یافتن پست: #هفت

ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
از همه زوایا خر عست ، کاریشم نمیشه کرد ..../ 
soheil
soheil
ﺗﺎﺭﺯﺍﻥ ﻟﺨﺖ ﺑﻮﺩ
.
.
.
ﺳﯿﻨﺪﺭﻻ ۱۲ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺧﻮﻧﻪ
.
.
.
ﭘﯿﻨﻮﮐﯿﻮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻔﺖ
.
.
.
ﺑﺘﻤﻦ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺎﻻﯼ ۳۰۰ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﺮ ﺳﺎﻋﺖﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ
.
.
.
ﺳﻔﯿﺪﺑﺮﻓﯽ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﻫﻔﺖ ﺗﺎ ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﯿﮑﺮﺩ
.
.
.
ﭘﺲ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﺎﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ !!

ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻣﻮﻥ ﻣﻮﺭﺩﺩﺍﺷﺘﻦ
.
.
.
ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﺎﻭﺭﮐﻨﯿﻢ ﻣﻠﻮﺍﻥ ﺯﺑﻞ ﺍﺳﻔﻨﺎﺝﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ ﻣﺎﺭﻱ ﺟﻮﺍﻧﺎ ﺑﻮﺩ!

آﺧﻪ ﮐﺪﻭﻡ ﺑﺮﮒ 7 ﭘﺮﯼ
ﺍﺳﻔﻨﺎﺟﻪ؟
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﮐﺪﻭﻡ ﺍﻻﻏﯽ ﺗﻮ ﭘﯿﭗ ﺍﺳﻔﻨﺎﺝ
ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ؟!!
ﺗﺎﺯﻩ ﮐﺪﻭﻡ ﺍﺳﻔﻨﺎﺟﻲ ﺍﻧﻘﺪ ﺍﻧﺮﮊﻱ ﺯﺍﺳﺖ؟!؟
ﻋﻤﻮﯼ ﺳﻮﺑﺎﺳﺎ ﻫﻢ ﻋﻤﻮﺵ ﻧﺒﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻮﺩ !
خلاصه ی کلام اینکه بدجوری ﮔﻮﻟﻤﻮﻥ ﺯﺩﻥ
{-15-}{-15-}{-15-}{-15-}
Majid
1.gif Majid
خشن ترین صحنه تکواندو جهان این کلیپ برای بیماران قلبی و افراد زیر 18 سال توصیه نمیشود
رضا
رضا
بازیهای روز دوم هفته اول لیگ برت مساوی بودن .
رضا
رضا
افزونه های هر هفته میدن .
دیدگاه · 1393/05/10 - 19:28 ·
7
bamdad
bamdad
رضا
وعده ی ما تو داربی / وقت گریه ی آبی . . .

{-275-}
رضا
00990211.jpg رضا
10 دیدگاه · 1393/05/10 - 14:29 در ورزش ·
7
رضا
رضا
bamdad تبریک نزدیک شما بستنی نعمت شعبه زده :)
soheil
soheil
يه نفر خوابش مياد و واسه ي خواب جا نداره
يه نفر يه لقمه نون براي فردا نداره
يه نفر مي شينه و اسكناساشو مي شمره
مي خواد امتحان کنه آه تا داره يا نداره
يه نفر از بس بزرگه خونشون گم مي شه توش
اون يكي اتاقشون واسه همه جا نداره
بابا مي خواد واسه دخترش عروسك بخره
انتخابم مي کنه ، پولشو اما نداره
يكي دفترش پر از نقاشي و خط خطيه
اون يكي مداد براي آب و بابا نداره
يكي ويلاي کنار درياشون قصره ولي
اون يكي حتي تو فكرش آب دريا نداره
يكي بعد مدرسه توپ چهل تيكه مي خواد
مامانش ميگه اينا گرونه اينجا نداره
يه نفر تولدش مهمونيه ، همه ميان
يكي تقويم واسه خط زدن رو روزا نداره
يكي هر هفته يه روز پزشكشون مياد خونش
يكي داره مي ميره ، خرج مداوا نداره
يكي انشاشو مي ده توي خونه صحيح کنن
يكي از بر شده درد و ، ديگه انشا نداره
يه نفر مي ارزه امضاش به هزار تا عالمي
يكي بعد عمري رنج و زحمت امضا نداره
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/3 - 21:36 ·
8
رضا
b48c5caa270b97eebb29a18949290e5d_500.jpg رضا
اگر حوصله داشته باشن کنیم .

فقط چند تا نکته رو رعایت کنید :
1. فقط یک بیت از شعر رو تو نظرات بنویسید و حتما اسم شاعر هم همراهش باشه در صورت امکان بزنید مثلا و...

2. شعری که می نویسید حرف اولش باید مشابه آخرین حرف شعری باشه که نفر قبلی نوشته .

3. طوری شعرها رو اضافه کنید تا بقیه هم مشارکت کنن یعنی بعد از نوشتن یک بیت شعر صبر کنید نفر بعدی جواب بده .

4. نظرات اضافی حذف میشن .

من یک بیت از حافظ رو میگذارم تا بقیه ادامه بدن .
دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید/زینهار ای دوستان جان من و جان شما
iman
iman
لال از دنیا نری تو این سایت بلند صلواااااااااااات...
رضا
رضا
یک هفته قالب سایت وقت منو گرفته درست نمیشه باید پاک کنم دوباره از اول درستش کنم .
bamdad
5 mOrdad.jpeg bamdad
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
هنوز به#دیدار خدا روند ...
هنوز به دیدار خدا می روند ...
خدایی که در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده !! خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست ! خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ،خدا در دستان مردی است که نابینایی رااز خیابان رد می کتد ،خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد ،خدا در جمله ی " عجب شانسی آوردم"است !! خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو!! خدا کنار کودکی است که می خواهداز فروشگاه شکلات بدزد !! خدا کنارساعت کوک شده ی توست، که می گذارد 5 دقیقه بیشتر بخوابی!! از انسانهای این دنیا فقط خاطراتشان باقی می ماند و یک عکس با روبان مشکی ، از تولدت تا آن روبان مشکی ، چقدر خدا را دیدی ؟! خدا را 7 بار دور زدی یا زیر باران کنارش قدم زدی ؟خدا همین جاست ، نه در عربستان! خدا زبان مادری تو را می فهمد ، نه عربی !
{-35-}خدایا دوستت دارم{-35-}
bamdad
bamdad
تلفن زنگ می زند


و می دانم تو پشت خط نیستی...


چه کسی باور می کرد ندیدنت ، رنگ سال به خود بگیرد


و من که هفت روز هفته ،ساعت ها می ایستادم کنار کیوسک تلفن


تا دقیقه ای عبورت را تماشا کنم ،


تاب خواهم آورد دوری چند ساله از تو را ؟


در غیاب تو کوهی از کتاب را ورق زدم ،


نیچه را چنان دوره کردم که به برادر تنی من بدل شد


در غیاب تو ترانه های تکان دهنده نوشتم ،


به تماشاى کشورهای جهان رفتم ،



"lمرد" زندگی شدم



اما هنوز جای تو در تک تک دقیقه ها خالی ست ،


شعرها برای زیبا شدن به تکه ای از تو محتاجند


و نوشتن پلی ست که مرا به تو می رساند...


چه کسی باور می کرد در نبود تو تقویم ها ورق بخورند


و من هر سال شمع های تولدم را فوت کنم


بی آن که صدای کف زدنت در گوشم بپیچد ؟


دیگر احتمال بازگشتن تو لطیفه ای ست


که دوستان قدیمی مرا با آن دست می اندازند


و آن قدر در خلأ غیبتت مرده ام


که هیچ زنگ تلفنی از جا نمی پراندم !

{-118-}
دیدگاه · 1393/04/23 - 19:16 ·
3
iman
iman
واسم مهمون اومد

وقتی در رو بازکردم دختره قدش حدود یک و هشتاد نود بود ٬

وقتی کفشش رو درآورد یک و هفتاد وپنج شد !!!

اومد توی خونه گل سرش رو برداشت شدیک و پنجاه .....

نگرانم کم کم محو بشه ...
... ادامه
sam
sam
ﺍﺯ ﻣﺮﺑﯽ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﺷﺶ ﺗﺎ ﺭﻭ ﺯﺩﻩ
ﺑﻮﺩﯾﻦ ﮔﻞﻫﻔﺘﻢ ﺭﻭ ﭼﺮﺍ ﺯﺩﯾﻦ ﻭ ﺑﺮﺯﯾﻞ ﺭﻭ ﺗﺤﻘﯿﺮ
ﮐﺮﺩﯾﻦﻣﺮﺑﯽ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ،ﺷﺶ ﺗﺎ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭ

ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﯿﺴﻪ ﻭﻃﺒﻖ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻓﯿﻔﺎ ﻣﺎ ﺣﻖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ
ﺍﯾﻦ ﺭﮐﻮﺭﺩ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢﭘ
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
{-7-}
پیچا منستن هفتَ جان داره
مفهوم ؛ آدم سخت جونی هست
دیدگاه · 1393/04/18 - 23:54 در گیلک ·
9
zoolal
zoolal
چه جمعه ها که يک به يک غروب شد نيامدي...
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نيامدي
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام...
دوباره صبح، ظهر، غروب شد نيامدي
اللهم عجل لوليک الفرج.
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/13 - 19:31 ·
2
soheil
soheil
Noosha
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
حامد@ پسر تنها
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید

گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی

سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم

ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم

عقل و دین باخته، دیوانهٔ رویی بودیم

بستهٔ سلسلهٔ سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود

یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت

سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت

اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت

یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدش من بودم

باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او

داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او

شهر پرگشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد

کی سر برگ من بی سر و سامان دارد

چاره اینست و ندارم به از این رای دگر

که دهم جای دگر دل به دل‌آرای دگر

چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر

بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر

بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود

من بر این هستم و البته چنین خواهدبود

پیش او یار نو و یار کهن هر دو یکی‌ست

حرمت مدعی و حرمت من هردو یکی‌ست

قول زاغ و غزل مرغ چمن هر دویکی‌ست

نغمهٔ بلبل و غوغای زغن هر دو یکی‌ست
رضا
14-6-22-04717opl.jpg رضا
setareh 22
setareh 22
دیروز بابام اومد اتاقم در زد گفت : اجازه هست بیام تو ؟
منم گفتم نه الان وقت ندارم …
آره دیگه خونه ما اینجوریاس ؛
فقط قراره آخر هفته بزرگای فامیل بیان خونمون جمع بشن
بابامو قانع کنن که از ارث محرومم نکنهi{-31-}
sam
sam
فقط یک هفته برنامه ماه عسل رو نگاه کنید با خانواده تا شاهد تک تک این جملات باشید
.
.
.
.
.
.
.
.
(پـدر یـا مـادر):
ابـنـو بـبـیـن مـعـلـولـه ولـی لـیـسـانـس داره... خـاک تـو سـر تـو کـه فـقـط سـرت تـو کـامـپـیـوتـره.....
ایـنـو بـبـیـن اونـجـوریـه ولـی چـقـدر بـه پـدر مـادرش احـتـرام مـیـزاره ... خـاک تـو سـر تـو.....
ایـنـو بـبـیـن چـشـمـاش نـابــیـنـاسـت داره قـالـی مـیـبـافـه ولـی تـو چـی... خـاک تـو سـرت.....
ایـنـو بـبـیـن 5 مـیـلـیـارد پـول پـیـدا کـرد داد بـه صـاحـبـش... خـاک تـو سـر تـو کـه از جـیـب مـن پـول مـیـدزدی..... :| :| :|
دیدگاه · 1393/04/11 - 12:18 ·
6
zoolal
zoolal
به نام خدایی که هستی را با مرگ ،
دوستی رابی رنگ ،
زندگی را با رنگ ،‌
عشق را رنگارنگ ،
رنگین کمان را هفت رنگ ،
شاپرک را صد رنگ …
و من را دلتنگ آفرید
... ادامه
دیدگاه · 1393/04/10 - 21:11 ·
6
bamdad
bamdad
یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند.

از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند.

در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند.

برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!

پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند.

بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.

لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!

او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره.

خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.

سه سال گذشت… و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال … شش سال …

سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده .

او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.

در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!!

نتیجه اخلاقی: بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دیم.

{-15-}
دیدگاه · 1393/04/6 - 23:23 ·
8
صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ