هر چی باشم از تو قد بلندترم کوچولووووووووووووووووووو
هه هه هه ه ههه هه ه ههه اره دیگ هر کی باید بره دنبال هم قد و قواره ی خودش هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
جدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوشت اومدش؟ از کاور؟
از پس زمینه که من عاشقش شدم تورو نمیدونم
کاری نکردم که آجی وظیفه بودش فقط تو اون کاری که گفتم اگه قراره بکنی منم باید باشم اونجا گرفتی #رمزو؟
آخ جونم
اشکال نداره عزیزم تا وقتی صوفیا هست دیگه غم و غصه چیزی رو نخوریا.. من هستم اگه از اینا هم یه زده شدی دوباره به خودم بگو برات درست میکنم دست و پا شکسته .
خواهش میشه گلم
کمرت خوب شدش؟
صوفی جونم قربونت برم الهی.همینا عالیه....
خوشحالم که هستی..
رفتم دوش گرفتم با آب گرم یه کمی پیروکسیکام مالیدم بهتر نشده باید استراحت کنم تا صبح ببینم چطور میشه
بجای پماد پیروکسیکام پماد رزماری بخر بزن خیلی خوبه بعدش با از این شکم بندا یا یه روسری کلفت ببند البته اول پماد که زدی اون روسری یا شکم بند یا حوله قبل خوابت بزار رو بخاری گرم بشه یه کوچول زیاد نزاری بسوزیا. بعد بعد پمادت کمرتو باهاش بند خیلی خوبه. رزماری عالیه
داشتم فکر میکردم چی میشد خب خدا تو ستینگ افرینشش یه ویرایش میکرد تو داداشم میشدی با این هیکلی که داری میرفتیم دعوا از بعضی که بهم زور میگن کینه دارم میدادم لحشون میکردی
خب برو ورزش کن
بدنسازی مثلأ
من از شنا شروع کردم
موقعی که کلاس اول ابتدایی بودم تا دبیرستان شنا میکردم
بعدش جودو ، بدنسازی و هاپکیدو کار کردم
باید ورزش کنی تا بدنت آماده بشه...
بچه ها امروز از صبح تا غروب یه بعدازظهر یه دو الی سه ساعتی هم خوابیدم ولی کلی کار کردم اتاقمو تمیز کردم دراورم برم سمت کامپیوترم همه چی ردیف بغل هم . الان دست و بال دیگه ندارم #نمیدونین با چه #زحمتی دارم #تایپ میکنم #نمایی#از#اتاقم
کلی وسایل تواتاقته...اتاق من 12 متره...یه تخت دو نفره یه کنسولش.یه میز کامپیوتر.یه قفسه عروسک توشه
رو دیوارمم هیچی نیست جز 53 تا از عکسام که مثل قلب درستش کردم....بازم حس میکنم خیلی شلوغه
نسل به نسل گشته تا به من رسیده
اول واسه داداشم بودش بعدش واسه خواهرم شدش الانم یه 10سالی هست در اختیار منه. من اول اتاقم پایین بودش یه 5تا پله میخورد اون 15متره. ولی چون بخاری نداشت. بعد عروسیه خواهرم نقل مکان کردم اینجا. فقط این بزرگتره . بخاری داره. و داری 16 پله هم میباشد.
شقایقم به خدا دیشب اخر وقت برگشتیم.داداشم میخواست بره مهرآباد...خب سربازه.نمیشد بمونیم.وگرنه من از خدام بود...انشالله عید حتما میام...
چرا حوصله نداری؟
مرسی ما آشپزخونه رو تمیز کردیم تموم شدش
بعد رفتیم اتاق داداشمو البته قبل برف دکوراسیونش عوض کردم . دو روز پیشم فرشای اتاقشو و با اتاق مهمون رو شامپو فرش کشیدیم. امروزم رختخابارو مامانم ریخت بیرون هوا داد . یه سری از پرده های لوردارپه هم وزنه هاش شکسته میخوام برم مغازه داداشم وزنه بگیرم امروز. یه کوچول خیاطی هم کردم. اتاق خودم مونده. و پذیرایی و حال.
همیشه سعی میکنم بمونم
ولی بعضی وقتا هم نمیشه
مثل دیشب که حالم زیاد خوب نبود و یکم دلم درد میکرد ، همینطور سرم
یا پریشب که بعد از چند روز کم خوابیدن واقعأ خوابم گرفته بود و بیهوش شدم
حالا ایراد نداره بیا خفم کن ، آماده ام
خوووو امروز صبح کلی کار کردم مامانم یه هفته نبود بچه ها شاهدن من شستم و غذا درست کرد و یخ حوض شکوندم دستام همه پینه بسته امروزم فرشهای اتاق خواب و اتاق داداشمو شامپو فرش کشیدیم فردا نوبت حال و پذیراییه. خووو دارم خونه تکونی میکنم .
اینم رضا خواننده محبوب دلها
به همین جهت امشب در #نمیدونم به جشن و پایکوبی میپردازیم علاقه مندان برای ورود به این جشن فقط کافیه #کلیه#رقصها#قر#دست زدن #سوت#سوت بلبلی و... رو بلد باشن .
سلام ب همگی
اقا منو معاف کنین از حضور و غیاب چون هم صبا میرم برف بازی هم شبا
دیشب جاتون خالی با ی اکیپ 10نفره از دختر پسرای فامیل 3ساعت برف بازی کردیم اونم تو لاکانشهر . بچه ها ی رشت میدونن کجا رو میگم. برفی که اونجا جمع شده بود بیشتر از داخل شهر بود.امروز صبم با دوستم رفته بودم پارک بانوان کلی سرسره بازس کزدیم . سر بود کلی چسبید بهمون
تا وقتی برفه من میرم برف بازی
خوووو خونمون #بزرگه یعنی #دوبلکس سبک قدیم البته قدیم تقریبا 25سال پیش ساخته شده قدیمی هم نیستا تو پذیرایش 4تا پنجره داریم دوتا به سمت کوچه 2تا به سمت حیاط. بعد حالمون دو تا سمت پله میخوره یکی 5تا به دوتا خواب روبرو هم یکیشم 16تا پله میخوره به اتاقم اتاقمم یه فضای 30متری با یه بخاری کوچیک که باید شعله اش تا ته باشه تا من گرم شم بعد آشپزخونه هم یه پنجره هست به کوچه و یه مینی پنجره به حیاط خلوت داره بعد تو خونمون همزمان سه تا بخاری هست یکی تو اتاق داداشم یکی تو پذیرایی یکی تو اتاق من چون هه از هم فاصله داره خونمون سرد و گرمه . تو پذیرایی گرم تو آشپزخونه سرده . بعضی اوقات تو خونه اینقد احساس سرمایی میکنم بعد کلی لباس میپوشم میخوام برم بیرون بعد میرسم سر خیابون میگم عجب #غلطی کردم این همه لباس پوشیدم بعد غروبش میگم عجب کار خوبی کردم اینهمه لباس پوشیدم در کل با خودم درگیرم .
هههههههههههه
1393/01/26 - 23:52خوبه هر دومن از ی جا اومدیم
اره دیگ
1393/01/31 - 13:44خخخخخخخخخخخخخخخخخ