یافتن پست: #پکر

iman
iman
به سلامتي عشقي که من را داشت

ولي در گوش همه زار مي زد که تنهايم …
سلامتي اون که فکر مي کنيم فراموشش کرديم

اما يه شب که خوابشو مي بينيم کل روزو پکريم
به سلامتی تو عشقم… و باز هم به سلامتی تو...
سلامتی مردایی که حسرت خاک و ناموسشون رو به دل اجنبی ها گذاشتن و با این کارشون حسرت شنیدن بابا گفتن رو به دل خودشون و بچه هاشون گذاشتن...
به سلامتی اونایی که هزارتا خاطــــــــــــــــرخواه دارن
ولی دلشون گیرِ یه بــــــــــــــــــــــــ ی معرفته !
سلامتی اونایی که خیلی وقتا کم میارن....
اما هیچ وقت برا کسی که دوسش دارن کم نمیذارن....
به سلامتی سربازی که بخاطرش میره اما
وقتی که بر میگرده میبینه عشقش مادره...
... ادامه
zoolal
zoolal
باغبانی پیرم که به غیر از گلها از همه دلگیرم...
کوله ام غرق غم است...
آدم خوب کم است...
عده ای بی خبرند...
عده ای کور و کرند...
و گروهی پکرند...
دلم از اینهمه بد میگیرد...
وچه خوب...
آدمی می میرد...
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/28 - 18:13 ·
5
Majid
Majid
باغبانی پیرم ، که به غیر از گل ها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است ، آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند ، عده ای کور و کرند ، اندکی هم پکرند
و میان رفقا ، عده ای همچو شما تاج سرند . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 08:57 ·
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
این روزها هرکی منو می بینه بهم میگه سرحال نیستی...پکری...بی حالی...
دلتنگی؟؟؟؟؟

آره...دلتنگم...دلتنگ بارونم...
دلتنگ ثانیه های بارونی.....
دلتنگ اشک های زیر بارون...
دلتنگ خلوت با دلم...
دلتنگ رها شدن از خودم...
... ادامه
رضا
رضا
@Ruby طلا بعد این مدت امشب میاد یه کامیون فید میزنه تا جبران کنه {-7-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
آدما باید یکیو داشته باشن که هر وقتی خسته و پکر و داغون و عصبیو مریض بودن ازت نپرسن چرا؟ فقط دستت رو بگیرن و بگن : "بلند شو بریم یه دور بزنیم، دوست ندارم این شکلی ببینمت...هعی{-38-}
iman
iman
زن رفیقم حامله بود . یه روز رفتم پیش رفیقم دیدم پکره ! بش گفتم چته ؟
گفت جواب سونوگرافی زنم اومده !
گفتم : خب ؟
گفت : بچه دختره
گفتم : این که ناراحتی نداره
گفت : دختر اینجا دردسره
گفتم : چرا ؟
گفت : حالا امنیت نداره و یه روزی یکی دلشو میشکونه و اینا به کنار !
.
.
.
ولی پارک دوبلوشو چیکار کنم ؟
منم زدم زیر گریه و گفتم : اشکال نداره داداش خدا بزرگه :lol:
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
به !! (طنز)

به ، گفت، بنشین که دارم،

ام ، ، شده ام،
چون که امروز شده ام،
که در کوچه ای همین اطراف،
با و ،
سخت گفت و گو بودی ،
چه از او ؟ چه ؟
رفته بالا ای گاگول،
کرده ام مطابق معمول،
ای ، بدم الان ،
را درآورد ،
میروی " " میشوی حالا؟
فکر کردی که من ، ها؟
بزنم توی تو همچین،
که بیاید به کُل پایین؟
است،
ای تو ، هنوز است،
آن چه می نالید؟
بر داشت می مالید؟
بست لابد برای تو ،
وای از این !
آنگاه بعد از این ،
گفت خیالتان ،
من فقط بار او کردم ،
نثار او کردم،
پیش اهل محل به او گفتم :
به تو هم می شود که گفت ؟
، پس کجاهایی؟
چرا نمی آیی؟
تا که این سخن بشنید،
به ،
اش روی اش شد،
اش مثل این که شد
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
زن رفیقم باردار بود.یه روز رفتم پیش رفیقم دیدم پکره!بش گفتم چته ؟
گفت جواب سونوگرافی زنم اومده
گفتم:خب؟
گفت:بچه دختره.
گفتم:این که ناراحتی نداره...
گفت:دختر اینجا دردسره
گفتم:چرا؟
گفت:حالا امنیت نداره ویه روزی یکی دلشو میشکونه و اینا به کنار
ولی پارک دوبلوشو چیکار کنم؟
منم زدم زیر گریه و گفتم:اشکال نداره داداش خدا بزرگه :))1
دیدگاه · 1392/05/25 - 14:16 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
هر وقت پکر بودی... برو تو خیابون...
پسرای ایرانی عجیب با محبتن!
بهت سلام میکنن میخوان که عروس مامانشون بشی!
اگه بتونن نوازشت میکنن با آرنج و
با قیافه ها و تیپای یاجوج و ماجوجشون
و اعتماد به نفسای کذاییشون روحت شاد میشه!
اعتماد به نفستو راجع به سینه و لبت میبرن بالا در حد تیم ملی
توی تاکسی انقدر با محبت در آغوش میگیرنت
که یه وقت سردت نشه!
انقدر در کنارت قدم میزنن تا تو رو به سلامت به منزل برسونن
خلاصه اگه دلت گرفته بود
برو بیرون پسرای وطنی شاید نامرد باشن اما
لبخند و رو لبات میارن !
... ادامه
رضا
y.jpg رضا
مردم {-49-}{-49-}
رضا
رضا
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت/آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت/جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع/دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است/چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد/خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست/همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت

ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم/خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی/که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت




غزل شماره ۱۷
abbasali
abbasali
باغبانی پیرم
باغبانی پیرم،

که بغیر از گلهاازهمه دلگیرم،

کوله ام غرق غم است،

آدم خوب کم است،

عده ای بیخبرند،

عده ای کوروکرند

وگروهی پکرند،

دلم از اینهمه بدمیگیرد،

وچه خوبست که آدم عاقبت میمیرد...
... ادامه

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ