وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و می بینی چه قدر آهسته می ره، می فهمی پیر شده!
وقتی داره صورتش رو اصلاح می کنه و دستش می لرزه ، می فهمی پیر شده!
وقتی بعد غذا یه مشت دارو می خوره، می فهمی چه قدر درد – داره اما هیچ چی نمی گه!
و وقتی می فهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش، دلت می خواد بمیری…
ایولا تا الان تونستم پستهایی رضا و نوشا رو شخم بزنم فک کنم تا آخر این ماه بتونم واسه همه رو بخونم و شخم بزنم خیلی زیادن ماشاالله
گروه حیوانات و آرایش و غذا هم تموم شده حالا برم سراغ مهنازجونم
سلام عزیزم مرسی آره خوگشله نازه شبا پیش من میخوابید در واقع اون میخوابید تا من میومدم بخوابم بیدار میشد این سه هفته خیلی شبای سختی داشتم ولی دلم واسش تنگ شده خیلی . عکساشو گذاشتم بگردی پیدا میشن
پشت فرمون بودم داشتم از یه کوچه تنگ رد میشدم که یهو یه ماشینه از پارکینگ اومد بیرون مجبور شدم وایسم تا اون بره (چون ماشینش نصف کوچرو گرفته بود)، رانندش یه دختره بود...
پیاده شد از ماشین که بره در پارکینگ رو ببنده منم وایساده بودم که بیاد بشینه تو ماشین راه بیوفته منم حرکت کنم...
یهو دیدم دوست دخترم داره زنگ میزنه!!! گوشیو برداشتم گفتم جانم؟؟؟
گفت کجایی؟؟ گفتم تو خیابون... دوست دخترم: دروغ
میگی، پس چرا صدا خیابون نمیاد؟؟ یه بوق بزن ببینم؟؟
منم یه بوق زدم یهو اون دختره راننده اون ماشینه که از پارکینگ اومده بود بیرون داد زد که : واایــــسا دیگــــــــه گل پسر الان در رو میبندم میام...
دوست دخترم: ااااااای کثااافت بیشرف صدای کی بود؟؟؟ با کدوم ... خانومی رفتی تو خونه که داره در پارکینگو میبنده بیاد؟؟؟ خیلی آشغالی دیگه زنگ نزن به من عـــــوضی...
مهمون بودیم جایی، نصف شب حال نداشتم برم دستشویی، یه بچه کنارم خواب بود برش داشتم گذاشتم تو جای خودم تو جای اون شاشیدم، اومدم برش گردونم دیدم تو جای من ریده
به نظرم یه کـمی از نصف بیشتر از مُخ ـِمون موقع تکون دادنای مامانامون رو پاهاش موقع خواب وقتی که نی نی بودیم رفت واسه خودش .. یکـَم کمتر از نصف باقی مونده رو هم موقعی که بابا پرتمون میکرد بالا با سر میوفتادیم تو بغلش از دست دادیم دیگه هم برنمیگرده سرجاش ولی خب امیدوار باشیم شاید برگشت
امروز سر کلاس استادمون داشت از کلاه گذاشتن ادما سر هم دیگه می گفت که یاد طوطیش افتاد می گفت انگار اونم بلد از این کارا،یکی از بچه ها گفت حتما از شما یاد گرفته!هیچی دیگه فکر کنم یه پیج یا شیش باری باید این درس و بردارِ شاید پاس شه شایدم نه
اخه شهرزاد جون ادم مگه با استادش اینطور میحرفه... طرف درس خونده شده استاد.. پس باید ی احترامی براش قائل شد مخصوصا تو جمع.... من خودم ی بار با استادم بحث کردم اما تنها بودیم ولی ازم نمره کم کرد... سعی کردم بش بی احترامی نکنم ولی چون باش بحث کردم نمرمو کم داد... اما پاس شدم...
حالا برم سراغ مهنازجونم
ıllı YAŁĐA ıllı
قدرت گرفته توسط شِیرترانیکس
فارسی
خوبی
اومدی اینجا یا نه هنو اونورآبی
طلايه تو هم ؟! 
تو ك خبيث نبودي 
گفتم انقد 
طلايه جونم دمت گرم 
بفرميو 
فقط يه كم خمير شده ب جا شكرم نمك زدم از دست اين نميدونم خخخ 
مگه اینکه دستم بت نرسه
شب خوش...
1392/08/1 - 03:23شب خوش رضاجان
1392/08/1 - 03:24خسته نباشی
shabetun shik
1392/08/1 - 03:30