یافتن پست: #گوشه

siavash
siavash
آنگاه که آوار تنهايي روحت را در هم شکست ،
گوشه ي قلبت را بنگر ، من آنجا به انتظارت هستم
دیدگاه · 1392/08/28 - 00:45 ·
6
Noosha
99823615460042525503.jpg Noosha
خدا اجازه هست؟
منم شاگرد کوچیکه ی کلاس دنیا، شاگرد کوچیکه که بازیگوشه وگاه گاهی
هوای شیطنت به سرش می زنه و خطا می کنه
و تو همیشه بر خطاهاش قلم عفو
می کشی و اونا می بخشی.
شاگرد کوچیکه که همیشه تکلیفاش ناقصه!
اجازه هست یه چیزی بگم : به خاطرتمامی
خوبی ها، بخشش ها، لطف ها و.....تشکر.
اجازه هست بگم : خیلی دوستت دارم!...
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/27 - 21:10 ·
6
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
کاش باران بگیرد… کاش باران بگیرد و شیشه بخار کند و من همه بغض هایم را رویش ها کنم … و با گوشه

آستینم همشو یکباره پاک کنم …و خلاص
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
یادت باشد

دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا

تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.....

حواست باشد ؛

دل شکسته ، گوشه‌هایش تیز است.

مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،

مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...

صبور باش و ساکت.....
... ادامه
bamdad
1dPz.jpeg bamdad
در سکوت و با سکوت با تو حرف میزنم ..


که روزهاست گوشها ،


توان اوج موج حرفها ،


برایشان بسان فاجعه ست ...
... ادامه
...
%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%20%D8%A8%D8%B1%20%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86.jpg ...
توکه یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشدکه توباشی ومراغم ببرد
bamdad
attach_1133.jpg bamdad
من ندزدیدمش! دزدی کار بدیه! من پیداش کردم... گم شده بود غصه می خورد ولی اگه اینجوریه، که هر کسی یه بچه پیدا کرد بایستی بره زندان من دیگه قول میدم اگه یه... بچه پیدا کردم ولش کنم بره! اصلا میندازمش تو جوب آب صفا، صمیمیت،انسانیت خوف نیست! مــــــهربونی بده:) نه بهش شیر می دم نه می برمش گردش نه براش آواز می خونم فقط... فقط خودم میرم یه گوشه تهنای تهنا براش گریه می کنم ........... (کلاه قرمزی و بچه ننه)
دیدگاه · 1392/08/20 - 18:49 ·
9
MahnaZ
7135894-b.jpg MahnaZ
به گوشه ای خیره شده ام

را شکستند کسانی که دلم برایشان
صوفياجون
صوفياجون
در میون باشه ماهو شکارش میکنم
شبو به آتیش می کشم روزو بیدارش می کنم
خورشید اگه نگات کنه نورو به زانو میشونم
گندمی شونه هاتو با پر قو می پوشونم
هزارهزار لیلی شهر مجنون یک نگاهمن
قطار قطار قلندرا ملتمس پناهمن
من که با گوشه نگام لیلی رو مجنون می کنم
پای تو باشه نازنین جونمو قربون می کنم
من که زمین به زیر پام به زیر بار منته
حیرون یک نگاهتم که یک کمش غنیمته
اگر که شازدم اگه خان رعیتم برای تو
اگر که ابریشمیم گلیم زیر پای تو
پای تو در میون باشه کوهو خرابش می کنم
قایق درد و قصه رو نقش بر آبش می کنم
دردارو جارو می کنم قصه رو پارو می کنم
نباشه اون جور که میخوای دنیا رو وارون می کنم
شاعر : {-35-}{-35-}

خواننده :
رضا
رضا
سال به سال تو تعداد هیات های عذاداری زیاد تر میشه . همون چند سال پیش که هیات ها فقط تو مساجد بودن خیلی بهتر بود .
lavani
lavani
چطور ، بهتر زندگي کنم ؟
پرسيدم ... چطور ، بهتر زندگي کنم ؟
با كمي مكث جواب داد :
گذشته ات را بدون هيچ تأسفي بپذير
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران
و بدون ترس براي آينده آماده شو .
ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز .
شک هايت را باور نکن
وهيچگاه به باورهايت شک نکن .
زندگي شگفت انگيز است ، در صورتيكه بداني چطور زندگي کني .
پرسيدم ، آخر .... ،
و او بدون اينكه متوجه سؤالم شود
ادامه داد : مهم اين نيست که قشنگ باشي ... ، قشنگ اين است که مهم باشي ! حتي براي يک نفر .
كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود ميداند آئين بزرگ كردنت را .. بگذارعشق خاصيت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسي .
موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه ي پايان رسيدن ..
داشتم به سخنانش فكر ميكردم كه نفسي تازه كرد وادامه داد ... :
هر روز صبح در آفريقا ، آهويي از خواب بيدار ميشود و براي زندگي كردن و امرار معاش در صحرا ميچرايد ، آهو ميداند كه بايد از شير سريعتر بدود ، در غير اينصورت طعمه شير خواهد شد ، شير نيز براي زندگي و امرار معاش در صحرا ميگردد ، كه ميداند بايد از آهو سريعتر بدود ، تا گرسنه نماند . مهم اين نيست كه تو شير باشي يا آهو ... ، مهم اينست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خيزي و براي زندگيت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دويدن كني .. به خوبي پرسشم را پاسخ گفته بود ولي ميخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ، كه چين از چروك پيشانيش باز كرد
و با نگاهي به من اضافه كرد : زلال باش ... ،‌ زلال باش .... ، فرقي نميكند كه گودال كوچك آبي باشي ، يا درياي بيكران ، زلال كه باشي ، آسمان در توست .
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/13 - 20:28 ·
6
...
338.jpg ...
محبت هایت راشمردم
درست بود
امااین عشقت راپس بگیر
گوشه ندارد
Morteza
Morteza
روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد.تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد.دختر جوان و زیبائی در را باز کرد.پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت : «چقدر باید به شما بپردازم؟ » .دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی.مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.» پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم»سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.دکتر هوارد کلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.هنگامیکه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد.لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.در اولین نگاه اورا شناخت.سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد.گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد.چیزی توجه اش را جلب کرد.چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود.آهسته انرا خواند


«بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است»
... ادامه
Mostafa
Mostafa
گریه کن تا اشک چشمات بریزه رو تن بارون

مثل بارون که تو دریا گم میشه راحت و آسون

منم و عشق و نگاهت، ساده از غمت گذشتم

هرچی از نگفته ها بود گوشه ی دلم نوشتم

روی این بلندی غم وایسادم شاید بیفتم

بغض مرگه توی سینم، تو مقصری عزیزم

گریه ی کار دل من هرچی هست از تو ا یا من؟

یا کمی حوصله از تو، یا کمی فاصله از من

از دو چشمی که نجیبه، گلگی یکم عجیبه

به لطافت ستارست اما دستام بی نسیبه

همیشه گریه ی چشمات یه سوال بی جوابه

واسه تو اگر یه راهه واسه من فقط عذابه

از دو چشمی که میریزه خنده های عاشقونه

نمیدونم غم و غصست یا که لحظه ی جنونه

روی این بلندی غم وایسادم شاید بیفتم

تو مقصری عزیزم ، آره تو ، همین که گفتم



NEGAR
NEGAR
بچگیام که فامیلامون میومدن خونمون بچه هاشونو یه گوشه گیر میاوردم تا میخوردن میزدم ! البته خونشون که میرفتم تاااااا میخوردم میزدنمااا
دیدگاه · 1392/08/6 - 21:50 ·
9
MahnaZ
Funny-Pictures_FarsV-Com-18.jpg MahnaZ
رو میتونید اینجا حس کنید!{-32-}
Morteza
Morteza
گوش تا گوشه ی صحرا تو بخواب و نهراس
شیرها خاطرشان هست که آهوی منی . . .
دیدگاه · 1392/07/28 - 14:14 ·
8
صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ