلم واسه دیدن تو داره میره دلم

نگران منی مثل بچگیا تو خوت می دونی من ازت چی می خوام

مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم

دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره

عوض می کنی زندگیم و تو یادم دادی عاشقیم رو

تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم

نگو دیگه آب از سر من گذشته مگه جز تو کی سر نوشت و نوشته

تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی

♫♫♫♫♫♫
آهنگ جدید مرتضی پاشایی با نام نگران منی

♫♫♫♫♫♫

یه غبار یخی یه ستاره سرد یه شب از همه چی به خدا گله کرد

یک دفعه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد

نگران منی به قرصه دلم تو کنار منی نمی ترسه دلم

بغلم کن ازم همه چیم رو بگیر بذار گریه کنم پیش تو دل سیر

مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم

دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره

عوض می کنی زندگیم رو تو یادم دادی عاشقیم رو

تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو ندیدم

نگو دیگه آب از سر من گذشته مگه جز تو کی سر نوشت و نوشته

تحمل نداره نباشی دلی که تو تنها خداشی
{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
setareh 22
setareh 22
فانتزی من اینه که ی بارم که شده روغن توی ماهی تابه رو خالی کنم و تخم مرغا همراش نریزه

خداییش خیلی عذاب آوره، بعضی وقتا تا 2 روز افسردگی میگیرم
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/9 - 14:24 ·
6
zoolal
zoolal
از شاملوی عزیز،
بعد از یک فنجان قهوه
به هوایی سرد برمی گردم
در پی رویاهایم …
در پی تو …
احتیاجی به مستی نیست
یک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کند
وقتی میزبانم چشمان تو باشد …
یک استکان چای از میان دستانت و یک جرعه غزل از میان چشمانت
دلم آرام ، نگاهت را می خواهد و شهد شیرین کلامت
خسته ام
دوباره باورم میکنی؟
عصرانه ای به طعم همین واژه های تلخ
من تو ، غروب ، و لبخندهای تلخ
تف می کنی تو شعر مرا روی میز و بعد
می ریزد از دهان تو این قطره های تلخ
- —– – —– – —— – —– – —– -

گارسون کمی شکر و تو لبخند می زنی
حالم به هم می خورد از طنزهای تلخ
گفتم هوا چه گرم و سر حرف باز شد
گفتی هزار لعنت بر این هوای تلخ
عادت کرده ام به طعم قهوه
به آد مهای پشت پنجره کافه
دست هایی که می روند
آدم هایی که نمی مانند
به تو
که روبرویم نشسته ای
قهوه ات را به هم می زنی
می نوشی
می روی
یکی به آدم های پشت پنجره ی کافه اضافه می شود…
حالا فهمیده ام که چرا قهوه و کیک را با هم می خورم
قهوه می نوشم برای زندگی تلخم و همراهش کیک برای شیرینی لحظاتی که با تو بودم
اما باز تلخی قهوه بر شیرینی کیک پیروز می شود
لحظات با تو بودن کوتاه بود… خیلی کوتاه…
ولی زندگی تلخم خیلی بلند است … خیلی…
لعنت بر قهوه تلخ سرد شده ام
تو
پاییز
قهوه
اکنون کنارم هست
پاییز
قهوه
اما تو…
روی صندلی همیشگی می نشینم و سفارش میدم : دو فنجون قهوه
هنوز هم با این که نیستی ولی برات سفارش میدم…
خودت نیستی خیالت که هست…
یک فنجان درد دل بدون شکر برای تو آورده ام
بنوش … تا از دهان نیفتاده … بنوش …
آب در هاون کوبیدن است اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری
وقتی آخر همه شعرهای من تو می آیی و ته همه فنجان های تو من می روم …
امشب دلم تو را می خواهد
نشسته روبروی صندلی مقابلم
در سکوت سرد این جا
هوا سرد شده …
نه ! نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم ، دردی را دوا نمی کند …
چرا صندلی رو به رو خالی ست ؟
در ته فنجان قهوه ام کفش های توست
فقط نمی دانم می آیی یا می روی …
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 19:19 ·
6
zoolal
ق.gif zoolal
گاهی دلتـــــــــ میخواهد
همه ی بغضهایتــــــــ
از نگاهتــــــــ خوانده شوند . . .
میدانی که
جسارتـــــــ گفتن کلمه ها را نداری . . .
اما یکــــــــ نگاه گنگــــــــ تحویل میگیری . . .
یا جمله ای
مثل : چیزی شده ؟؟!!!
آنجاستـــــــــ که
بغضتــــــــ رو با لیوانی از سکوتـــــــــ سر میکشی . . .
و با لبخندی سرد میگویی : نه هیچی . . . !!
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 19:00 ·
3
setareh 22
1372065126422334_thumb.jpg setareh 22
عادت میکنم به داشتن چیزی و سپس نداشتنش...
به بودن چیزی و سپس نبودنش...
تنها عادت میکنم...
اما فراموش نه!!
شبها زیر دوش آب سرد رها میکنم بغض زخم هایم را
درحالی که همه میگویند...
چه زود فراموشش کرد....
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/8 - 15:01 ·
2
رضا
c39f86fc7a958b6bc6b4026afdecb8bb3b4a1024.gifa.gif رضا
خنگ {-18-}
zoolal
zoolal
خاطرات را باید سطل سطل از چاه زندگی بیرون کشید
خاطرات نه سر دارند و نه ته
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند
می رسند ... گاهی وسط یک فکر، گاهی وسط یک خیابان، گاهی ...
سردت می کنند، داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت میزنند
خاطرات تمام نمی شوند ...
تمامت می کنند ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/6 - 19:58 ·
2
zoolal
zoolal
تو دنيا بعضي چيزا عطر خوبي دارند اما طعم ندارند...
تو دنيا بعضي چيزا با اينكه طعم خوبي دارند اما عطر ندارند...
مهم نيست كه عطر چيزي خوب باشه يا طعمش
مهم اينه كه به تو بچسبه
مثل عطر قهوه ي تازه دم تو يه روز سرد برفي زمستون
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/6 - 19:08 ·
2
zoolal
zoolal
دیدی ای غمگین تر از من بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم
قصه ی تلخ جدایی
مانده ام سر در گریبان
بی تو در شب های غمگین
بی تو باشد همدم من
یاد پیمان های دیرین
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سینه افسرد
کنون نشسته در نگاهم
تصویر پر غرور چشمت
یک دم نمی رود از یادم
چشمه های پر نور چشمت
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/6 - 18:45 ·
2
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ