یافتن پست: #لبخندش

bamdad
bamdad
وقتی کسی زیاد از رفتن حرف می زند
قبلا رفته است
فقط می خواهد مطمئن شود
چیزی از او در تو جا نمانده
کمک کن چمدانش را ببندد
چترش را به او پس بده
لبخندش را
آوازهایش را
همینطور سایه اش را
که گاه و بیگاه از پشت پنجره ات گذشته بود...

:(
دیدگاه · 1394/07/10 - 14:47 ·
3
bamdad
bamdad
امروز فهمیدم ...

خدا شانه هایم را

فقط برای این نیافریده است

که کوله بار غم هایم را به دوش بکشند ... !

گاهی لازم است ...

با یک لبخندشانه هایم را بیندازم بالا ...

و بگویم :

بی خیال !
{-159-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را / او که که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم ان شیخ سیه رو که در اخر عمر / لای موهای تو گم کرده خداوندش را
...
jomle-3.jpg ...
خدایاشکرت...##
bamdad
bamdad
دلم برای یک نفر تنگ است
نه میدانم نامش چیست

و نه میدانم چه می کند
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم

رنگ موهایش را نمی دانم
لبخندش را هم

فقط میدانم که باید باشد و نیست!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/21 - 23:54 ·
8
ıllı YAŁĐA ıllı
k.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
bamdad
bamdad
هر وقت گرفت

میزنم به یاد کسی که برای

بارها گرفت...
ıllı YAŁĐA ıllı
23898620328008627218.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
28993362428301604483.gif ıllı YAŁĐA ıllı
با آن همه بازی عاشقانه ای که با خدا کردی

مگر جایی برای ما هم هست ...



آنقدر حواس خدا را با دوست داشتنت برده ای که



برای لبخندش باید نام تو را صدا کنیم

.... {-35-}
Noosha
d7918_1345988922645574_lar.jpg Noosha
دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/12 - 21:20 ·
5
شهرزاد
شهرزاد
میترسم از بعضی آدم ها
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻧد ، ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﺭﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺎﯼ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﻨﺪ ، ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺮﺣﻤﺎﻧﻪ ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ، ﻓﺮﺩﺍ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻗﻬﺮ و نامهربانیﺷﺎﻥ را !
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺷﻨﺎﺱ ﻣﺤﺒﺘﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﻓﺮﺩﺍ ﻃﻠﺒﮑﺎﺭ ﻣﺤﺒﺘﺖ !
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺮﺵ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ ، ﻓﺮﺩﺍ ﺳﺨﺖ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻨﺖ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ !
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
K.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
MahnaZ
love.jpg MahnaZ
می ترسم از بعضی ...
که امروز دارند و فردابدون هیچ توضیحی می کنند...
که امروز پای می نشینند و فردا می کنند...
که امروز را می بینی و فردا و ...
# آدمهایی که امروز هستند و فردا ...
که امروز با تعریف هایشان تو را به می برند و فردا سخت بر می زنند...
# آدمهایی که مدام عوض می کنند
امروز ، فردا ، پس فردا ...
که فقط ظاهرا ...
چیزی هستند شبیه های دوران !!
هر چه بخواهند ...
هر رنگ که بخواهند .
ıllı YAŁĐA ıllı
bloghay.org-wallpaper_(80).jpg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/27 - 13:10 ·
7
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
دختره تو پروفایلش نوشته :
دلم برای یک نفر تنگ است....نه میدانم نامش چیست...و نه میدانم چه می کند...حتی خبری از رنگ چشم
هایش هم ندارم....رنگ موهایش را نمی دانم....لبخندش را هم ندیده ام....فقط میدانم که باید باشد و
نیست......!
خب یه باره بگو : یکی بیاد منو بگیره ، من شوهر میخوام :خخخخ
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/21 - 14:55 ·
3
MahnaZ
MahnaZ
دوتا رفیق دارم ؛

همه چیزشون خاصه
لبخندشون
گریه هاشون
تیپشون
رفتارشون
اخلاقشون
احساساتشون
دوست داشتنشون
اینا مخاطب نبودن که خاص باشن...

»»»»» خاص بودن که مخاطب شدن! ««««

مائده
ıllı YAŁĐA ıllı

سلامتی تک تک رفیقاااام :)
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
دوستش می دارم .
لبخندش را
فریبی نه که هدیه ای می انگارم
من همه ی سنگهایش را پرستیده ام و
آتش و
آب و خاکش را
من آفتابش را پوشیده ام و
عصاره ی ماهتابش را
پیاله پیاله نوشیده ام
دوستش می دارم
زمینی که تو روی آن راه می روی
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:18 ·
1
ebrahim
ebrahim
12
يك روز صبح با صدا ي تلفن كلوديا از خواب پريدم ؛ اما از راهِ دور تلفن نمي كرد ؛ همي ن جا بود، تو ي شهر، توي ايستگاهِ
قطار و همان لحظه اي كه رسيده بود، زنگ زد : چون وقتي داشته از كوپه اش پياده مي شده ، يكي از هزار تا چمداني را كه همراه
داشته ، گ م كرده .
بدو رفت م ايستگاه و ديدم دارد جلوي لشكري از باربرها وارد مي شود. لبخندش هيچ نشاني از آن تشويشي كه چند دقيق ه پيش
از پشت تلفن منتقل كرد نداشت . بسيار زيبا و باشكو ه بود . هر وقت كه مي ديدمش تعجب مي كردم از اين كه مي ديدم كاملاً فرق
كرده است . حالا با عجله داشت شيفتگي اش را ب ه اين شهر بيان مي كرد و بر تصمي م من براي سكونت در اين شهر صحه
مي گذاشت . آسمان سربي بود ؛ كلوديا از روشن ي، از رن گهاي خيابان تعريف كرد.
... ادامه
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ