یافتن پست: #قفس

محمد
محمد
من چه تلخم امشب از تو
کنج این قفس نازنینم
دیدگاه · 1391/08/13 - 15:02 ·
7
Mostafa
Mostafa
داستانک | اطلاعـات لطفـا!
وقتی خیلی کوچک بودم، اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم. هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده.
قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمی رسید، ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد می ایستادم و گوش میکردم و لذت میبردم.

بعد از مدتی کشف کردم که موجودی عجیب در این جعبه جادویی زندگی میکند که همه چیز را می داند. اسم این موجود عجیب "اطلاعات لطفا" بود که به همه سوال ها پاسخ می داد، ساعت درست را میدانست و شماره تلفن هر کسی را به سرعت پیدا میکرد.

بار اولی که با این موجود عجیب رابطه برقرار کردم روزی بود که مادرم به دیدن همسایه مان رفته بود. رفته بودم در زیر زمین و با وسایل نجاری پدرم بازی میکردم که با چکش کوبیدم روی انگشتم.
دستم خیلی درد گرفته بود ولی انگار گریه کردن فایده نداشت، چون کسی در خانه نبود که دلداریم بدهد.

انگشتم را کرده بودم در دهانم و همینطور میمکیدمش و دور خانه راه میرفتم. تا اینکه به راه پله رسیدم و چشمم به تلفن افتاد! فوری چهار پایه را آوردم و رفتم رویش ایستادم. تلفن را برداشتم و در دهنی تلفن ک
... ادامه
Majid
Majid
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغ‍‍ــی ز قفـس پریده باشد
پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
من از آن یکی گـزیدم که بجـز یکـی ندیدم
که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد
عجب از حبیـبم آید که ملول می نماید
نکند که از رقیبان سـخنی شـنیده باشد
اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند
به کسی مبـاد از ما که بدی رسـیده باشد.
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/16 - 23:17 ·
3
Mostafa
Mostafa
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد ... چه نکوتر انکه مرغی ز قفس پریده باشد ...
پرو بال ما بریدند و در قفس گشودند ... چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد ...
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/5 - 18:08 ·
5
Mostafa
Mostafa
چن وقتی هس خروسمون فوت کرده
مرغای بی چشمو رو صبر نکردن هفتش تموم بشه
خروسای همسایه از در و دیوار هجوم آوردن ب خونمون و ...
منم برا حفظ آبرو خروس خدا بیامرزمون
همه مرغارو تا سالگرد تو قفس زندانی کردم!
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/27 - 23:05 ·
4
محمد
محمد
با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیروایسادیم. دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَپَــــ… گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!
دیدگاه · 1390/09/18 - 00:23 ·
2
melodi
melodi
بهترین قصه دنیا ..... قصه دو تا پرندست / هرکی که عاشقتره ..... قلبش برندست / تُو قفس اسیرن اما ..... با دو بال ِ عشق و رویا / میرسن به هم هزار بار ..... چشم به راه صبح فردا/ میکشن عکس دو تا قلب..... رو تن ِ سرد ِ یه میله/ آرزو دارن که تا صبح ..... دلاشون از غم نمیره/ کاش میشد که آرزوشون ..... جون ِ واقعی بگیره/ ولی افسوس که دلاشون ..... توی این قفس میمیره/ من به عشقت امشب اما ..... دل ِ یک قفس شکستم/ با دو خط شعر و ترانه ..... دل و از قفس گسستم/ میدونم که واقعیت ..... از یه رویا جون میگیره/ میدونم که آرزومون ..... رنگ ِ واقعی میگیره
... ادامه
melodi
melodi
شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد/ خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد/ من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند/ نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد/ از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا/ بیت های روشن و شعله ورم را باد برد/ با همین نیمه ، همین معمولی ساده بساز/ دیر کردی نیمهء عاشقترم را باد برد/ بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت/ وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
... ادامه
melodi
melodi
چشم به قفل قفسی هست و نیست / بی تو در این خانه کسی هست و نیست / کیست که چون من به تو دل بسته است / مثل من ای یار کسی هست و نیست .
abbasali
1316157154257664.png abbasali
بابام داره تلویزیون نگاه میکنه صدا تلویزیون رو 50 . میگم : میشه صداشو کم کنی ؟ میگه : مگه صداش اذیتت میکنه ؟ میگم : پـَـ نـَـ پـَـ میخام لب خونیم قوی بشه . <br>***************************<br> دوستمُ دعوت کردم خونمون اومده می گه اینجا خونه خودتونه؟ پـَـ نـَـ پـَـ خونه مادربزرگس منم مخملم <br>*************************<br> رفتم پرنده فروشی میگم آقــا قناری‌های نر و مادتون کدومان ؟ میگه میخوای بخری ؟ پـَـ نـَـ پـَـ مامور منکراتم اومدم ببینم قفسشون یه وقت مختلط نباشه..! <br>***************************<br> شیشه رفته تو دستم دارم جیق میزنم به دوستم میگم در بیار میگه..شیشه رو گفتم پـَـ نـَـ پـَـ ادای منو<br> ***************************<br> جمله ی بدون "پـَـ نـَـ پـَـ" مثل صبحونه بدون چایی میمونه !! که اگه استفاده نکنی اون روز سردرد میگیری !!<br> **************************<br>
... ادامه
abbasali
abbasali
با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم. دوستم میگه:شیرِ؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!
abbasali
abbasali
رفتم پرنده فروشی میگم آقا قناری‌های نر و مادتون کدومان ؟ میگه میخوای بخری ؟ پـَـ نـَـ پـَـ مامور منکراتم اومدم ببینم قفسشون یه وقت مختلط نباشه{-126-}
abbasali
abbasali
مرغ عشقم مرده و درحالی كه پاهاش روبه بالاس افتاده كف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پَــ نَــ پَــ كمر درد داشته دكتر گفته باید طاق باز دراز بكشه كف قفس{-138-}
تشنه لبان
40666_804.jpg تشنه لبان
سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت: در پوست خود نمی گنجم،گمشده ای دارم وخویشتن را در قفس محبوس میبینم ومی خواهم از قفس به در آیم.
ERFANHOSSEIN
ERFANHOSSEIN
هیچ کس با من نیست/ مانده ام تا به چه اندیشه کنم/ مانده ام در قفس تنهایی/ در قفس می خوانم/ چه غریبانه شبیست/ شب تنهایی من...{-60-}{-60-}{-43-}
2 دیدگاه · 1390/05/20 - 13:25 در دلتنگی ·
امتیاز - 1
3
ERFANHOSSEIN
ERFANHOSSEIN
هیچ کس با من نیست/ مانده ام تا به چه اندیشه کنم/ مانده ام در قفس تنهایی/ در قفس میخوانم/ چه غریبانه شبی است/ شب تنهایی من.{-35-}
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ