یافتن پست: #پیراهن

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1366481013715987_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
رضا
31C2231_1000 رضا
... ادامه
Noosha
Noosha
آخه این چه وضعیه؟ پیراهن پاره مد شد، شلوار پاره مد شد، کلاه سوراخ مد شد، شال پاره مد شد...
پس چرا این جوراب پاره مد نمی شه؟
:({-38-}{-40-}{-28-}
دیدگاه · 1392/01/24 - 01:23 ·
4
Mostafa
Mostafa
مرد تازه به خانه رسیده بود و هنوز پیراهن از تن خارج نکرده بود
که با صدای جیغ و کوبیده شدن کت و شلوارش به صورت اش هاج و واج همسرش را نگاه میکرد که با گریه میگفت :
این چیه ؟ ها نا مرد ! این چیه ؟ یه تار موی بلوند بلند ! روی کت تو بود !
من همیشه میدونستم که تو یه زن مو بلند بلوند رو به من ترجیح میدی !!
به هر قائله اون روز گذشت و روز بعد …….
مرد تازه به خانه رسیده بود و هنوز پیراهن از تن خارج نکرده بود
که با صدای جیغ و کوبیده شدن کت و شلوارش به صورت اش هاج و واج همسرش را نگاه میکرد که با گریه میگفت :
این چیه ؟ ها نا مرد ! این چیه ؟ یه تار موی مشکی بلند ! روی کت تو بود !
من همیشه میدونستم که تو یه زن مو بلند و مشکی رو به من ترجیح میدی !!
آن روز هم …. به هر قائله اون روز گذشت و روز بعد …….
مرد پیش از بازگشت به خانه ، به خشکشویی محل رفت با پرداخت انعام اضافه دستور داد کت ش را به خوبی پرس بزنند و حتی بخار بدهند و مجدد برس بزنند و به او اطمینان دهند که حتی یک سبیل مرد هم روی کت او نیست !! و سپس عازم خانه شد ….
... ادامه
m-p
36588_10151620278299319_850667590_n.jpg m-p
می‌تواند بنشیند بر درخت انار
لب‌های تو
یا
پیراهنِ پاره‌پاره‌ی یک سرباز
هیچ اتفاقی نمی‌افتد
ما
عادت داریم

ندیده‌ای؟!
... همان انگشت که ماه را نشان می‌داد
ماشه را کشید
ندیده‌ای؟!
که از تمام آدم‌برفی‌ها
تنها
لکه‌ای آب مانده بر زمین

دود، فقط نام‌های مختلفی دارد
وگرنه سیگار من و خانه‌های خرمشهر
هر دو به آسمان رفتند

غروب را قدم زده‌ام
صبح زود را گذاشته‌ام برای مردن
و باد
که فکر می‌کردیم
تنها از دوسویمان می‌گذرد
عقربه را تکان داد و
ما پیر شدیم

باد،
رفتن بود

زندگی،
رفتن بود

آمدن،
رفتن بود

انسان و ابر
در هز ار شکل می‌گذرند


گروس عبدالملکیان
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/18 - 22:13 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
7eu3h8xqx4nq1mq6tuo.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
پیشا نی ام ... چسبیدن به سینه ات را میخواهد
و موهـــــایم ... بوییــــدنت
و چشمهایم خیس کردن پیراهن مردانه ات را
عجب بغض پرتوقعی دارم امشب !{-124-}
دیدگاه · 1392/01/17 - 01:49 ·
2
hossein
d31ea29208879ee98a45ff4db5d62b67-425 hossein
شاید از مد افتاده باشد...
شاید دیگر اندازه ام نباشد...
اما همچنان عطر خاطره میدهد...
پیراهنی که روی شانه اش اشک ریختی...!
دیدگاه · 1392/01/11 - 23:30 ·
4
♥هـــُدا♥
319863_334089426655202_725094806_n.jpg ♥هـــُدا♥
کاش اول دگمه های ذهنت را باز میکردی بعد دگمه های پیراهنت را
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
در کودکی :

پاك کن هایی ز پاکی داشتیم،

یک تراش سرخ لاکی داشتیم،

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت،

دوشمان از حلقه هایش درد داشت،

... گرمی دستانمان از آه بود ، برگ دفترهایمان از کاه بود،

تا درون نیمکت جا میشدیم ، ما پراز تصمیم کبری میشدیم ، با وجود سوز و سرمای شدید ، ریزعلی پیراهنش را میدرید،

کاش میشد باز کوچک میشدیم ، لااقل یک روز کودک میشدیم ...!
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/28 - 01:43 ·
4
شهرزاد
شهرزاد
قطار ! راهت را بگیر و برو

نه کوه توان ریزش دارد !

نه ریز علی پیراهن اضافه !

دیگه هیچ چی مثل سابق نیست...
دیدگاه · 1391/12/28 - 01:28 ·
3
saeid
saeid
مــــــرد من کسی که.....همیشه پیراهن تنش باشه آستیناش رو تا مچ تا بزنه جین یا پارچه ای فرقی نداره اما همیشه تمیز باشه بوی عطر خوب و مردونه بده نه زیاد نه کم ته ریش داشته باشه اخمو باشه موقع حرف زدن سرش پایین باشه محرم و نا محرم حالیش باشه... دستشو که میگیری حس داشته باشه زیر دستات نبضش بزنه و گرم گرم باشه مرد باید مرد باشه ! تافته ی جدا بافته نباشه با پول باباش کاری نداشته باشه هر چی هست از خود خودش باشه مهربون باشه اما لوس و ننر نباشه آره مرد باید مرد باشه ! وقتی باهاش حرف میزنی فقط گوش کنه و نگات کنه نه من بگه نه منم باشه حرف که بزنه حرف خوب بزنه نصیحت نکنه اما راه بلد باشه زبون باز و چاپلوس نباشه از ته دل حرف بزنه و صادق باشه همیشه با همه وجود حقیقت بگه حتی اگه باعث تنهاییش باشه کلا بگم درد رو بشناسه و اهل دل باشه بیخیال اطرافش همه توجهش به تو باشه وقتی بغلت میکنه امن امن باشه وقتی میبوستت از ته دلش باشه راه رفتن باهاش حس خوب داشته باشه هر کسی شما دو تا رو دید حسود باشه افتخار کنی وقتی باهاش هستی باور کنی این تنها مرد دنیات باشه خلاصه که مــــــــــــرد باید مــــــــــرد باشه ....
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/26 - 23:21 ·
5
♥هـــُدا♥
c2aee5292d3.jpg ♥هـــُدا♥
این بی حیایی

دست خودم نیست ..!

تورا که می بینم پیراهنم

در تنم بی قراری می کند ..!!

بوسه هايت جان مي دهد در من

ببوس بي صبـرم؛

لبـهاي تـــو

اعجــــاز مي كنند انگار ...
... ادامه
رضا
رضا
دل روشنی دارم ای عشق / صدایم کن از هر کجا میتوانی
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سلااام...{-103-}
Mostafa
Mostafa
ﺩﺭ ﺍﯾﺎﻡ ﻗﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺑﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﺪﺍﯼ ﺷﺠﺎﻋﯽ ﺩﺍﺷﺖ.

یک ﺭﻭﺯ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ

ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ،

ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻠﻮﺍﻧﺎﻧﺶ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﻭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ.

ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ.

ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ

ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿﺪ.

ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﺯﺩﺍﻥ

ﺩﺭ ﻣﺼﺎﻑ ﺑﺎ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ.

یک ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ۱۰ ﺗﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.

ﻫﻤﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ یکی ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ.

ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ:))
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
داستان واقعی...

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.
... ادامه
♥هـــُدا♥
138amor_beijo_casal_coupl.jpg ♥هـــُدا♥
مردمــــــــن

امشب بودنت را می طلبم
،
این روزها نبودنت عجیب بر دلم چنگ می زند

می خواهمت

نزدیک چون پیراهنت

بی هیچ واسطه

شاید که مست شوم با عطر نفسهایت
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/12 - 13:10 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
pirahan.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
عطر تنت روی پیراهنت مانده


امروز بوییدمش... عمیق ِ عمیق...


و با هر نفس بغضم را سنگین تر کردم


و به یاد آوردم که دیگر


تنت سهم دیگری ست و


غمت سهم من...
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/7 - 15:55 ·
نگار
نگار
قطار راحت را بگیرو برو نه کوه تو ان ریزش دارد نه ریزعلی پیراهن اضافه ... هیچ چیز مثل

سابق نیست .
دیدگاه · 1391/12/2 - 14:16 ·
1
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ