یافتن پست: #پاکت

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
خوندنش حوصله میخواد .. ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﮕﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﻏﻤﮕﻴﻨﻪ{-214-}
mostafa AZ
mostafa AZ
ﺗﻔﺎﻭﺕ بعضی ها ﺑﺎ عکس هاﺷﻮﻥ مثل ﺗﻔﺎﻭﺕ

ﻋﮑﺲ ﺭﻭی ﭘﺎﮐﺖ بستنی ﻋﺮﻭسکی ﻣﻴﻬﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﺘﻨﻴﻪ!
دیدگاه · 1392/09/17 - 17:45 ·
4
MahnaZ
a_birthday_cake_at_shaylyn.jpg MahnaZ
mahya
عزیزم {-218-}
بازم و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک {-180-}

ميگن کهنه نمي شه {-241-}

تو اين تو اومدي به دنيا {-246-}

و جود اومد تو جمع خلوت ما {-224-}

تو نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز {-217-}

از اسمون فرستاد خدا يه {-81-}{-210-}

خوردن دیگری از ات را میگم {-241-}
...
...
@sheidajoon
سلامتی پسری که یه روزعاشق شد

سلامتی دختری که یه روزعاشق شد

سلامتی دختری که اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد...

سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت


سلامتی عشق پاکشون...

سلامتی اون همه خاطره ها...

شیطنت ها...


دیوونه بازیها...


زیربارون قرارگذاشتن ها...


خیس شدن ها...


ازسرمابه خودلرزیدن ها...


سلامتی دوستی مه
زیرآب پسرروبه دروغ زد...


سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرشوباورکرد...


سلامتی دختری که بیخبرخطش خاموش شد...


سلامتی اون قسمها...


اون دوستت دارمهایی که
هیچوقت تحویل داده نشد...


سلامتی پسری که هرچی قسم خورد
اثری نداشت...



سلامتی دختری که با چشم خیس به پسرگفت:
ازت
بدم
میاد...


سلامتی پسری که رفت خدمت تازود برگرده
ودلشو بدست بیاره
وبره خواستگاری...



سلامتی۲۱ماه پست دادنها
ولحظه شماریها و
دوربودنها...



سلامتی روزی که پسردعوت شد
به جشن عقدعشقش...
سلامتی اون شب...



سلامتی اون دوستایی که
بخاطرحال پسر
بغض داشتن
اماپسرخندید...


تاجشن خراب نشه...



سلامتی اون خنده
زوری...



سلامتی عروسی که ماه شده بود....



سلامتی عاقدی که اومد...



سلامتی اون شناسنامه ها...


سلامتی بغض پسر...





سلامتی باراول...


سلامتی بغض پسر...



سلامتی باردوم...


سلامتی بارآخر...



سلامتی بغض پسر...



سلامتی پلاک زنجیری که پسرواسه زیرلفظی
روزعقدش گرفت
وتوجیبش موند...



سلامتی زیرلفظی که یکی دیگه داد..



سلامتی پسری که هنوزامیدداشت
که به عشقش میرسه




سلامتی اجازه بزرگترها


سلامتی””بله””


)سلامتی بغض پسر



سلامتی چشم خیس دوستها



سلامتی بغض پسر..



سلامتی اون حلقه که جایگزین حلقه پسرشد..


سلامتی ماشین عروس...


سلامتی سستی زانو...


سلامتی سیاهی چشم...


سلامتی اون شب...



سلامتی پاکت سیگارونخهایی
که بانخ قبلی روشن شد...



سلامتی بغض پسرکه توی آیینه شکست..

سلامتی فرداش...


سلامتی مهمونی که دختره گرفت...


سلامتی دوستایی که جمع شدن...


سلامتی اون پسرتومهمونی..


سلامتی شب وروزایی که سخت گذشت..


سلامتی دوستی که به دخترگفت:
اون حرفوبه دروغ گفت:
ازروی حسادت


سلامتی دختری که باتمام وجودگریه کرد..


سلامتی تیغی که تیزبود..


سلامتی رگ دست..



سلامتی دختری که خودکشی کرد..


سلامتی لحظه ای که به پسرخبردادن
... ادامه
HamidReza
HamidReza
کاش میشد...
بچگی رازنده کرد
کودکی شد کودکانه گریه کرد
شعرقهر قهرتاقیامت راسرود
ان قیامت که دمی بیشترنبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد!؟
کاش میشدبچه گانه خنده کرد...
... ادامه
bamdad
bamdad
با خودتان خوب تا کنید

با خودتان که خوب تا نکنید

روزگار شما را تا میکند

می کند توی پاکت و می اندازد توی صندوق پستی ؛

به یک مقصد نامعلوم

خودت به جان خودت بیفت

خودت خودت را بساز

خودت مواظب خودت باش

وگرنه دیگران به تو هر شکلی

که دلشان بخواهد می‌دهند.
... ادامه
Morteza
Morteza
روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد.تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد.دختر جوان و زیبائی در را باز کرد.پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت : «چقدر باید به شما بپردازم؟ » .دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی.مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.» پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم»سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.دکتر هوارد کلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.هنگامیکه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد.لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.در اولین نگاه اورا شناخت.سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد.گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد.چیزی توجه اش را جلب کرد.چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود.آهسته انرا خواند


«بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است»
... ادامه
Morteza
Morteza
پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». پدر با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند:

پدر عزیزم،

با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی رویارویی با مادر و تو را بگیرم.

من احساسات واقعی رو با (اس تاکی) پیدا کردم ،او واقعا معرکه است ،اما می دونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ، لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است !!! ( اس تا کی) به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم.

.

اون یک تریلی توی جنگل داره و کلی هیزم برای تمام زمستون.

ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه.

(اس تا کی)چشمان من رو بروی حقیقت باز کرد که ماریجوانا واقعا به کسی صدمه نمی زنه .

ما اون رو برای خودمون می کاریم،

و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن،

برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خواهیم.

در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه،

و (اس تاکی) بهتره بشه.

اون لیاقتش رو داره. نگران نباش پدر، من ۱۵ سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی.
با عشق،

پسرت، John
صبر کنید اصل کاری پاورقی نامه است :

پاورقی:

پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست،من بالا هستم تو خونه ( تامی) ،فقط می خواستم بهت یاد آوری کنم که در دنیای چیزهای بدتری هم هست نسبت به کار نامه مدرسه که روی میزمه،

دوست دارم! هروقت برای امدن به خونه امن بود ،بهم یه زنگ بزن
... ادامه
Morteza
Morteza
کاش پشت پاکت سیگار
به جای تصویر ریه ای بعد از کشیدن سیگار
تصویر اعصاب های خراب
قبل از کشیدن سیگار را می گذاشتند…!
دیدگاه · 1392/08/6 - 16:24 ·
8
iman
iman
با این جمله موافقین؟
ﻫﺮﮐﯽ ﭘﺎﮐﺘﺮﻩ… ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﻩ…
kiana
kiana
سلام و شبتون سرشار از ارامش {-299-}
Majid
Majid
ته سیگارهایم پوکه های خاطرات است که شلیک می کنم وسط مغزم …
می کشد مرا اما شاید تو را فراری دهم از ذهنم !!!
همه را خطا زدم …
پاکت بعدی ، خشابی دیگر
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/22 - 02:17 ·
5
LeilA
LeilA
ﺗﻔﺎﻭﺕ بعضی ها ﺑﺎ عکس هاﺷﻮﻥ مثل ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻋﮑﺲ ﺭﻭی ﭘﺎﮐﺖ بستنی ﻋﺮﻭسکی ﻣﻴﻬﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﺘﻨﻴﻪ!
♥هـــُدا♥
alone-sad-girl-top-floor-broken-heart-cry-upset-disappear.jpg ♥هـــُدا♥
هى لعنتى!
بیا باهم بازى کنیم:
تو پاکت های خالی سیگارم را بشمار،
من هم،
“شماره غریبه هاى توى گوشى أت را”
LeilA
LeilA
چقدر دلم میخواهد نامه بنویسم تمبر و پاکت هم هست.


و یک عالمه حرف


کاش کسی جایی منتطرم بود…
دیدگاه · 1392/06/31 - 22:43 ·
7
Majid
KAMIN-Big-27.jpg Majid
با قلب پاکت ازخدا بخواه منو صبرم بده...
هنوز نرفتی از پیشم دوریت داره زجرم میده...
iman
iman
دختره ﻋﮑﺴﺸﻮ ﺭﻭ ﭘﺎﮐﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻥ
ﻫﻤﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭﻭ ﺗﺮﮎ ﻣﯿﮑﻨﻦ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ:
ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮ ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
یعنی اعتماد به نفسه تو رو خر داشت الان سلطان جنگل بود
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/28 - 12:06 ·
4
مائده
Www.Pix98.CoM_tab_006.jpg مائده
MahnaZ
رفاقت بار سنگینی ست !
کسی بر دوش میگیرد که یک دنیا “وفا” دارد …
دوست دارم رفیق....{-41-}
صوفياجون
Copy of DSC00413.JPG صوفياجون
ای پسر فاطمه، نور هدی

سبزترین باغ بهار خدا

با تو دل از غصه رها می شود

پاکتر از آینه ها می شود

ای گل گلزار خدا، یا رضا

آینه ی قبله نما یا رضا

میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد
{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ