یافتن پست: #بوت

مرجان بانو :)
811711210_49194.jpg مرجان بانو :)
رضا
رضا
تازگی زیاد قاطی میکنه بعد 1 ساعت کار کرش میکنه ری استارت میشه .
... ادامه
رضا
رضا
یه پرنده هست صداش از بیرون میاد صداش قشنگه رو ریتم میخونه .
رضا
01027024.jpg رضا
1 دیدگاه · 1394/01/25 - 18:29 در ورزش ·
6
bamdad
bamdad
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت می گیری ،

خیلی آرام ...

تا رهایش کنی ؛

شاپرک میان دستانت له می شود ...

نیت ِ تو کجا و

سرنوشت او کجا ...!!!

:(
دیدگاه · 1393/12/16 - 21:44 ·
3
Mohammad
Mohammad
،
.............................................
** روال کار **
در اين پست هركسی بايد اول به سوال نفر قبلش جواب بده
و بعد يه سوال از نفر بعديش كه معلوم نيست كيه بپرسه !!!

** نكته مهم: **
در صورتی كه دو نفر همزمان دیدگاه دادند٬ پست نفر اول قبوله و از اون دیدگاه بايد ادامه داد !
نفر بعدی هم بايد دیدگاه خودش رو حذف كنه !

** قوانين: **
1- بی احترامی نکنید.
2- سوالها باید عمومی باشند.
3- سوالات تكراری، توچی ...، تو بگو... و اينچنين نپرسيد.
4- دیدگاه پشت سر هم اکیداً ممنوع است.
5- دیدگاه شما مطابق با قوانین کلی سایت نمیدونم باشد.
... ادامه
bamdad
bamdad
پسره مو کاشته...

دماغشو عمل کرده..

بوتاکسم کرده...

ابرو هاشو برداشته...

فقط هر کاریش میکنیم سیبیلاشو نمیزنه، میگه: “مرد باید سیبیل داشته باشه”

{-7-}
bamdad
index.jpeg bamdad
پروانه دلم درمیان تار عنکبوت گیر افتاده است...
عنکبوت سیر است
پروانه دلم نه میتواند پرواز کند نه بمیرد..!!!!!

:(
دیدگاه · 1393/11/14 - 19:07 ·
2
bamdad
bamdad
رضا
روزی روزگاری که window فقط به معنی یه دریچه تو دیوار بود

application روی کاغذ نوشته میشد.

دورانی که keyboard نوعی پیانو بود و mouse فقط یک حیوان.

سالها پیش به هنگامی که file وسیله مهمی در ادارات بود

hard drive یک سفر غیر راحت جاده ای.

وقتی که cut با چاقو انجام میشد و paste توسط چسب.

زمانه ای که web خانه عنکبوت بود virus فقط سرماخوردگی. موقعی که apple و blackberry فقط میوه به حساب میومدن...

اون زمان ما وقت بسیار زیادی برای بودن با خانواده داشتیم....!

:(
bamdad
bamdad
تو قول داده بودی
اگر آينه از خوابِ اتفاق بترسد
بسا بعد از شکستنِ دريا
خاطراتِ روزگارِ گريه و گهواره را به ياد آوری!
به ياد می‌آوری
اما سکوت
سرآغازِ رستگاریِ تمار روياهاست.


حالا مزارت کجاست کبوتر کوچک بی‌آسمانِ ما ...!؟

:(
دیدگاه · 1393/10/11 - 20:26 ·
5
zahra
zahra
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !


در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید


یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم


ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ


یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینة عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !


با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !


اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید


یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم


رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/7 - 11:52 ·
zahra
zahra
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند
قفل افسانه‌ایست
و قلب
برای زندگی بس است

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف، زندگی‌ست
تا من به خاطر آخرین شعر، رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی که هر حرف ترانه‌ایست
تا کمترین سرود بوسه باشد

روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم …

و من آنروز را انتظار می‌کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم
احمد شاملو
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/3 - 22:25 ·
3
zahra
zahra
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرامو روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب
شاعر: فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/10/3 - 22:12 ·
2
bamdad
bamdad
عشق پرواز بلندی‌ست مرا پر بدهید
به من اندیشه از مرز فراتر بدهید

من به دنبال دل گمشده‌ای می‌گردم
یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید

تا درختان جوان، راه مرا سد نکنند
برگ سبزی به من از فصل صنوبر بدهید

یادتان باشد اگر کار به تقسیم کشید
باغ جولان مرا بی در و پیکر بدهید

آتش از سینه آن سرو جوان بردارید
شعله‌ اش را به درختان تناور بدهید

تا که یک نسل به یک اصل خیانت نکند
به گلو فرصت فریاد ابوذر بدهید

عشق اگر خواست، نصیحت به شما، گوش کنید
تن برازنده او نیست، به او سر بدهید

دفتر شعر جنون‌ بار مرا پاره کنید
یا به یک شاعر دیوانه دیگر بدهید

{-35-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
به سلامتی پسری که ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺱ ﮔﻮﻟﺶ ﻧﺰﺩ ، ﺑﻠﮑﻪ ﯾﺎﺩﺵ ﺩﺍﺩ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﮔﻮﻝ ﻧﺨﻮﺭﻩ . . .
.
.
.
.
.
(برگرفته از کتاب تخیلی کبوتر ها قالی می‌بافند){-33-}
√√★nima★√√
images-195.jpeg √√★nima★√√
@, , , ,aghar daste man bood ...tamame shabhaye sal ra be namat mazadam...na yekshab ra........yadesh bekheyr, , , ,ki bood akhe be in hame khatere gand zad....{-38-}dishab khabeto didam ke kheyli narahat boodi...emshab in posto be eshghe khodet gozashtam...rasti akset basi ziba bood...hamchon perances ha{-41-}koli nagofte tome ke nemitonam begam...faghat toye ye jomle kholasash konam...★kheyli delam barat tang shode★. Taghdim be toee ke nashnakhtamat..{-35-}{-35-}{-35-}
Mohammad
Mohammad
ابجی ıllı YAŁĐA ıllı امروز جناب مدیر رضا رو نمبینیم :d سایت رو ول کرده رفته :d
هـــــستی جـــون
هـــــستی جـــون
عمر من در عشق خوبان سر رسید / موی من از عشق خوبان شد سفید

صد من چون از کبوتر خانگیست / ناز کردن بر من از دیوانگیست

من چه دارم از تو پنهانش کنم ؟ / جان تقاضا کن که قربانت کنم
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است...
{-35-}{-35-}
رضا
4f84fd80fa014f57cb0685091214878374c042de رضا
این بزرگ بشه میتونه جای رو بگیره {-7-}
mehrab
mehrab
وقرآن را تلاوت کن ونماز را بپا دار، همانا نماز از زشتی ها و منکر باز میداردو ذکر خدا بزرگتر است ، وخدا به آنچه می کنید آگاه است / عنکبوت آیه ۴۵
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/2 - 22:54 ·
3
mehrab
mehrab
به آدمی سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند / عنکبوت آیه ۸
دیدگاه · 1393/05/2 - 22:51 ·
4
mehrab
mehrab
آیا مردم پنداشتند به صرف اینکه بگویند ایمان آوردیم رهایشان کنند و امتحانشان نکنند؟ . / عنکبوت آیه ۲
دیدگاه · 1393/05/2 - 22:49 ·
4
iman
89235064880863937067.jpg iman
میگن مرد عنکبوتی بعد از دیدن این عکس رسما از حرفه ی بازیگری کنار کشید....

بعله دیگه هنر نزد ایرانیان است و بس....
soheil
soheil
شیشه نازک احساس مرا دست نزن !

چندشم می شود از لک انگشت دروغ

آن که میگفت که احساس مرا میفهمد

کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت . . . !
... ادامه
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ