شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

nafas

پرهایم را چید که تنها جایی نروم... اما خودش همسفر پرنده های آزاد شد...

دیدگاه · 1392/10/27 - 10:09 ·

4

zoha

سفره ی شمالی

9 دیدگاه · 1392/10/25 - 21:05 در بروبچه های رشت ·

9

✔♥Дℓɨ♥✔

#یادمان باشد هنوز پیکر 7000 تن از بهترین #جوانان این مرز و بوم به #میهن بازنگشته است!

همان ها که روزی رفتند که ما امروز در #امنیت، سلامت و آرامش باشیم.

ینی هنـــــــــوز 7000 هزار #مادر ـ اگر زنده باشند ـ #چشمشان به درب خانه است ،
که پسرشان از #سفر برگردد .

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/25 - 14:27 در با شهدا ·

6

دیدگاه · 1392/10/24 - 22:40 در آرایش و مد و لباس ·

1 دیدگاه · 1392/10/24 - 22:39 در آرایش و مد و لباس ·

دیدگاه · 1392/10/24 - 22:38 در آرایش و مد و لباس ·

دیدگاه · 1392/10/24 - 22:38 در آرایش و مد و لباس ·

دیدگاه · 1392/10/24 - 22:37 در آرایش و مد و لباس ·

1 دیدگاه · 1392/10/24 - 22:36 در آرایش و مد و لباس ·

Mostafa

دیدگاه · 1392/10/24 - 17:31 ·

#اگه #حرفی #میزنم #بدت #نیاد..
اگه حرفی میزنم بدت نیاد
آخه من خسته شدم از زندگی
میدونی تنهای تنهام به خدا
واسه من عادی شده این خستگی
{-35-}

بعدِ رفتن تو آسمون من
دیگه هیچ ستاره ای به خود ندید
حتی شبها واسه من عوض شده
خوابم از چشمای من دیگه پرید
{-35-}

بعدِ رفتن تو من مسافرم
از میون کوچه های زندگیم
یاد تو همسفر دل منه
چیزی که کم میکنه از خستگیم
{-35-}

اگه حرفی میزنم بدت نیاد
آخه بعضی وقتها پُر میشه دلم
همینم بهم فشار میاره که
شعر خستگی هامو واست بگم
{-35-}

اما رفای منو جدی نگیر
وقتی #غم میشینه توی این دلم
وقتی که حس میکنم تنها شدم
هرچی داغ زندگیمه من میگم
{-35-}

#دوست #دارم که کل #دنیا بدونن
تورو من #دوسِت #دارم خیلی زیاد
اینو از ته دلم دارم میگم
اگه حرفی میزنم بدنت نیاد ...
شاعر: {-41-}

بامداد

#همشهری #من {-35-}

4 دیدگاه · 1392/10/23 - 21:48 در شعر و داستان ·

10

mostafa AZ

مورد داشتیم دختره سوار بر کلیپس سفید آرزوها شده و رفته سفر دور دنیا.

2 دیدگاه · 1392/10/21 - 21:57 ·

#هرچه_باداباد
زمانی غصه میمیره
که قلبت یاد میگیره
به عشق یار مدیونه
که تنهایی چه دلگیره
که تنها بودن و ماندن
که هر شب شعر غم خواندن
به تاوان همان هایی است
که غم را از دلت راندن
{-35-}

همون روزی که برگشتی
غمامو تو دلم کشتی
ولی باور نمی کردم
که حالا باز برگشتی
{-35-}

همون لحظه، همون موقع
تو قلبم کوه غم جا داشت
ولی بازم که برگشتی
منو به عشق تو واداشت
{-35-}

همون عشقی که جاری بود
توی رگهای فکر من
تو اون بحبوحه ی دنیا
تمام فکر و ذکر من
{-35-}

بازم چرخید و چزخیدش
هم اون سکه هم این بازی
نمیدونی چه ها کردم
که شاید تو بشی راضی
{-35-}

چه شبها با خیال تو
نخوابیدم ،سحر کردم
یا در هنگام خوابیدن
به یاد تو سفر کردم
#نمیدونم که میدونی
چه کاری با دلم کردی
که از قلبم نمیری تو
چه با غصه چه با سردی
{-35-}

حالا چند وقته میدونم
بدون تو نمی تونم
نه اینکه دست من باشه
به والله من نمیتونم
{-35-}

شاید فکر میکنی که من
چه اصراری به تو دارم
ولی امروز با این شعر
میگم پا پس نمیزارم
{-35-}

بازم میگم که من هستم
تا آخر، هر چه #باداباد
یا مرگ آرزوم میشه
یا دنیای دلم آباد
{-35-}

زمانی غصه میمیره
که قلبت یاد میگیره
به عشق یار میدبونه
که تنهایی چه دلگیره
شاعر: {-35-}

بامداد

#همشهری #من {-35-}

29 دیدگاه · 1392/10/20 - 21:20 در شعر و داستان ·

10

مائده

کمی پنجره
سرمای زمستان ، قِل می خورد داخل
دل من غنج می رود
از یادت
برگ برگِ جزوه هایم می دانند
که من عاشق تو اَم
از بس با هر کدامشان که همراه شدم
خیال تو همسفرمان بود...

... ادامه

5 دیدگاه · 1392/10/20 - 18:19 ·

8

حامد@ پسر تنها

خداي كي ميفهمه اين يعني چي
نكنه منظورش اين عطر بوده

[لینک]

5 دیدگاه · 1392/10/18 - 00:43 در عكس نوشته ·

bamdad

سفر کرده ام به دور دست ها...آنجایی که دیگر..شانه ای برای گریستن ندارم...

مینویسم برایت روزهایم را

روزهایی که باید همچون رستم آن هارا سپری کنم..تا.که برگردم...

برگردم به آسمانی که آرامشم در اوست...

... ادامه

دیدگاه · 1392/10/17 - 21:23 ·

6

سلووووو به همگی

الان تو ماشین هستم هنو مسافر نیست دارم میام به #وطنم #عشقم #رشت

4 دیدگاه · 1392/10/16 - 14:33 توسط Mobile ·