تو بخوان قصه مردان حساب و عدد و سود و زیان و قلم و ثبت و سیاق، کز همان روزهای نوروز در انبار بمانند و بگیرند و ببندند و شمارند و نویسند دو صد مشق در آن دفتر پیچیده به قیطان، که اگر خط بخورد یا که شود دیر، بهراسند از آن هیبت آن هیات سه مرد قلندر، همان هیات تشخیص علی الراس و اگر مانده حسابی نشود جمع، بر سر و صورت خود جمله بکوبند و دو صد لعن فرستند بر آن مرد ونیزی، همان لوکه پاچولی، که همه تی اکانت و دو طرف ثبت حساب از کرامات و افاضات هموست.
آن دگر خرده بگیرند از آن دسته اول که چرا آن ننوشتی و دگر چیز نوشتی که اگر این بشود شرط و شروط است و عدم، رد نظر.
هرگه این مرد سیه روز شود دیر به خانه، بخرامد به اتاقی و چپد زیر لحافی که بماند ز امان از خم ابروی زن و طعنه فرزند، که چه شد سهم تو از آن همه اعداد که بنوشتی و زدی جمع و چه شد وعده دریا و لب آب و نه حتی دو قدم پارک. این چه حرفه ست که نه چون کله پزان صنفی و جایی و نه چون آن مرد قدم رنجه به بازار مالی و منالی و نه یک باغ و حیاطی، که اگر یار برفت و تو در سوگ نشینی، آن جنازه تو به غسال سپاری که گزارش سر موقع توبه مجمع برسانی.
پس بگفتا گنهم چیست که جز این حرفه ندانم. این حرفه همان حرفه محبوب جهان است که در این دیر خریدار ندارد. من نه آن میرزا نویس در دکان و دم حجره ی آن بی هنرم، من دگر ممبر آن آیفک بین المللم.
آخر قصه: آخر قصه همه غصه و بس ناله نی که خراج دولت از آن سود به توافق به سر آید و در آن مجمع غدار بخورند و بگفتند و شنودند و دو صد سود و دو پاداش به تقسیم سپردند و ندیدند از پس پرده ی اعداد و رقم، آن همه خون جگر، دربدری، سوته دلی.
#حسابدار
این عکس از ویدئوی کلوپ جوادها هست که بچه مشهد بودن چند سال پیش پخش شد بگردین دانلودش کنین عالیه .
1393/09/11 - 14:28بچه محلای ماین
1393/09/11 - 16:08یلدا بچه محلهای خلافی دارین
1393/09/11 - 23:20ولی من هرچی فکر میکنم اون کاپشن مشکیه مشکوکه
1393/09/12 - 08:52ینی عاشق جوادی ها بودما بچه های فرامرزن لامصبا با او پیکان جوانانشون و اون ژیانشون خیلی بامزن
1393/09/12 - 09:15یلدا سی دی ازشون داشتم عالی بود متاسفانه گم کردم . تو اینترنت ویدئوهاشون هست اما کیفیت نداره .
1393/09/12 - 14:50منم دقیقا داشتم گم شد فقط قابش هست خودش گم شده
1393/09/13 - 19:59واقعا کارشون قشنگ بود .
1393/09/13 - 23:43