یافتن پست: #میدانم

...
...
حرفش راساده گفت:من لیاقت توروندارم!!!!!!!!!
نمیدانم
خواست
لیاقتم رابمن یادآوری کند
یاخیانت خودش راتوجیه کند!!!
{-60-}
دیدگاه · 1392/10/30 - 01:53 ·
7
bamdad
bamdad
آنها ڪہ از دور نگاه میڪنند !

می گویند :تو چہ ڪم دارے ؟ هیچ !!!

و من باراטּ اشڪهایم را در ابر چشمانم پنهاטּ میڪنم

و با لبخند پوچے بہ نشانہ تایید سر تڪاטּ مے دهم ...

اما خود میدانم ڪہ هر گاه دروטּ خود را میڪاوم

بہ یک غم بزرگ میرسم ...

و آن غم نبودטּ توست !!!

من در ڪنار همہ تو را ڪم دارم ..
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
48971795162611479105.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
میدانم روزی تو مرا در آغوش خواهی گرفت...

پشیمان و با چشمانی پر از اشک...

خودم را که نه!

عکسم را...

عکسی که کنارش نوشته:


" چهل روز گذشت..."
... ادامه
mehrab
ya mahdi.jpg mehrab
میدانم آقا...
اگر بیایی هم من جایی در جهانت ندارم...
تمام جهانم باشی کافیست...
دنیای بی تو
مفت نمی ارزد
دیدگاه · 1392/10/27 - 11:17 ·
2
mehrab
1331896272195893_large.jpg mehrab
آقا! از دست من راضی نیستی ...
میدانم و خجلم
mehrab
mehrab
امشب ای ماه
تو
بر. درد. دلم تسکینی ...
آخر ای ماه ،
تو
همدرد من مسکینی ...
کاهش جان تو
من دارم و من میدانم...
که تو
از دوری خورشید چها می بینی ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/27 - 02:04 ·
4
hastii
hastii
باران میبارد به حرمت کداممان نمیدانم!
من همین قدرمیدانم باران صدای پای اجابت است
خدا باهمه جبروتش دارد ناز میخرد نیاز کن.
دیدگاه · 1392/10/25 - 18:42 ·
4
♥هـــُدا♥
33043924996889939073.jpg ♥هـــُدا♥
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/24 - 11:14 ·
5
♥هـــُدا♥
33944_328345573898981_420640813_n.jpg ♥هـــُدا♥
وقتی درآغوشم بودچشمانش را بست نمیدانم از

احساس زیاد بود یا خودش رادرآغوش دیگری

تصورمیکرد...!
rahaaa
rahaaa
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر

فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی

و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .
دیدگاه · 1392/10/23 - 19:47 ·
5
صوفياجون
صوفياجون
...
...
هیچ پلی


مرا

بااین همه فاصله

به چشمان توپیوندنمیزند


میدانم


هرچه من بیشترجلومی آیم


رانش چشمهای تو



فاصله رابیشترمیکند
{-60-}
دیدگاه · 1392/10/22 - 19:46 ·
5
صوفياجون
1384277658775430.png.jpg صوفياجون
...
نمیدانم چه بنویسم
نمیدانی چه دشوار است
نمیدانی که در خلوت
غم و اندوه بسیار است
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانی که بعد از تو
دلم تنهای تنها شد
نمیدانم که این قصه
کجا آغاز و پیدا شد ؟!
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانم که تنهایی
چرا غمخوار من گشته ؟
غم تنها شدن حالا
نمیدانی که برگشته
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانی که شبها من
به کارم سخت مشغولم
سحرگاهان که بیدارم
به فکر تو مجبورم
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانم چه بنویسم
که کم گردد ز غم هایم
که بغضم نشکند وقتی
خیالم هست تنهایم
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانی که میدانم
تو دلخور از منی اما
دو خط شعری که من گفتم
چه دامنگیر شد بر ما !!
{-35-}{-35-}{-35-}
من آن را گفته بودم که
دلم آسوده تر گردد
که شاید بعد از آن نامه
نگارم باز برگردد
{-35-}{-35-}{-35-}
من حالا حس دلتنگی
شده یار و هم آغوشم
به اجبارم شده من بعد
لباس مشکی می پوشم
{-35-}{-35-}{-35-}
برای آخرین جمله
بگویم از ته قلبم
که هر شب در وجود خود
به دنبال تو می گردم
{-35-}{-35-}{-35-}
نمیدانم چه بنویسم
به غیر از "دوستت دارم"
نمیدانی که اما من
یه دنیا دوستت دارم
{-35-}{-35-}{-35-}
شاعر: {-35-}{-35-}بامداد{-35-}{-35-}
ParNiyA
love-black (6).jpg ParNiyA
اگر خوبان عالم جمع باشند / یقینا نزد من ، تو بهترینی
اگر از خوبترها حلقه سازند / تو در آن حلقه ، میدانم نگینی
دیدگاه · 1392/10/19 - 02:40 ·
5
...
...
ماههاست فراموشش کرده ام؛
خاطراتش راهم...!
ولی نمیدانم دستانم چراهنوزبه نوشتن نامش ذوق میکند!
دیدگاه · 1392/10/18 - 22:01 ·
3
Noosha
hghghghghhghghghghg Noosha
یاد تمام روزهای کودکی به خیر .....

روز هایی که گاهی روی دوشت بودم ....

گاهی در بغلت و گاهی دست در دست تو به همراهت ......

اکنون دیگر نه من بچه هستم ..... نه تو جوان .....

و من خوب میدانم .....

جوانیت را به پیری سپردی .....

تا من کودکی را با جوانی عوض کنم ..........

ممنونم{-35-}
bamdad
bamdad
حتی به مــــــــــــــــرگ هم امیدی نیست!!
میدانم:
سنگ قبــــــــــــــــــرم از خودم تنها تر خواهد بود...
bamdad
bamdad
فریاد میزدم " فراموشش کرده ام "

اما امروز !

فقط یک عکس شبیه او مرا به سقوط وا داشت !

نفسم را زیر پاهایم گم کردم...

او فقط شبیه او بود !

و من را دیوانه کرد...

نمیدانم اگر او ، او بود چه میشد؟!

این دل بیچاره با چه حرفهایی تنش را گرم کرده . . . ! ! !
... ادامه
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ