*می خواهم برگردم به روزهای
#کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .*
* عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد *
*بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود … *
*بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند . *
*تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. *
*تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود *
*و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…!*
ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد، از دست دادن کسـیه که دوستــش داریم !
1393/12/19 - 19:35امـا .. .. حقیقت اینه که:
از دست دادن خـودمـون،
و از یـاد بردن اینکه کــی هستیم ! و چقدر ارزش داریم.. ..
گــاهی وقتـها خیلـی دردنـــاک تره !!!
یادم مباد پارسال همین موقعها یا شاید یکم جلوتر بود
چه روزای خوبی بود
دنیا اینهمه ارزش نداره که ما بخوایم غصه بخوریم
میخوام بگم در عین دختر بودن خیلی مردی ندا
من اگه جات بودم تحمل اینهمه مشکلات رو نداشتم
با اینکه تو زندگیم مشکل کم نداشتم و همین الانشم یه کوه ازشون دارم
ولی بهت تبریک میگم که اینهمه بزرگی ، اینهمه مردی
دوست دارم یه روز اینجا خبرای خوشی رو به همدیگه بدیم
به امید رسیدن اون روز
شاید شرایط زندگی آدما بعضی وقتا باعث بشه که یکم خسته باشن
یا یه رفتاری بکنن که تو حالت عادی و معمولی انجام نمیدن
ولی میخوام اینو بدونی که
همیشه واسم یه دوست دوست داشتنی باقی میمونی
ممنونم بامداد جون.تو یکی از بهترین وبا ارزشترین دوستای منی.تو برای من همیشه وتا روزی که زنده ام عزیزی وقابل احترام.ممنون از اینکه اینهمه بهم لطف داری.اگه بدونی حرفات چقدر روم تاثیر گذاشت تا حدی که دارم گریه میکنم.بازم ممنون
1393/12/19 - 19:45چرا گریه ندا؟!!!!
1393/12/19 - 19:54من اینا رو نگفتم که گریه کنی دیوونه
گفتم که بدونی تو تنها نیستی
بدونی که دوستات همیشه و در هر حالی کنارت هستن
ناراحت نباش
همه چیز درست میشه
بهت قول میدم
قول مردونه
قربون محبتت بامداد جون
1393/12/20 - 10:58