یافتن پست: #شعر

مرجان بانو :)
811024247_99781.jpg مرجان بانو :)
{-33-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
ıllı YAŁĐA ıllı
بطور عجیبی یلدا تو سایت دیده نمیشه....
جاش خالیه...
Mohammad
negatv.ir-ya_zeinab3.jpg Mohammad
سرشارترين شعر خدايي ، زينب
اسطوره ي طاقت و حيايي ، زينب
تو زينت نقطه هاي بسم الله و تفسير فصيح کربلايي ، زينب
سر قافله شام بلايي زينب
تو شير زن کرب و بلايي زينب
وفات حضرت زينب (س) تسليت باد
... ادامه
bamdad
bamdad
با کدام شماره تماس بگیرد شاعر

وقتی کمی شعر می خواهد ان سوی خط

این سوی خط گریه کند

از دست اورژانس هم کاری بر نمی اید

وقتی دلت گرفته باشد..

:(
دیدگاه · 1394/02/4 - 11:28 ·
4
bamdad
bamdad
مادرم شاعر نیست

درعوض نصف غزلهای جهان را گفته

شعر را می فهمد

مادرم قافیه لبخند است

وزن احساس

ردیف بودن

مادرم مثنوی معنوی است

{-41-}
دیدگاه · 1394/01/31 - 18:46 ·
9
Noosha
8291869-1372-l.jpg Noosha
ایڹ شعر هم هدیہ به عاشقاڹ حضرت زهرا.س
"تو حید" بی ولای تو معنا نمی شود راه خدا بدون تو پیدا نمی شود
فردا که حکم "عدل" خدا خوانده می شود چیزی بدون اذن تو اجرا نمی شود
تنها زنی که فخر "نبوّت" شده تویی هر دختری که امّ ابیها نمی شود
اصلا به یمن بودن تو این "معاد" هست بی تو حساب و حشر که بر پا نمی شود
دست نیاز کل "امامت" به سوی توست فرموده ی امام که حاشا نمی شود
* روح اصول دین خداوند فاطمه است اسلامِ بی محبت زهرا نمی شود
بیخود نبی مقام به زهرا نمی دهد بیخود به پای دختر خود پا نمی شود
اخلاص فاطمه است که او را بزرگ کرد بیخود که رتبه این همه بالا نمی شود
آدم بدون فاطمه خوشبخت می شود؟! احساس می کند شده اما نمی شود!
این زندگی که بی تو به دردی نمی خورد دنیا بدون فاطمه دنیا نمی شود
سوگند می خورم که فقط شاعر توام غیر از برای تو دهنم وا نمی شود.
شاعر:
bamdad
bamdad
اینقدر مرا با غم دوریت نیازار

با پای دلم راه بیا قدری و ... بگذار

این قصه سرانجام خوشی داشته باشد

شاید که به آخر برسد این غم بسیار

این فاصله تاب از من دیوانه گرفته

در حیرتم از اینهمه دلسنگی دیوار

هر روز منم بی تو و ... من بی تو و لاغیر

تکرار ... و تکرار ... و تکرار ... و تکرار ...

من زنده به چشمان مسیحای تو هستم

من را به فراموشی این خاطره نسپار

کاری که نگاه تو شبی با دل ما کرد

با خلق نکرده است ، نه چنگیز نه تاتار ...

ای شعر ! چه میفهمی از این حال خرابم

دست از سر این شاعر کم حوصله بردار

حق است اگر مرگِ من و عالم و آدم

بگذار که یکبار بمیریم نه صد بار !

تصمیم خودم بود به هرجا که رسیدم

یک دایره آنقدر بزرگ است که پرگار

اوج غم این قصه در این شعر همین جاست

من بی تو پریشان و ... تو انگار نه انگار !!!

:(
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم.... . . .
.
.
.
.
.

مثلا من رضا ام دارم پست عاشقانه میذارم.{-105-}
22 دیدگاه · 1393/12/14 - 07:33 توسط Mobile ·
4
bamdad
bamdad
Mohammad
خارج جای عقب افتاده ایست که گشت ارشاد ندارد!!!
انها برای لاک زدن جریمه نمیشوند!
در خارج هنوز نفهمیده اند که رنگ سیاه مناسب تابستان است!
خارجی ها بس که دین و اعتقاد ضعیفی دارند با دیدن موی نامحرم هیچ چیزشان نمیشود! اما اگر ما یک تار مو ببینیم... دچار لرزش میشویم! بس که محکم است این اعتقاداتمان!
خارجی ها فکر میکنند ما در جنگ جهانی هستیم! چون کوپن داریم و سهمیه بندی!
آنجا کشیش ها و پاپ ها حوزه ی علمیه ندارند ، بس که بی فرهنگ هستند!
خارجی ها بس که بی فرهنگ هستند نمیدانند ازدواج از نوع موقت یعنی چه!
خارجی ها از بس که سوسول هستند میگویند مرد با زن برابر است! و هیچ استاد پاک و مطهری نبوده که به ایشان بگوید... نخیر! هر چهارتا زن میشود یک مرد!!!
آنها بس که بی فرهنگ هستند در کلیسا با کفش میروند و عود روشن میکنند! در حالی که همه میدانند لذت حرف زدن با خدا در بوی جوراب مخلوط با گلاب است!
آنها تمام شعرهای مذهبی خود را با آهنگ میخوانند! بس که الاغند! درحالی که وقتی آدم با خدا دارد حرف میزند... اجازه ندارد شاد باشد!
خدا خیلی ترسناک است و هیچکس جز ایرانی ها اینرا نمیدانند...

{-15-}
رضا
رضا
من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم/هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود

Mohammad
Mohammad
،
.............................................
** روال کار **
در اين پست هركسی بايد اول به سوال نفر قبلش جواب بده
و بعد يه سوال از نفر بعديش كه معلوم نيست كيه بپرسه !!!

** نكته مهم: **
در صورتی كه دو نفر همزمان دیدگاه دادند٬ پست نفر اول قبوله و از اون دیدگاه بايد ادامه داد !
نفر بعدی هم بايد دیدگاه خودش رو حذف كنه !

** قوانين: **
1- بی احترامی نکنید.
2- سوالها باید عمومی باشند.
3- سوالات تكراری، توچی ...، تو بگو... و اينچنين نپرسيد.
4- دیدگاه پشت سر هم اکیداً ممنوع است.
5- دیدگاه شما مطابق با قوانین کلی سایت نمیدونم باشد.
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
دوست دارم کلی کتاب داشته باشم بیشتر خارجی و تاریخی و قشنگ و و کتاب البته یه سری دارم کتاب آشپزی که هر وقت خریدم خواهرام اومدن باخودشون بردن دیگه ندادن بازم دارم ولی دوست دارم داشته باشم دوست دارم یه کتابخونه بزرگ داشته باشم و پُر از کتاب . خیلی کتاب گرون شده واسه همین تصمیم گرفتم خودم کتاب آشپزی درست کنم با کمک روزنامه جام جم هر روز هفته یه روزنامه کوچیک بهش چی میگن فقط اسماشون (در مورد حوادث) (کامپیوتر و عصر ارتباطات ) ( تلویزیون .سینما . رادیو ) (پزشکی) و (خانواده) که توش یه صفحه عکسدار آشپزی هم داره وقتی داداشم میاره صفحه آشپزیشو من با قیچی میبرم تو دفترم میچسبونم {-7-}{-29-}{-7-}
bamdad
bamdad
تمامِ زندگی ام صَرف شعر گفتن شد

از آن زمان که شنیدم تو شعر میخوانی...
:(
دیدگاه · 1393/11/21 - 19:48 ·
4
مرجان بانو :)
Elham-Doostiha-IR-19.jpg مرجان بانو :)
{-41-}
bamdad
00533-02-Ramsar.jpg bamdad
خدایا بیا پشت آن پنجره که وا میشود رو به سوی دلم !
بیا پرده ها را کناری بزن که نورت بتابد به روی دلم !
خدایا کمک کن که پروانه ی شعر من جان بگیرد
کمی هم به فکر دلم باش ، مبادا بمیرد
خدایا دلم را که هر شب نفس می کشد در هوایت
اگرچه شکسته ، شبی می فرستم برایت

{-47-}
رضا
رضا
انگار نه انگار که زمستون هست نا به بارون میباره نه برف .
bamdad
bamdad
قایقی خواهم ساخت...
با کدام عمر دراز؟!
نوح اگر کشتی ساخت،
عمر خود را گذراند،
با تبر روز و شبش،
بر درختان افتاد،
سالیان طول کشید،
عاقبت اما ساخت...
پس بگو ای سهراب؛
شعر نو خواهم ساخت...!
بیخیالِ قایق...
یا که میگفتی،
تا شقایق هست زندگی باید کرد...؟
این سخن یعنی چه...؟!!
با شقایق باشی؛
زندگی خواهی کرد...
ورنه این شعرو سخن،
یک خیال پوچ است...
پس اگر میگفتی؛
تا شقایق هست،
حسرتی باید خورد؛
جمله زیباتر میشد...!
تو ببخشم سهراب...
که اگر در شعرت،
نکته ای آوردم،
انتقادی کردم؛
به خدا دلگیرم،
از تمام دنیا،
از خیال و رویا؛
به خدا دلگیرم،
به خدا من سیرم،
در جوانی پیرم...
زندگی رویا نیست
زندگی پردرد است؛
زندگی نامرد است...!
زندگی نامرد است...!

:(
دیدگاه · 1393/10/23 - 21:14 ·
3
bamdad
bamdad
خدایا.....




این روزها......




دلتنگم......




باورکن این یکی دیگرشعرنیست.....

:(
bamdad
bamdad
شعری که تو قافیه اش باشی

شاعری می خواهد

و اگر می دانستی شاعری چه دردی است

اینگونه به سکوت مسلط نمی شدی...

:(
دیدگاه · 1393/10/21 - 21:08 ·
6
√√★nima★√√
√√★nima★√√
زدﺳﺖ "ﻻﯾﻦ"و"واﯾﺒﺮ"ﻫﺮدو ﻓﺮﯾﺎد ﮐﻪ ﻣﺎرا ﺑﺪرﻗﻢ ﮐﺮدن ﻣﻌﺘﺎد

"اﻣﺎن از "واﺗﺲ اپ"و "ﺑﯿﺘﺎک"و "ﺗﺎﻧﮕﻮ اﯾﻨﺴﺘﺎﮔﺮام"ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﮐﺮدﻩ ﺑﯿﺪاد"

ﭼﻨﺎن درﮔﯿﺮ دﻧﯿﺎی ﻣﺠﺎزﯾﻢ ﮐﻪ دﻧﯿﺎی ﺣﻘﯿﻘﯽ رﻓﺖ از ﯾﺎد

ﭼﻪ ﺷﺪ ان ﮔﻮﺷﯿﺎی ﺳﺎدﻩ ﻗﺒﻞ ارﯾﮑﺴﻮن"،"ﻣﻮﺗﻮرﻻ" روﺣﺘﺎن ﺷﺎد"

"ز"ﻧﻮﮐﯿﺎ" ان " ﯾﺎزدﻩ دوﺻﻔﺮش "ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ "ﺷﺼﺖ و ﺷﯿﺶ و ﻫﺸﺘﺎد

ﭼﻮ اﻣﺪ"اﻧﺪروﯾﺪ" "ﺳﯿﻢ ﺑﯽ ان" رﻓﺖ ﺑﺮﻓﺖ از دﺳﺖ دﯾﮕﺮ،وﻗﺖ ازاد

"ﭼﻨﺎن درﮔﯿﺮ "اﺳﺘﺎﺗﻮس"و "ﭘﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ در" ﭘﯿﺲ" و " ﮐﭙﯽ" ﮔﺸﺘﯿﻢ اﺳﺘﺎد

ﻣﺪﯾﺮ ﺧﺎﻧﻪ و ﺷﻐﻠﻢ ﮐﻤﻢ ﺑﻮد !!!!!ﻣﺪﯾﺮ اﯾﻦ "ﮔﺮوﻫﻢ" ﮔﺸﺖ ﻣﺎزاد

از ان روزی ﮐﻪ ﮔﻮﺷﯽ ﮔﺸﺖ ﺗﻌﻮﯾﺾ ﺷﺪم ﺑﻨﺪﻩ ﭘﻨﯿﺮو ﻫﻤﺴﺮم ﮐﺎرد

اﮔﺮﭼﻪ ﺻﺪ ﻓﺮﻧﺪ "اد ﮐﺮدﻩ" ﻣﺎرا ...ﺑﻼک "زﻧﺪﮔﯿﻢ ﮔﺸﺘﯿﻢ ای داد"

ﺧﻮدم داﻧﻢ ﮐﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﺎر ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺮﻣﺎ ﺧﻮردﻩ را ﻣﻨﻊ اﺳﺖ اﯾﺮاد

ﺗﻠﻒ ﮐﺮدم ﻫﻤﻪ وﻗﺘﻢ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﮔﺮوﭘﯽ" ﺗﺎزﻩ ان ﺳﻮ ﮔﺸﺖ اﯾﺠﺎد"

ﻫﺰاران "ﭘﯽ ام "ﻧﺎﺧﻮاﻧﺪﻩ را ﻣﻦ "ﮐﻨﻮن ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﻮاﻧﻢ""اوﻩ ﻣﺎی ﮔﺎد{-15-}
دیدگاه · 1393/10/20 - 13:55 ·
2
bamdad
bamdad
دریا . . . دلش که بگیرد
سر می گذارد بر سینه ی ساحل
ابر . . .
سر می گذارد بر شانه ی کوه
چشمه . . .
سر می گذارد بر دامن دشت
اما من . . .
وقتی تو نیستی
سر می گذارم در دست های شعر . . .
و دلتنگی هایم را قطره قطره کلمه می شوم...

:(
دیدگاه · 1393/10/15 - 19:01 ·
4
Majid
3123.jpg Majid
zahra
zahra
من سکوت خویش را گم کرده ام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت ای مادر فریاد ها
ساز جانم از تو پر آوازه بود
تا در آغوش تو ، راهی داشتم
چون شراب کهنه شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یاد ها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت ای مادر فریاد ها
گم شدم در این هیاهو گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من
گر سکوت خویش را می داشتم
زندگی پر بود از فریاد من
فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/10 - 09:53 ·
3
Mohammad
59430860428214468226 copy.jpg Mohammad
عشق چون با واژه بازی می‌کند
می شود شعری شگفت،
می‌توان با آن جهانی را گرفت.

صدیقه محمدجانی(نسیم حوالی دریا)
Majid
10832244_1516427125300035_371965310_n.jpg Majid
به اون روزها که شعر من پوسید
به عشق اون که آخرین بیتش هم بوسید
به اون که با بد و خوبم ساخــــت ... به اون که بردم بــرد ، باختم باخـــت ...
گذشت از حس و دل و لذت بدنــــش ... نگران ِ دست ِ مــن بود ، نه ضربه ها به تـــنــش
... منو ببخش عزیزم ، منم یه انسانم ...نه از ترحم و حس عذاب وجدانم ...تو فرصت من شو برای جبرانم ...
نمیدونم من نبودم ، عزیزم چیا کشیـــدی ...
ولی خـب میدونم آره ، مثل ِ من عــاشق نـدیـدی ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/9 - 02:40 ·
4
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ