یافتن پست: #دوستت_دارم

مرجان بانو :)
IMG_20151106_090733.jpg مرجان بانو :)
دیدگاه · 1394/08/20 - 20:11 توسط Mobile ·
3
ıllı YAŁĐA ıllı
Hamid Askari-Khoshbakhti.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
babol2011-35.gif ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
www.roozgozar.com-012.gif ıllı YAŁĐA ıllı
توی ذهنم یک دنیا واست حرف دارم …


ولی توی دلم یک جمله بیشتر نیست : “
ıllı YAŁĐA ıllı
Maziar-Fallahi-Khodaya_Sirish-Ir.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
Morteza
1473043_657244294368915_961394821_n.jpg Morteza
.....
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
غ.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
b9yunajolexlmj827vs3.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
صوفياجون
thumb_HM-2013445016680023161380045047.8752.jpg صوفياجون
{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-35-}{-35-}{-35-}{-23-}{-23-}{-23-} . او با خط بچگانه نوشته بود: صورتحساب: کوتاه کردن چمن باغچه ۵ دلار مرتب کردن اتاق خوابم ۱ دلار مراقبت از برادر کوچکم ۳ دلار بیرون بردن سطل زباله ۲ دلار نمره ریاضی خوبی که امروز گرفتم ۶ دلار جمع بدهی شما به من: ۱۷ دلار مادر که به چشمان منتظر پسر نگاهی کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب او این عبارات را نوشت: بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی، هیچ بابت شب هایی که بر بالینت نشستم و برایت دعا کردم، هیچ بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی، هیچ بابت غذا، نظافت تو و اسباب بازیهایت، هیچ و اگر تمام اینها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه عشق واقعی من به تو هم هیچ است. وقتی پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد، گفت: . آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت: قبلا به طور کامل پرداخت شده!‬ ♥
MahnaZ
25567427013934929459.jpg MahnaZ
می گویی زیر قدم بزنم
اما وقتی می بارد به دست می گیری
می گویی را
اما زیر به دنبال می گردی
می گویی را
اما وقتی می وزد را می بندی
حالا مرا وقتی می گویی
MahnaZ
208975_789.jpg MahnaZ
اخي خورده
MahnaZ
44040428092468836884.jpg MahnaZ
بگذار بگویند
اما
من هایم را
دیگر خرج کسی که را ندارد نمی کنم…!
ıllı YAŁĐA ıllı
2842.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 09:37 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
0.211088001371911573_jazzaab_ir.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 08:09 ·
4
MahnaZ
212.jpg MahnaZ
!
آن زمان که مرا و از کار افتاده یافتی
اگر هنگام خوردن، هایم را کردم و یا لباسهایم را بپوشم
اگر هایم و کننده است
باش و کن
به بیاور، وقتی بودی، مجبور می شدم روزی چند بار را کنم
برای یا مجبور می شدم بارها و بارها را برایت کنم
وقتی نمی خواهم به بروم، مرا نکن
وقتی خبر از ها و ، می کنم با به من
وقتی برای کلمات یا ، ام یاری نمی کند، بده و نشو
وقتی راه رفتن ندارند، را به من بده ... همانگونه که را در کنار من برداشتی
زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم بمانم و می خواهم ، نشو ... روزی می فهمی
از اینکه در و هستم، و نشو
کن، همانگونه که من کردم
کمک کن تا با و ، این راه را به برسانم
،
... ادامه

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ