یافتن پست: #سحر

...
kampek_tk_2178.jpg ...
سحرقریشی
{-41-}{-49-}{-41-}و{-49-}{-23-}
دیدگاه · 1392/07/21 - 03:48 ·
6
...
sahar-2.jpg ...
سحرقریشی
دیدگاه · 1392/07/21 - 03:42 ·
6
...
x9chfu3vrw32x51h7wn.jpg ...
سحرقریشی
””بازیگرافغانی تبارایرانی””
{-41-}{-41-}{-49-}{-49-}{-23-}
دیدگاه · 1392/07/21 - 03:33 ·
6
...
WWW_COMPIC_IR_Sahar_ghoreyshi_3.jpg ...
سحرقریشی
{-41-}{-49-}
دیدگاه · 1392/07/21 - 03:25 ·
5
...
عکس خفن سحر هنرمندان در آبان 1392.jpg ...
پولادکیمیایی
سحرقریشی””بازیگرافغانی تبارایران””
دیدگاه · 1392/07/21 - 02:02 ·
7
Noosha
Noosha
بیاین یه بازی دیگه شروع کنیم...
اسمی بگیم که نقطه نداشته باشه...
اولیشو خودم شروع میکنم..
پشت سر من با آخر حرفش اسم بعدی رو بگین...
{-27-}
من شروع میکنم/آوا
ıllı YAŁĐA ıllı
hello-friend.gif ıllı YAŁĐA ıllı
چه عجب بابااااااااااااااااااااااااا {-65-} ساعت11:25 دقيقس هااااااااااااااااا{-75-} ميذاشتين عصر بيدار ميشدين يهويي {-139-} خدا فقط ميدونه من اينجا از تنهايي چي ميكشم ... {-192-}{-128-}
MahnaZ
LeilA
Mohammad
d8bd3f7351f4.jpg Mohammad
ندبه خوانيم تو را هر سحر آدينه

تو كدام آينه اي ؟ صل علي آيينه

تو كدام آينه اي ، اي شرف الشمس غريب

كه زد از دوري ديدار تو چشمم پينه

از همه آينه ها زلف رها كرده تري

مي زنند آينه ها سنگ تو را بر سينه

لوح محفوظ خدا! آينگي كن يك صبح

كه جهان پر شده از آتش و كفر و كينه

در همه آينه ها نام تو را كاشته ايم

ندبه خوانيم تو را هر سحر آدينه

Mostafa
Mostafa
بزار تنها باشم تنها بمیرم
دیگه از دردو غم آروم بگیرم
برم پیدا کنم یه جای خلوت
بشینم اشک بریزم تا قیامت
برم پیدا کنم یه جای خلوت
بشینم اشک بریزم تا قیامت
برو ای دل بخواب ک وقت خوابه
سلام تو همیشه بی جوابه
به تو بی دستو پا از من نصیحت
اگه عاشق بشی خونت خرابه
چرا ای دل تو اینقدر سربزیری
به دام اینو اون هر دم اسیری
چرا گول میخوری با یک اشاره
سحر شد تو هنوز چشمات بیداره

از {-41-}
Mostafa
vJ73.jpg Mostafa
سحر قریشی و مادرش
ıllı YAŁĐA ıllı
a (8).jpg ıllı YAŁĐA ıllı
MahnaZ
MahnaZ
با مامانم رفتم مث همه صف موندیم بعد رفتیم سرکلاس ... خیلی از اولین روز مدسه یادم نمیاد ..
اما خاطرات خوبی دارم.... اسم مدرسه ما هم (ع) بود...
آقای اسم کوچیکش و آقای
و بابای مدرسه که جدیدا میگن، اقای که بیشتر میبینمش و ی بارم فک کنم پارسال بود
خودمو و اسم مدرسه رو بش گفتم و کلی بام حرف زد و خوشحال شده بود ...
اخه اون موقع خیلی منو خواهرمو اذیت میکرد {-64-} اسم دوستایی که یادم میاد...
اولیش که از دوستان صمیمی و خانوادگی ماست...
که در زمان راهنمایی و دبیرستان گمش کردم اما الان باهم اسی در ارتباطیم...
که بعد ابتدایی دیگه ندیدمش... که هنو گاهی میبینمش ارتباط ما در حد احوالپرسی...
که زمان ابتدایی منو معصومه و آرزو باهم بودیم البته با آرزو راهنمایی و دبیرستان راهمون جدا شد
الانم گاهی خیابون همو میبینیم در حد احوالپرسی.. تو کلاسمون پسرا هم بودند...
که ازش خبر ندارم... میدونم که ازدواج کرده... که چندسال پیش ی بار دیدیم همو و اونم منو شناخت..
که آخر کلاس مینشست و قدشم بلند بود ی خاطره جالب ازش دارم میدونم که ازدواج کرده و بچه داره...
که ازش هیچ خبری ندارم چندتا هم قیافه یادمه اسمشون یادم نمیاد...
iman
iman
ملت ساعت ۱ نصف شب یواشکی ازخونشون میزنن بیرون

میرن پارتی، عشقو حال و سحری….

اونوقت من ساعت ۱ نصف شب یواشکی از اتاقم میزنم بیرون میرم….

تو آشپزخونه واسه خودم نون پنیر درست می‌کنم

بر می‌گردم واسه شما پست میذارم :))
...
...
شبی دیگربدون توبه سرشد
چوشبهای دگرامشب سحرشد
دگرامیدوصل توندارم
توکه رفتی دل من دربدرشد
شعراز:نیما
دیدگاه · 1392/06/30 - 02:27 ·
8
iman
iman
مامانم صبح زود اومده تو اتاقم میگه آفرین چه زود بیدار شدی بعد رو میکنه به بابام میگه

حالا هی بگو اینترنت بده ببین چه سحرخیز شده…
خبر ندارن که تا صبح تو اینترنت بودم اصن نخوابیدم!!
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
40295_369.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
yasin
0.225458001282828130_irannaz_com.jpg yasin
سحر قریشی و همسرش
MahnaZ
www.CAMPEC.IR_JASHN CINEMA_31.jpg MahnaZ
... ادامه
Mostafa
Mostafa


مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا

زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم

گفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ای

رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم

گفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ای

رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم

گفت که تو کشته نه‌ای در طرب آغشته نه‌ای

پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم

گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی

گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم

گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی

جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم

گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبری

شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم

گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم

در هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدم

گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشو

زانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم

گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن

گفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم

چشمه خورشید تویی سایه گه بید منم

چونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدم

تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلم

اطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم

صورت جان وقت سحر لاف همی‌زد ز بطر

بنده و خربنده بدم شاه و خداونده شدم

شکر کند کاغذ تو از شکر بی‌حد تو

کآمد او در بر من با وی ماننده شدم

شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خم

کز نظر وگردش او نورپذیرنده شدم

شکر کند چرخ فلک از ملک و ملک و ملک

کز کرم و بخشش او روشن بخشنده شدم

شکر کند عارف حق کز همه بردیم سبق

بر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدم

زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم

یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم

از توام ای شهره قمر در من و در خود بنگر

کز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم

باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان

کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم
... ادامه
maryam
maryam
گاهی وقت‌ها به ماهی‌های قرمز غبطه می‌خورم.
ظاهرا دامنه‌ی حافظه‌شان فقط در حد چند ثانیه است.
محال است بتوانند سلسله‌ای از افکار را پی‌گیری کنند.
آن‌ها همه‌چیز را برای اولین بار تجربه می‌کنند.
هر بار. و مادامی که از نقص و معلولیتشان بی‌خبر هستند حتما زندگی برایشان داستان بلند خوب و خوشی است. یک جشن.
شور و هیجان از سحر تا غروب...!
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/20 - 15:13 ·
8
...
...
بازشبی درگذرازکوی غم
عابری بس دربدرت میشوم
گرزدل عاشق من بگذری
بازشبی رهگذرت میشوم
درشب تاردلت ای نازنین
بازامیدسحرت میشوم
مویه زعشق دگری هم کنی
عاشق آن چشم ترت میشوم
گرچه توراست میل سفربارقیب
عشق منی همسفرت میشوم
گرچه شلوغ است سرعشقت ولی
تکیه گهی بهرسرت میشوم
گرکه بودکام توتلخ ازفلک
کام توراچون شکرت میشوم
گرچه ندیمان به رکاب تواند
بازندیمی به برت میشوم
چشم بلاگربه توافتددمی
غصه نخورچشم نظرت میشوم
گرچه بسی محرم رازتواند
محرم رازدگرت میشوم
گرکه مراترک کنی باجفا
تابه ابدمنتظرت میشوم
میروی ازپیش من ای بیوفا
گویی به من دردسرت میشوم
شعرازنیماراد{-38-}
دیدگاه · 1392/06/12 - 22:51 ·
7
...
...
عشق یعنی باجهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تاسحر
عشق یعنی سربه دارآویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی درجهان رسواشدن
عشق یعنی سوختن یاساختن
عشق یعنی زندگی راباختن
عشق یعنی رازقی٫یعنی نسیم
عشق یعنی آفتاب بی غروب
عشق یعنی آسمان٫یعنی فروغ
عشق یعنی آرزو٫یعنی امید
عشق یعنی روشنی٫یعنی سپید
عشق یعنی غوطه خوردن بین موج
عشق یعنی ردشدن ازمرزاوج
عشق یعنی ازسپیده تاسحر
عشق یعنی پانهادن درخطر
عشق یعنی لحظه دیداریار
عشق یعنی عقل شدمدهوش تو
عشق یعنی لحظه های بیقرار
عشق یعنی صبر٫یعنی انتظار
عشق یعنی اشتیاق واظطراب
عشق یعنی دلهره ٫یعنی شتاب
عشق یعنی اشک٫یعنی عاطفه
عشق یعنی یادگاری٫خاطره
عشق یعنی تشنگی٫یعنی سراب
عشق یعنی خواستن٫له له زدن
عشق یعنی سوختن٫پرپرزدن
عشق یعنی سالهای عمرسخت
عشق یعنی زهرشیرین٫بخت تلخ
عشق یعنی چون همیشه باختن
عشق یعنی خاطرات بی غبار
دفتری ازشعروازعطربهار
عشق یعنی یک تمنا٫یک نیاز
زمزمه ازعاشقی باسوزوساز
عشق یعنی خون دل٫یعنی جفا
عشق یعنی دردودل٫یعنی صفا
عشق یعنی یک شهاب ویک سراب
عشق یعنی یک سلام ویک جواب
عشق یعنی یک نگاه ویک نیاز
عشق یعنی عالمی رازونیاز
عشق یعنی همچولیلاخون شدن
یاچومجنون راهی صحراشدن
عشق یعنی تیشه فرهادها
عشق یعنی عالم فریادها
عشقدیعنی زخم کوه بیستون
عشق یعنی ناله های دردوخون
عشق یعنی درجهان رسواشدن
عشق یعنی یکه وتنهاشدن
عشق یعنی انتظاروانتظار
عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی حسرت شبهای گرم
عشق یعنی یادیک رویای نرم
عشق یعنی تاابدبی سرنوشت
عشق یعنی آخرخط بهشت
عشق یعنی گم شدن درلحظه ها
عشق یعنی آبی بی انتها
عشق یعنی شاعری دلسوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی باگلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله برچمن
عشق یعنی شعله برخرمن زدن
عشق یعنی رسم دل برهم زدن
عشق یعنی عالمی رازونیاز
عشق یعنی باپرستوپرزدن
عشق یعنی آب برآذرزدن
عشق یعنی همچویوسف قعرچاه
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی زاهدامابت پرست
عشق یعنی همچومن شیداشدن
عشق یکشب چنان یلداشدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی دردومحنت دردرون
عشق یعنی دیده بردردوختن
عشق یعنی درفراقش سوختن
عشق یعنی قطعه شعرناتمام
عشق یعنی بهترین حسن ختام
عشق یعنی مهربی چون وچرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی مهربی امااگر
عشق یعنی رفتن باپای سر
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
چه کسی است ؟!!

لباس سپید را ایرانی ها برای می پوشند

و هندی ها برای ...!


مگذار

تو را

به كسی كه نیستی

تبدیل كنند...!!!

در


‌ها


فقط

برای گشوده می‌شوند...!!!

هیچ‌چیز را چشم بسته قبول مکن!!

حتی سخنان را

بزرگی می‌گفت:

باش تا شوی...
باور کن می‌گفت!!

دور و بر ما، سحر خیزها

یا ‌پز شدند یا ... !



را

به ما یاد داد!



همان جایی که گفت :

جای خالی را کنید...!
{-60-}{-60-}
...
...
دیدی ایدل که غم عشق دگربارچه کرد
چون بشددلبروبایاروفادارچه کرد
آه ازآن نرگس جادوکه چه بازی انگیخت
آه ازآن مست که بامردم هشیارچه کرد
اشک من رنگ شفق یافت زبی مهری یار
طالع بی شفقت بین که دراین کارچه کرد
برقی ازمنزل لیلی بدرخشید سحر
وه که باخرمندمجنون دل افکارچه کرد
ساقیاجام میم ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که درپرده اسرارچه کرد
آنکه پرنقش زداین دایره مینایی
کس ندانست که درگردش پرگارچه کرد
فکرعشق آتش غم بردل حافظ زدورفت
یاردیرینه ببینیدکه بایارچه کرد
حافظ
... ادامه
...
...
شبی دیگربیادتوبه سرشد
چوشبهای دگرامشب سحرشد
دگرامیدوصل توندارم
تورفتی این دل من دربدرشدشعراز:نیماراد
{-38-}
دیدگاه · 1392/06/5 - 02:55 ·
2
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ