یافتن پست: #کوچک

رضا
رضا
چند ایده کوچک اما تاثیر گذار در خانه .
Mohammad
1413059672439220_large.jpg Mohammad
قال الرضا علیه السلام :
یابن شبیب! ان بکیت علی الحسین علیه السلام حتی تصیر دموعک علی خدیک غفر الله لک کل ذنب اذنبته صغیرا کان او کبیرا قلیلا کان او کثیرا.

امام رضا علیه السلام فرمود :
ای پسر شبیب! اگر بر، علیه السلام آن قدر کنی که اشکهایت بر چهره ات جاری شود، خداوند همه گناهانت را که مرتکب شده ای می آمرزد، کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد.
(امالی صدوق، ص .112)
Mostafa
Mostafa
bamdad
آقا تو زیاد تو کار شعر هستی یه زحمت داشتم برات , من متن آهنگای محسن چاوشی رو گذاشتم میخواستم تفسیر خودت رو برام بنویسی :) ممنون
ıllı YAŁĐA ıllı
2014-10-08_donbaler_1412752074275535_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
1412505604842159.JPG ıllı YAŁĐA ıllı
مثلا از اینا {-137-}
ıllı YAŁĐA ıllı
402819914_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
چند شب پیش خانواده این حاج اقا رو آورده بودن به عنوان یک خانواده ایرانی!!! و یک سبک زندگی ایرانی!!!، جلو دوربین نشونده بودن تا به من و شما به عنوان الگو و یک سبک زندگی معرفی کنند. اهل قم بودند.
... ادامه
√√★nima★√√
mainthb-2.jpg √√★nima★√√
، ﺗﺎپ ﻧﺎپ : ﻋﮑﺎس ﮐﺮﯾﺲ ﺟﻮردن ﻋﮑﺲ ﻫﺎﯾﯽ ﻧﺎراﺣﺖ ﮐﻨﻨﺪﻩ از ﭘﺮﻧﺪﮔﺎن و ﻣﺮغ ﻫﺎی درﯾﺎﯾﯽ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﺧﻮردن ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ﻫﺎی ﺷﻨﺎور روی آب ﺟﺎﻧﺸﺎن را از دﺳﺖ دادﻩ اﻧﺪ. او ﻣﺪت ﺳﻪ ﺳﺎل اﺳﺖ ﮐﻪ زﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎن در .2400 ﻣﺎﯾﻠﯽ از آﻻﺳﮑﺎ در ﺟﺰاﯾﺮ ﻣﯿﺪوی آﺗﻮل را زﯾﺮ ﻧﻈﺮ دارد ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ او ﺳﺎﻻﻧﻪ 20 ﺗﻦ ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ﺑﻪ ﺳﻮاﺣﻞ اﯾﻦ ﺟﺰﯾﺮﻩ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﮐﻪ اﻏﻠﺐ ﺗﻮﺳﻂ ﺟﻮﺟﻪ ﻫﺎ ﺧﻮردﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ. ﻃﺒﻖ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪﻩ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺣﺪود ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﺧﻮردن ﻗﻄﻌﺎت ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﺟﺎﻧﺸﺎن را از دﺳﺖ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ. در ﻋﮑﺲ ﻫﺎی او ﺟﺴﺪ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻧﯽ دﯾﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮد ﮐﻪ ﭘﺲ از ﻣﺮگ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ و آﺛﺎر ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ﻫﺎی ﺧﻮردﻩ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ آﻧﻬﺎ ﻧﻤﺎﯾﺎن ﻣﯿﮕﺮدد.در اداﻣﻪ ﺗﺼﺎوﯾﺮ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪﻩ .ﺗﻮﺳﻂ اﯾﻦ ﻋﮑﺎس را ﻣﻼﺣﻈﻪ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/13 - 15:51 ·
4
bamdad
bamdad
خدای من

در گلوی من، ابر کوچکی‌ست،

می‌شود مَرا بغــل کنی؟

قــــــول می‌دهم،

گریه کم کند!

:(
bamdad
bamdad
مشکلات آدم های بزرگ رامتعالی وآدم های کوچک را متلاشی میکند...
دیدگاه · 1393/06/31 - 22:08 ·
5
bamdad
bamdad
خداوندا

آرزوهایم چه کوچکند!

برای روییدن ، دلم تو را میخواهد...

تو آرزویش باش تا بزرگ شود

{-47-}
bamdad
bamdad
مردان کوچک آرزو میکنند و مردان بزرگ اراده...
bamdad
bamdad
صدا بزن اسم مرا

صدای تو زیباتر از خاطره ی افتاده در حوض های رنگ و رنگ رویاهای خواب و بیداری است.



در این عصر خاموش



قدم می زنم به سوی نور خورشید سر زده از آن قهوه های دور

از اعماق چشمان زیبای تو



صدا بزن اسم مرا



صدای تو صدای سنگی کوچک در دریاچه ی وهم و خیالم به واقعیت در انتظار نشسته ی توست.

{-35-}
دیدگاه · 1393/06/17 - 21:22 ·
3
√√★nima★√√
√√★nima★√√
ﻣﺎﯾﻪِ اﺻﻞ و ﻧَﺴَﺐ در ﮔﺮدش دوران زَر اﺳﺖ داﺋﻤﺂ ﺧﻮن ﻣﯿﺨﻮرد ﺗﯿﻐﯽ ﮐﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻮﻫﺮ اﺳﺖ ﮐُﺮﻩ اﺳﺐ ، از ﻧﺠﺎﺑﺖ از ﭘﺲ ﻣﺎدر رود ﮐُﺮﻩ ﺧَﺮ ، از ﺧﺮﯾﺖ ، ﭘﯿﺶ ﭘﯿﺶِ ﻣﺎدر اﺳﺖ دود اﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﮐﺴﺮِ ﺷﺄن ﺷﻌﻠﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺟﺎی ﭼﺸﻢ اﺑﺮو ﻧﮕﯿﺮد ﮔﺮﭼﻪ او ﺑﺎﻻﺗﺮ اﺳﺖ ﺷﺼﺖ وﺷﺎﻫﺪ ﻫﺮدو دﻋﻮای ﺑﺰرﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﭘﺲ ﭼﺮا اﻧﮕﺸﺖ ﮐﻮﭼﮏ ﻻﯾﻖ اﻧﮕﺸﺘﺮ اﺳﺖ ؟ آﻫﻦ و ﻓﻮﻻد از ﯾﮏ ﮐﻮرﻩ ﻣﯽ آﯾﻨﺪ ﺑﺮون آن ﯾﮑﯽ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﮔﺮدد دﯾﮕﺮی ﻧﻌِﻞِ ﺧﺮ اﺳﺖ ﮔﺮ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﻧﺎﮐﺴﺎن ﺑﺎﻻ ﻧﺸﯿﻨﻨﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ روی درﯾﺎ ﮐﻒ ﻧﺸﯿﻨﺪ ، ﻗﻌﺮ درﯾﺎ ﮔﻮﻫﺮ اﺳﺖ{-35-}
دیدگاه · 1393/06/17 - 19:15 ·
bamdad
bamdad
مصاحبه با مدیر عاملان شرکتهای ایران خودرو و بنز:
گزارشگر: شما چگونه متوجه میشوید که ماشین تولیدی شما در مقابل هوا غیر قابل نفوذ است.
بنز: ما یک گربه رو شب تا صبح داخل ماشین قرار میدهیم اگر گربه صبح مرده بود هوا داخل ماشین نمیشود اگر زنده بود روزنه ای وجود دارد که آن را رفع میکنیم.
ایران خودرو: ما یک گربه رو شب تا صبح داخل ماشین قرار میدهیم اگر صبح گربه داخل ماشین بود روزنه ندارد اگه گربه داخل ماشین نبود یه روزنه کوچکی وجود دارد. !!!

{-16-}
bamdad
bamdad
الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم
الو ... الو... سلام
کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟
مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟
پس چرا کسی جواب نمی ده؟
یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟
خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده.
بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ...
هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم .
صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟
فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :
اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما...
بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛
بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو...دیگر بغض امانش را بریده بود
بلند بلند گریه کرد وگفت:
خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...
چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟
آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه
فراموشت کنم؟
نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟
مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.
مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم.
مگه ما باهم دوست نیستیم؟
پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟
خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد...
خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:
آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه...
کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند
تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت.
کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است ...
بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی...
کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت
{-61-}
bamdad
bamdad
بهترین لحظه ها

روزها

سالها را

باتمام جوانی

روی این پله های بلند وقدیمی

زیرپامیگذارم بین بیداری وخواب

روبه روی تو درلحظه ای بیکران مینشینم

راستی بازهم میتوانم

باردیگرازاین پله ها خسته بالا بیایم

تاتورا لحظه ای بی تعارف

روی آن صندلی های چوبی

باهمان خنده ی بیتکلف ببینم؟

بهترین لحظه ها

لحظه هایی که در حلقه کوچک ما

قصه ازهرکه وهرکجای زمین وزمان بود

قصه عاشقان بود..

{-35-}
دیدگاه · 1393/05/17 - 21:32 ·
8
soheil
soheil
آسمونی یا زمینی هرچی هستی نازنینی

تو قلب کوچک من هنوزم عزیزترینی
دیدگاه · 1393/05/17 - 11:59 ·
7
soheil
soheil
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻼﻏﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ، ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﺎﻏﻤﺎﻥ ﺗﺒﺮ ﺍﺳﺖ !
.
.
رسیده ام به حس برگی که میداند باد از هر طرف بیاید سرانجامش افتادن است !
.
.
سرسوزنی اگر مرا میخواست ، زمین و زمان را به هم میدوختم !
.
.
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺭﻓﺘﻲ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺷﻜﺴﺘﻢ

.
ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺩﻟﻢ ﺭﻳﺨﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺳﻜﻮﺗﻢ
.
.
این روزها احساس میکنم چقدر شبیه سکوتم ، با کوچکترین حرفی میشکنم !
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/16 - 22:06 ·
7
سید محمد محمدی
chicken-soup-for-the-soul.jpg سید محمد محمدی
داستانی زیبا از کتاب سوپ جوجه برای روح(مجموعه داستان های واقعی روحیه بخش): یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم.زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید: "من چقدر باید بپردازم؟"و اسمیت به زن چنین گفت: "شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد. همونطور که من به شما کمک کردم.اگر تو واقعا میخواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی.نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!" چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود.او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید. وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلار شو بیاره ، زن از در بیرون رفته بود، درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود.وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود. در یادداشت چنین نوشته بود: "شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی. نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!". همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت: اسمیت پول دارو ها جور شد نگران نباش همه چیز داره درست میشه..." به دیگران کمک کنیم بلاخره یک جا یکی به ما کمک میکنه و قول بدیم که نگذاریم هیچ وقت زنجیر عشق به ما ختم بشه
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/5 - 18:24 ·
4
رضا
b48c5caa270b97eebb29a18949290e5d_500.jpg رضا
اگر حوصله داشته باشن کنیم .

فقط چند تا نکته رو رعایت کنید :
1. فقط یک بیت از شعر رو تو نظرات بنویسید و حتما اسم شاعر هم همراهش باشه در صورت امکان بزنید مثلا و...

2. شعری که می نویسید حرف اولش باید مشابه آخرین حرف شعری باشه که نفر قبلی نوشته .

3. طوری شعرها رو اضافه کنید تا بقیه هم مشارکت کنن یعنی بعد از نوشتن یک بیت شعر صبر کنید نفر بعدی جواب بده .

4. نظرات اضافی حذف میشن .

من یک بیت از حافظ رو میگذارم تا بقیه ادامه بدن .
دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید/زینهار ای دوستان جان من و جان شما
bamdad
bamdad
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود…



کشاورز به او گفت که برو در آن قطعه زمین بایست.



من سه گاو نر را آزاد می‌کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها



را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. و مرد قبول کرد…



درِ اولین طویله که بزرگترین هم بود باز شد.



باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود.



گاو با سم به زمین می‌کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد.



جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت.



دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد.



گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت می‌کرد.



جوان پیش خودش گفت: “منطق می‌گوید این را هم ول کنم



چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.”



سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر می‌کرد



ضعیف‌ترین و کوچک‌ترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.



پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید



و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد…



اما گاو… دم نداشت!!!



زندگی پر از ارزش‌های دست یافتنی است



اما اگر به آن‌ها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است



که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود.

:(
دیدگاه · 1393/05/2 - 14:59 ·
4
bamdad
bamdad
تنهایی ها عمیق اند، آشیانه یِ کوچکم!

و تو در خاموشی هایم می درخشی

در آتش و روشنی می درخشی

و من آن قدر دوستت دارم

که فراموش می کنم

زندگی

با بلعیدن زندگان است تنها که ادامه دارد.



... شمس لنگرودی ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/30 - 21:00 ·
7
mehrab
mehrab
هرکس نفس او بزرگوار شد ( عزت نفسش بیشتر شد و قدر شخصیتش دانست ) شهوت هایش نزد وی کوچک تر و خوار گردد / نهج البلاغه
دیدگاه · 1393/04/28 - 15:12 ·
3
sahel
sahel
خدايا...
يا نورى بيفکن، يا تورى...
اين ماهى کوچکت از تاريکى اين اقيانوس ميترسد...
دیدگاه · 1393/04/28 - 13:55 ·
6
مائده
مائده
... ادامه
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ