بدرقه شوهر در فرهنگ ملل
آمریکایی: عزیزم امیدوارم روز موفقى داشته باشى.
انگلیسى: عزیزم براى نوشیدن چایی عصر بیصبرانه منتظرتم.
فرانسوى: عزیزم تمام روز بفکرتم تا برگردى.
ایرانی : دارى میرى این اشغالها رو بزار دم در
آشغالا یادت نره
آشغالا
هوی آشغالارو ببر
پدر عزیزم،
من به خوبی میفهمم که بسیار با شرف است
آنکس که انسان باشد
و بین آشغالها نان پیدا کند،
تا آنکس که آشغال باشد
و بین انسانها نان پیداکند...!
دردی که انسان را به سکوت وا میدارد،
بسیار سنگین تر از دردیست
که انسان را به فریاد وا میدارد...!
و انسانها فقط به فریاد هم میرسند،
نه به سکوت هم!
یه سوال دارم دوست دارم همه بچه ها بیان پاسخ بدن.
یعنی ممنون میشم راهنماییم کنین.
بنظر تون اگه کسی سالی 2-3 بار مشروب بخوره اونم تو مهمونی ها و ....
این ایراد داره؟
میخوام از دیدگاهی پاسخ بدید که شما بخواین با پذیرش یا عدم پذیرش اون آدم به عنوان شریک زندگی، پاسخ بدید.
ممنون میشم هر کس حقیقت نظرش رو بگه.
خیلی دوستت تون دارم و ممنونم که نظر میدیدن.
چه جواب قشنگی....
خیلی خوب گفتین.... هرچند که من خونوادم اصلا اهل این چیزا نیستن و برام ملموس نیست ولی آدم باید با فکر پیش بره... نه ندانستن...
جواب شما خیلی کامل و روشن و درست بود.
بسیار بسیار سپاس
با نظر بامداد موافقم اگر واقعا طرف مقابل با صداقت گفته مثلا تو چند تا عروسی مشروب بخوره این نشون میده که چیزی رو مخفی نمیکنه .
فکر نمیکنم این موضوع مشکل خاصی رو پیش بیاره شاید هم بعد از ازدواج کلا تغییر کنه .
در طرف مقابل فرض کنیم کسی این کار رو انجام میده اما قبل ازدواج نمیگه یعنی مخفی میکنه با این کار ممکنه چیزهای دیگری رو هم نگفته باشه .
این شعرش قشنگه ولی من از شعری که میگه "دیگه مجبور نیستی هرجا که میری / ازم اجازه ی رفتن بگیری / میشه با هرکی که میخوای بجوشی / اصلا هرچی دلت میخواد بپوشی..."
وقتی دیر میکنی یا میری جایی / دیگه نیستم بهت بگم کجایی
از همه ی شعراش بیشتر خوشم میاد بعدشم کنسل
ولی یه سوال دارم؟ توکه اینقده در مورد مجید خراطها اطلاعات داری بگو ببینم راست میگن که برادرش رو تو یه دعوای خیابونی از دست داده و بعد از اون جریان اینجور شعرا رو میخونه؟
سلام
شایعه در مورد خراطها خیلی زیاده
1من چند سال پیش 87از یکی شنیدم برادرش جلو چشماش تصادف کرده و جادرجا تموم کرده
من یک کنسرت ازش دارم که میگه داداشی خاک سر مزار تو نشونی از نبودنه
دستای نامردم شهر تورو ازم ربودنت <<ولی مطمعن نیستم>>
2بعد شنیدم نامزدشو توی دریا ازدست داده
من خیلی پیگیرش بودم از همون اول
تنها چیزایی که خود مجید گفته وتاییدش کرده اینا بوده
1که خودش اهنگ((*جوابم کردن*))رو تجربه کرده من صداشو دارم که میگه کما برای خودم پیش اومده
پس مطمعنم
2یه مصاحبه هم ازش دارم که مجری ازش میپرسه جای شکستگی رو سرتون بخاطر چیه؟میگه رفته زیر ماشین بعد به شوخی بهش میگه بچه شر بودی؟
میگه اره میپرسه ازش بودی واقعا میگه حالا اینجور که میگن
پارسال یه جایی نشسته بودیم وقتی صحبتش شدو پشتشو گرفتم حتی بهشون توپیدم فهمیدن خیلی دوسش دارم بعد یه نفر اونجا بود گفت من پسرخالم تهران مغازه ساز فروشی داره مجید عزیز از اونجا ساز میخریده اون میگفت
مجید خراطها یه کوپه قرمز داشته با نامزدش میره شمال برگشتنی توجاده میرن تو دره و او میره تو کما ونامزدش میمیره و مجید اون کوپه قرمزو درست میکنه و میزاره خونه ودیگه بیرون نمیارتش این شاید درست باشه من فکر میکنم دسته چون تو بهر اهنگ دریا بری میشه اینو فهمید ولی ساده گوش بدی نمیشه این قدرت یه خوانندست که برای همه میخونه ولی اتفاق زندگی خودشم توش هست
نمیدونم راست باشه نباشه برای من سلطانه
به اون روزها که شعر من پوسید
به عشق اون که آخرین بیتش هم بوسید
به اون که با بد و خوبم ساخــــت ... به اون که بردم بــرد ، باختم باخـــت ...
گذشت از حس و دل و لذت بدنــــش ... نگران ِ دست ِ مــن بود ، نه ضربه ها به تـــنــش
... منو ببخش عزیزم ، منم یه انسانم ...نه از ترحم و حس عذاب وجدانم ...تو فرصت من شو برای جبرانم ...
نمیدونم من نبودم ، عزیزم چیا کشیـــدی ...
ولی خـب میدونم آره ، مثل ِ من عــاشق نـدیـدی ...
میراثدار مجنون بادقت بخون شاید اینها آخرین کلماتی باشه که بین ما رد و بدل میشه. روز اولی که باهات آشنا شدم بهت گفتم اگه قصدت دوستی باشه و چیزی جز ازدواج من نیستم و تو گفتی با این مسافت بین ما چه چیزی جز ازدواج میتونه ما رو به هم نزدیک کنه و من و تو بهم نزدیک شدیم به تو دلبستم و گمانم این بود که تو هم دلبسته ای از عشق میگفتی از میراثی که از مجنون به تو رسیده از روز نخست حرف بین ما خدا بود و امام حسین و حضرت عباس. تو سرسپهدار فداییان من بودی و من ملکه تو. چقدر کودکانه باورت کردم افسوس افسوس. تو از فاطمه گفتی که بالاخره مخش رو زدی و رفت ازدواج کرد و من گفتم مخ منو نمیتونی بزنی من بیخ ریش خودتم از سارا گفتی گه چقدر دور و برته و تو حتی به دستهاشم نگاه نمیکنی حالا من موندم قصه من رو داری برای کدام بینوای دیگه تعریف میکنی. اما من باورت کردم میتن. حالا برای کنار گذاشتن من هزار و یک دلیل پیدا کردی و من مات ومبهوت جز این فضای مجازی حالا که حتی موبایلتم خاموش کردی هیچ جایی نمونده که فقط تولدت رو بهت تبریک بگم@Matin_dada
شما که نزدیکش هستی سعی کن که خوب بشناسیش منکه قبول دارم نشناختمش اما عذرم موجهه اونقدر ازش دور بودم که فقط خام حرفهاش بشم شایدم موجه نیست و این دلیل خوبی برای ساده لوحی و حماقت نیست.
خانم زهرا
من نمیتازم تو هم باید درک کنی متینو خودش نخواسته من کاملا خبر دارم خانوادش نزاشتن این یه مرد کامله حرفش حرفه ولی به خانوادش و تصمیمات اونا اشراف کامل داره
حرفای شما درست اما خانوادش از ابتدا نبودن؟ قبل از اینکه کسی رو به جنون بکشه و قبل از اینکه با روح و روان کسی بازی کنه؟ شما کاملا خبر ندارین سارای عزیز. چیزی که بین من و متین بود رو فقط من خبر دارمو و متین و خدا. عشق خیلی مقدسه عشق جایگاه خیلی بلندی داره با یک کلمه که خانوادم اجازه ندادن عشق رو نمیشه صلاخی کرد.این ماجرای تلخ یک مقصر بزرگ داره و اون کسی نیست جز متین کسی که میراث مجنون رو به تباهی کشید
اون واقعا خوبه و چشم پاک اصلا مردی که هوسشو کنترل کنه یعنی می تونه هر کاری بکنه تو هم زیاد بهش نتاز اون هیچی به هیچکس نمی گه ولی می دونم اونم خب حدی داره دیونه میشه دیگه جلو دارش کسی نیست یه ابریه پاک و بی آلایش
نگران همه هست خدا می دونه واسلام خودتون می دونین خانم
بهش نمیتازم خودش میدونه چی میگم خودش میدونه چقد دوستش دارم چون تنها مردیه که تو زندگیم لایق عشق دیدمش. نگران نباش سارا من و متین خیلی وقته دیوونه شدیم اما نگران نباش جای من تو قلب اون و جای اون تو قلب من اونقد بزرگه که نگرانی هیچ معنی نداره.
خدایا؛
تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم میدهیم؛
این ماه را بر تمام شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده،
و در ظهور ارباب و مولای ما؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما،
و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،
و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده،
و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.
آمین ربّ العالمین.
الان یه عکسی تو صفحه مجید عزیز دیدم وظیفه دونستم بزارم اینجا
2هفته هست تو کما رفته !
شما هم برای پدر یغما خانم یکی از هوادارای عزیز مجید خراطها دعا کنید
1- چه عاملی سبب شد تا شما به خواستگاری عیالتان بروید ؟!
الف) جوونی کردم !
ب) سادگی کردم !
ج) گول خوردم !
د) من که نرفتم خواستگاری ، اون اومد !
2- اگر خدایی ناکرده عیالتان فوت کند شما چه کار می کنید ؟!
الف) اول ناراحت و بعد خوشحال می شوید !
ب) اول خرما و بعد شاباش می دهید !
ج) اول قبرستان و بعد محضر می روید !
د) انشاا… بقای عمر ? تای دیگر باشه !
3- ملاک شما در انتخاب عیالتان چه بوده است ؟!
الف) املاک پدرش !
ب) دارایی پدرش !
ج) املاک و دارایی پدرش !
د) همه موارد !
4- اگر عیالتان از شما بخواهد که برای کادوی تولدش یک گردنبد طلا بخرید چکار می کنید ؟!
الف) تا بعد از روز تولدش گم و گور می شوید !
ب) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مریضی می زنید !
ج) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مردن می زنید !
د) آدرس یک بدلی فروشی کار درست را از دوستتان می گیرید !
5- محبت آمیز ترین جمله ایکه به عیالتان گفته اید چه بوده است ؟!
الف) عزیزم ، امروز صبحانه چی داریم ؟!
ب) عزیزم ، امروز ناهار چی داریم ؟!
ج) عزیزم ، امشب شام چی داریم ؟!
د) من واقعا … من واقعا عاشق …. من واقعا عاشق تو …. من واقعا عاشق تو روبچه با پنیرم !
6- در کارهای منزل چقدر به عیالتان کمک می کنید ؟!
الف) در خوردن غذا با او همکاری می کنید !
ب) کانال های تلویزیون را شما با کنترل عوض می کنید !
ج) موقعی که عیالتان مشغول تمیز کردن منزل یا شستن ظروف است ، با زدن صوت و دست او را تشویق می کنید!
د) گاهی اوقات کارهای شخصی تان را خودتان انجام می دهید !
7- اگر عیالتان با شما قهر کند برای آشتی کردنش چه کار خواهید کرد ؟!
الف) شما هم با او قهر می کنید تا زمانیکه خودش بیاید منت کشی !
ب) از طریق بکارگیری سیستم اعمال خشونت ، او را به زور آشتی خواهید داد !
ج) او را تهدید می کنید که اگر تا ?? بشمارید و آشتی نکند سریعا اقدام به اختیار نمودن همسر جدید می نمایید !
د) حاضرید یک چیزی هم بدهید اگر همیشه قهر باشد !
8- نظرتان در مورد این جمله چیست ؟ ( مهرم حلال ، جونم آزاد ! )
الف) زیبا ترین جمله دنیاست !
ب) با معنا ترین جمله دنیاست !
ج) خوشحال کننده ترین جمله دنیاست !
د) تخیلی ترین جمله عصر کنونی است !
9- در کل ، از زندگی با عیالتان راضی هستید ؟!
الف) اگر نباشم چیکار کنم ؟!
ب) چاره ای جز این ندارم !
ج) یک جوری داریم می سازیم دیگه !
د) بله که راضی هستم البته تا زمانیکه بتوانم پول مهریه اش را جور کنم !
مادر بزرگم الان ی هفته نشسته تو خونه هیجا هم نمیره
بهش میگم عزیز چرا نمیری بیرون یه قدم بزنی صاف صاف تو صورت من نگاه میکنه
میگه مگه نمیدونی رو صورت خانم های جذاب اسید میریزن!