یافتن پست: #وزي

ABOLFAZL
ABOLFAZL
به چه ميخندي؟به مفهوم غم انگيز جدايي؟؟؟؟
به چه چيز؟به شكست دل من يابه پيروزيه خويش؟؟؟؟
به چه ميخندي؟به نگاهم كه چه مستانه تو را باوركرد؟؟؟؟
يابه افسونگريه چشمانت كه مرا سوخت و خاكستر كرد؟؟؟؟
به چه ميخندي تو؟به دل ساده من ميخندي كه دگر تا به ابد نيز به فكر خود نيست؟؟؟؟
خنده دار است بخند...
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/21 - 16:49 ·
4
Mostafa
Mostafa
متن آهنگ <اگه یه روز> از فرامرز اصلانی
Mostafa
Mostafa
روزي نويسنده جواني از جرج برنارد شاو پرسيد:«شما براي چي مي نويسيد
استاد؟» برنارد شاو جواب داد:«برای یک لقمه نان»نویسنده جوان برآشفت
که:«متاسفم!برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم!»وبرنارد شاو گفت:«عیبی
نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!»
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/1 - 22:50 ·
4
♥هـــُدا♥
جــدایی (1844).jpg ♥هـــُدا♥
خـوب به چشـمهـآيش نگاه کنيــد ... از نزديـک!
دســتــانـش را بگيــريد ...
آنـقدر نزديکـش باشيــد که گرمــاي نــفـس هايــش را حـس کنيـد،
عطــر بـودنـ هــآيش را خـوب بخـاطر بسپاريــد،
صـورتــش را لمــس کنيد،
ببـــوسيــدشــــ ... از تـــــــه دل !
از ته دل، در آغوشـتان بفشاريدش، از ته دل نگاهش کنيـد ... صدايــش کنيد...
از ثــانيــه ثـانيــه ي بودنــش لذت ببريـــد ؛
روزي شايــد ، بــرود ... از همــآن رفتـن هـآي بـي بــآزگــشت ،
حــسرت همــه ي ايــنهآيي که گفتم روي دلتــآن ميمــاند،در نبــودنـش بد دردي ميــشود...
نترسيــد گنــاهش هم پاي من!
فـقــط ، درکـــ کنيــد ....
در آغوشــش هــر جهـنمـــي بهشــت اســت...
... ادامه
LeilA
LeilA
پسر داييم امتحان فارسي داشته

مخالف استقلال رو نوشته پيروزي !
صوفياجون
صوفياجون

عشق من ناز نكن عمر ما پايون ميگيره

يه روزي دست زمونه تو رو از من ميگيره

وقتي با تو بودم واسه من زندگيه

تو رو ديدن تو رو خواستن رو

كي از من ميگيره

عشق من قلب اين عاشق با تو آروم ميگيره

همه ناله هاي من از اون نگاهت دوري

تو رو ديدن تورو خواستن تو رو هرجا ميبينم

بي تو وعشق تو من هميشه تنها ميمونم

من همون عاشقتم تكرارت هرشب عادته

همه حرفام به خدا

از عشق و از سخاوته

عشق من بي كسي هام

شب با تو پايون ميگيره

همه رگهام از حرارت نگات خون ميگيره

همه رگهام از حرارت نگات خون ميگيره

تو گمون كردي بري

خاطره هاتم ميميره

روزاي رفته برام

رنگ سياهي ميگيره

اگه صد بهار و پاييز

واسه تو گريه كنم

نميتونم كه تورو

هميشه از ياد ببرم

من همون عاشقتم

تا كه چشام بارونيه

دل داغون من

هرشب تو نگات زندونيه

عشق من بي كسي هام

شب با تو پايون ميگيره

همه رگهام از حرارت نگات خون ميگيره

همه رگهام از حرارت نگات خون ميگيره
«««پویان«««««««»»»{-180-}{-180-}{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}
صوفياجون
صوفياجون

تور سفيد رو سرت

پيرهن مشكيه منه

الهي خوشبخت شي ولي

عشقت هميشه پيشمه

گفتي كه مال هم بشيم

دنيا رو ميسازيم باهم

سفره عقدت پيش روت

مردغريبه جاي من

ستاره هاي آسمون تاج ست عروس خانم

براي بار سومه بگو بله

ديگه تموم

ستاره هاي آسمون تاج ست عروس خانم

براي بار سومه بگو بله ديگه تموم

ببين كه امشب منو و تو مثل قديما گريونيم

تو اشك و شوق ميريزي و منم واسه پريشوني

يه تيكه ماه شدي

ولي ماهي براي ديگرون

به ياد من نيفتي كه گذشته آب از سرمون

ستاره هاي آسمون تاج ست عروس خانم

براي بار سومه بگو بله ديگه تموم{-124-}{-124-}
««پویان««««««« اینو خیلی دوست داشتم و دارم {-35-}{-35-}{-41-}{-41-}{-109-}
شهرزاد
شهرزاد
تغيير آن چيزي نيست که مي آموزيم آن چيزهائي ست که از دست مي دهيم ..
دیدگاه · 1392/03/11 - 15:32 ·
6
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
كنار سيب و رازقي
نشسته عطر عاشقي
من از تبار خستگي
بي خبر از دلبستگي
عاشقم
ابر شدم صدا شدي
شاه شدم گدا شدي
شعر شدم قلم شدي
عشق شدم تو غم شدي
ليلاي من درياي من
آسوده در روياي من
اين لحظه در هواي تو
گمشده در صداي تو
من عاشقم مجنون تو
گمگشته در بارون تو
مجنون ليلي بي خبر
در كوچه هاي در به در
مست و پريشون و خراب
هر آرزو نقش بر آب
شايد كه روزي عاقبت
آروم بگيرد در دلت

كنار هر ستاره اي
نشسته ابر پاره اي
من از تبار سادگي
بي خبر از دلدادگي
عاشقم
ماه شدم ابر شدي
اشك شدم صبر شدي
برف شدم آب شدي
قصه شدم خواب شدي
ليلاي من درياي من
آسوده در روياي من
اين لحظه در هواي تو
گمشده در صداي تو
من عاشقم
مجنون تو
گمگشته در بارون تو
مجنون ليلي بي خبر
در كوچه هاي در به در
مست و پريشون و خراب
هر آرزو نقش بر آب
شايد كه روزي عاقبت
آروم بگيرد در دلت
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
بارون که مي باره
تو رو ياد من مياره
منتظر ميشينم ،
تا تو برگردي دوباره

هميشه اينجا تو خونه
جاي تو خالي ميمونه
تو ديگه بر نمي گردي
دل من تنها ميمونه

اگه باز بارون بباره رو کوير خشک و تشنه ام
من بازم از تو مي خونم که تويي بارون عشقم

اگه باروني نباره
من مي بارم من مي بارم
بارون چشمام مي باره
تو شباي بي ستاره ام

بارون که مي باره
تو رو ياد من مياره
منتظر ميشنم تا تو برگردي دوباره

يادته بهم ميگفتي
که تو باغ تو اسيرم
اگه روزي تو نباشي
از غم دوريت ميميرم

يادته بهم مبگفتي
که باهام بمون هميشه
بذر عشقت توي سينه ام
باز دوباره کرده ريشه

اگه باز بارون بباره رو کوير خشک و تشنه ام
من بازم از تو مي خونم که تويي بارون عشقم

اگه باروني نباره
من مي بارم من مي بارم
بارون چشمام مي باره
تو شباي بي ستاره ام
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
ضيافت هاي عاشق را خوشا بخشش . خوشا ايثار
خوشا پيدا شدن در عشق . براي گم شدن دريا
چه دريايي ميان ماست . خوشا ديدار ما در خواب
چه اميدي به اين ساحل . خوشا فرياد زير اب
خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن . خوشا از عاشقي مردن

اگر خوابم .اگر بيدار . اگر مستم . اگر هشيار
مرا ياراي بودن نيست . تو ياري کن . مرا اي يار
تو اي خاتون خواب من . من تن خسته را در ياب
مرا هم خانه کن تا صبح . نوازش کن مرا تا خواب
هميشه خواب تو ديدن . دليل بودن من بود
چراغ راه بيداري اگر بود از تو روشن بود

ضيافت هاي عاشق را خوشا بخشش . خوشا ايثار
خوشا پيدا شدن در عشق . براي گم شدن دريا
نه از دور و نه از نزديک . تو از خواب امدي اي عشق

خوشا خود سوزي عاشق .مرا اتش زدي اي عشق
خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن . خوشا از عاشقي مردن
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
fgfgvgg (3).jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
كسي كه با رفتنش
خوشبختي رو ازت ميگيره...
چه طوري ميتونه بهت بگه
روزي هزار بار برات آرزوزي خوشبختي ميكنم؟
دیدگاه · 1392/02/14 - 20:13 ·
2
ebrahim
945397_475686862504666_962547102_n.jpg ebrahim
اگه فکر میکنید با وجود سوختگي هنوز خوشگلم لایکم کنید ♥
یکی از قربانیان آتش سوزي مدرسه شين آباد :(
دیدگاه · 1392/02/12 - 14:35 ·
4
♥هـــُدا♥
farapix_com_9b7ad42b5d4c4ae3d1850c196106664f_romantic-19.jpg ♥هـــُدا♥
"خاطــــرات "

اگر ميدانستم

روزي

طناب دارم خواهيد شد ،

هيچوقت

نمي ساختم تان ...
دیدگاه · 1392/02/12 - 12:07 ·
2
♥هـــُدا♥
d981_65.jpg ♥هـــُدا♥
يه روزي دلــــــــــــــــــــــــــــــــت مـي ســـــــــوزه

واســــــــــه تـنـهائــــــــــــــــــــي مـــن...

واسه دردي كــه كشـــــــــيد دل

بي تو باغـــــــــــم شكـــستن

يـه روزي خـــودت مي فهمي

كه چـــــرا ازت بريـــــــــــــــدم

كه چــي شدباهمه عشــــــــــــــقم

نـفرت و به جــون خريــــــــــــــــــــــــــــدم

يه روزي مياي ســــــراغــــــــــــــــــــــــــــــــم

به خيالـت كه من هســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتم

اما اون وقـــــــــت خـيــــــــــــلي ديـــــــــــــره

آخه اون روز ديگــه نيـــســــــــــــــــــــــتم

يـــــــــه قدم مونده به مرگــــــــــــم

يه نفــس مــونده به پـــــــرواز

توي ايـــــن سكـوت مــــمتد

رفـــــــــته واژه مـــــــــرده آواز

يه روزي ميـــــــــــاي مي بيــــــــني

جـــــــــاي من يه ســــــــــــنگ قبـــــــــره

كه روي دلـــــــــــــــــــــــش نوشــــــــــــــــــتن

ايـنـــــــــــــــجا آرامــــــــــگه صبـــــــــــــــــــــــــــــــره

يـه روزي ميــــــــــــــاي به خـــــــــــــــــــــــــونم

خو
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/11 - 13:35 ·
2
Noosha
14.jpg Noosha

پل قديم دزفول مهمترین اثر تاریخی شهر دزفول می باشد اين پل كه دو منطقه شرقي و غربي را به هم وصل مي سازد ، در حقيقت يكي از راه هاي رابط منطقه جندي شاپور و سرزمين بين النهرين بوده ، كه به دستور شاپور اول ساسانی پس از پيروزي بر والرين امپراطور روم و با بكارگيري اسراي رومي در سال 263 میلادی ساخته شده است
... ادامه
ebrahim
ebrahim
13
كلوديا توي هتلي بزرگ ، سوئيتي گرفت . وقتي كه رفتم توي لابي ، بعد پيش مسئول پذيرش ، او هم ورود مرا با تلفن خبر
داد، بعد افتادم دنبالِ پادو تا آسانسور، تا برس م به اتاق . اين ها اعصابم را داغا ن كرد. كلوديا تحت تأثيرم قرار داده بود، به ظاهر
مي گفت به خاطر كارش آمده است اما در واق ع آمده بود چند روزي مرا ببيند: تحت تأثيرم قرار داد و افسرد ه ام كرد، چون جلوي
چشمم ، ورط هاي بين راه و رسم زندگي او و م ن دهان باز كرده بود.
... ادامه
ebrahim
ebrahim
10
از تو ي آن خيابان به آن جا رفتن ، فقط گذر از تار يكي به نور نبود : كلِ دنيا عو ض مي شد. بيرون همه چيز بي شكل ، نامطمئن و
پراكنده بود، و اي ن جا پر بود از اشكا ل سخت ، از احجامي كه سطوح كلفت ، وزين و رنگي داشتند، رنگ سرخ همبرگر كه روي
پيشخوان برش مي خورد، رنگ سبز ژاكت هاي تيرولي پيشخدمت ها و رنگ طلايي آبجو . من كه خودم را عادت داده بودم به
رهگذرها طوري نگاه كنم كه انگار سايه هاي بي چهره هستند و خودم را ه م يك سايه ي بي چهره فرض مي كردم ، متوج ه آبجو
فروشي پر از آد م مي شدم ، يك دفعه كشف مي كردم كه اين جا جنگلي از صورت هاي مذكر و مؤنث است ، مثل ميوه هاي خوش آب
و رنگ هستند، هر كدا م با بقي ه فرق دارد و همه هم غريبه اند. اول اميدوار بودم كه همچنان حضور شبح وارم را حفظ كنم ، اما بعد
مي فهميدم كه من هم مثل بقيه شده ام ، ي ك شكل كه حتا آينه هم آن را مو ب ه مو منعكس مي كند، حتا ته ريشي را هم كه از صبح
تا ب ه حال در آمده ، نشا ن مي دهد و گريز ي هم ازش نيست ؛
... ادامه
ebrahim
ebrahim
1
داستاني از مجموعه داستان مورچه آرژانتيني
مه دود
ايتالو كالوينو
شهريار وقفی پور
غذايم را در يك ي از رستوران هاي خاص مي خوردم كه قيم ت غذايشان ثابت بود . توي اين شهر، اين رستوران ها را خانواده هاي
اهل توسكان اداره مي كردند ك ه همه شان هم با ه م فاميل بودند، و همه ي دخترهاي خدمتكار هم اهل شهري بودند به اسم
آلتوپاسچيو ، جواني شان را آن جا گذراند ه بودند و حالا ه م نمي توانستند فكرش را از سرشان به در كنند، به همين خاطر هم با
باقي شهر دمخور نمي شدند ؛ غروب ها با پسرهاي اهل آلتوپاسچيو مي زدند بيرون . اين پسرها همان جا توي آشپزخانه كار
مي كردند يا تو ي كارخانه ؛ ولي طوري به رستوران مي چسبيدند مثل اين كه يك قسمت دور افتاده اي از دهاتشان است ؛ و ا ين پسرها
و دخترها با ه م ازدواج مي كردند و بعضي شان هم برمي گشتند آلتوپاسچيو ، بقيه همين جا مي ماندند و توي رستوران هاي فاميل
يا دوستا ن شهري شان كار مي كردند، تا اي ن كه يك روزي براي خودشان رستوراني باز كنند.
... ادامه
ABOLFAZL
ABOLFAZL
روزي که تو آمدي به دنيا عريان
جمعي به تو خندان و تو بودي گريان
کاري بکن اي دوست که وقت رفتن
جمعي به تو گريان وتو باشي خندان
دیدگاه · 1392/02/6 - 23:05 ·
2
ebrahim
ebrahim
اين بار فصل كوچ نمي توانيم آنجا بياييم . در برنامه ي ما نيست . بالاخره روزي يك عكس از تو خواهم گرفت
كه همه بتوانند ببينند . سال ديگر به جاي ديگر مي رويم. من نمي خواهم بروم . مي ترسم دوباره ديواري بكشيم
كه نتوانيم از زير آنها پتوها را بيرون بياوريم . هر بار كه كپه اي ماسه م ي بينم مي خواهم روي آن بيافتم و به
آسمان نگاه كنم و هيچ چيز نبينم. تو را هم كه هميشه همه جا م يتوانم پيدايت كنم.پایان قسمت هشتم و اتمام
امید وارم خوشتون اومده باشه.
... ادامه
♥هـــُدا♥
14.jpg ♥هـــُدا♥
شب بخيــر زندگــي!!!




من و ي عالمه مجهول

قد تموم آدما. . .

اسير ترديدم !

پوچ و بي هدف !

تمام سرگرداني هايم

همگي اسير. . . موزيک ساده و آروم ... درکنار آخرين پنجره چشمانم رومي بندم ...بخوابي آرام
اين آخرين خواب منه

کابوس زندگي ام تموم ميشه

زندگي ديگه بسه

بخوابي ديگر...

ب اميد فرداهاي خيالي!

؟

علامت سوالي ك گير كرده ميون تفكراتم
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/26 - 22:22 ·
8
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1365673721438408_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-30-}
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ