یافتن پست: #نگاهی

しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
باد میــانــِـ شـاخــه ها وزیــدن گـرفت و بـرگهای زرد بـه روی زمیــن افتــاد...
طفـلک نهــالـِـ کـوچـک ...
خیـــال کـرد دنیــا بـه پایـــان رسیـده است!!!
.
.
.
درختــِـ پیــــر به او نگاهی کرد و گفت :
غصــه نخــور ؛ بهـــار در راه است
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 11:01 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
در این تنهایی مرا پس میزنند
کاش جایی برای گریز وجود داشت
جایی که کسی پشت در منتظرم باشد کسی که فقط برای چند لحظه به من فکر کند
بغضی که هر لحظه بزگتر میشود را فرو میدهم وبه نگاهی فکر میکنم که هیچوقت مال من نبود وهمیشه انرا با سایه دیگری تقسیم کردم
امروز روز دیگری نیست
امروز تکرار بغض دیروز است
ومن اینجا خسته از تکرارم
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 10:30 ·
1
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
باد میــانــِـ شـاخــه ها وزیــدن گـرفت و بـرگهای زرد بـه روی زمیــن افتــاد...
طفـلک نهــالـِـ کـوچـک ...
خیـــال کـرد دنیــا بـه پایـــان رسیـده است!!!
.
.
.
درختــِـ پیــــر به او نگاهی کرد و گفت :
غصــه نخــور ؛ بهـــار در راه است
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/11 - 23:35 ·
5
.
.
اون نگاهی که گوشه اش به قطره اشک برق میزنه،

به اندازه ی تموم حرف های دنیا سنگینه ...
شهرزاد
شهرزاد
روزی مرد میانسالی که کنار استخر ایستاده بود،زندگی خود رابه خطر انداخت تا جوانی راکه درآب افتاده بود و دست و پا میزد ،نجات دهد…جوان هنگامی که حالش جاآمد،نفس عمیقی کشیدو گفت:دستتون درد نکنه که زندگیمو نجات دادید. مرد نگاهی به چشمهای او انداخت و گفت: قابلی نداره جوون! فقط توی زندگی ثابت کن که زند گیت ارزش نجات یافتن داشت.....
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
18927334619992910458.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
مردانی می شوند

که قدرت نگاه شان ، بتواند دنیای آن هارا تسخیر کند

معنی تمام ها را می داند ...

میداند چه نگاهی برای دیدن قلبش است ...

چه نگاهی برای کشف اندامش ...

پنجره ی است .
... ادامه
لی لا
لی لا
تو چرا می پرسی
توکه بهتر دانی
دلم اندازه ان ناز نگاهت نگران است
در کنار غزل خواجه ی شیراز
یا در ان سوی خیال
من پی وصل تو هستم

دل من می شکند
بحر این شعر ظریفت که تو می گویی
من کجای دل تو جا دارم؟

دلم از تنگی زندان سکندر نشکست
دلم از گرمی صحرای جنونت نشکست
دلم از سختی کوهی که شکستم نشکست
دلم از دلهره های شب فردا نشکست
دلم از غربت بی ناز نگاهت نشکست
دلم از سردی رفتار لبانت نشکست
دلم از شعر کجای دل تو می شکند


حرفی از مجنون است
که در این بزم یکی
بی گمان مجنون است
با دلی کوچک و ناز
بیقرار است به عشقی که بزرگ است
با همین شعر. نگاهم به نگاهت نگران است
اخر شعر تو این بار برای خودم است

مال من است

تو نگو من می گویم
به سلامت گل من
تو فقط سر خوش باش
زود پژمرده مشو
میروم از یادت
...
با دلی مست نگاهت ونگاهی پر اشک
می روم تا که دلت غم نکند
ولی از عشق تو لبریزم
تو که در قلب منی
پاسخم ده

وقت تنهایی خویش
یاد من از دل پر اختر تو می گذرد?
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/8 - 23:48 ·
8
MahnaZ
MahnaZ
هستند کسانی که نیازمند کمکند
Mostafa
Mostafa
نکردم در این دنیا گناهی ، فقط کردم به چشمانت نگاهی ، گناه من اگر باشد گناهی ، مجازاتم کن هر طور که خواهی .
دیدگاه · 1392/04/28 - 16:47 ·
8
Mostafa
Mostafa
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت
Mostafa
Mostafa
روزی چهار مرد و یک زن کاتولیک در باری ، مشغول نوشیدن قهوه

بودند. یکی از مردها گفت : من پسری دارم که کشیش است.

هرجا که میرود مردم او را "پدر" خطاب میکنند. مرد دوم گفت :

من هم پسری دارم که اسقف است و وقتی جایی میرود مردم به

او میگویند " سرورم"! مرد سوم گفت " پسر من کاردینال است و

وقتی وارد جایی میشود مردم او را "عالیجناب" صدا میکنند. مرد

چهارم گفت : پسر من پاپ است و وقتی جایی میرود او را

"قدیس بزرگ" خطاب میکنند! زن حاضر در جمع نگاهی به مردان

کرد و گفت : من یک دختر دارم. 178 سانت قدش است بسیار

خوش هیکل ، دور کمرش 61، دور باسنش 92 سانت ، با موهای

بلوند و چشمهای روشن.



وقتی واردجایی میشود همه میگویند:خدای من!
... ادامه
Mostafa
Mostafa
سگ!!
♥هـــُدا♥
جــدایی (891).jpg ♥هـــُدا♥
من فقط برای خودم هستم

خودٍخوردم

نه زیبایم نه عروسکی و نه محتاج نگاهی

برای تو که صورتهای رنگ شده را میپرستی

نه سیرت ادم هارا

هیچ ندارم

برو... حوالی من توقف ممنوع است
... ادامه
شهرزاد
1349908036978356_large.jpg شهرزاد
وزن نگاهیست که در خاطره ها می ماند ...
دیدگاه · 1392/04/22 - 14:00 ·
4
MahnaZ
0_020946001318764409_parsnaz_ir.jpg MahnaZ
من دلـم می خواهد

ساعتی غرق درونم باشم !!

عاری از عاطفـه ها…

تهی از موج و سراب…

دورتر از رفــقا…

خالی از هر چه فراق..!!

من نه عاشــق هستم ؛

و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…

من دلـم تنگ خودم گشته و بس...!!!
... ادامه
Majid
Majid
نه عاشقم نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من خودم هستمو یک حس غریب که به صد عشق و هوس مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ارزد
دیدگاه · 1392/04/21 - 02:02 ·
5
Mostafa
01.jpg Mostafa
تغییر لوگو شرکت‌های بزرگ در طول زمان


لوگو یا نشانه، نمادی است برای بیان کردن یک عبارت یا القا نمودن یک مفهوم. آرم ها چیزی شبیه به امضا یا نشانه ای برای وجود یا حضور شخص یا موسسه یا شرکت هستند و در واقع بخشی از هویت آنها را به شمار می‌روند. آرم ها در هر جایی که آن موسسه یا شخص یا رویداد حضور داشته باشند، به نمایش گذاشته می‌شوند. دلیل تعویض لوگو هم می‌تواند به تغییر در سیاست‌های کلی شرکت، تغییر فناوری یا شاید هم تغییر نگرش مدیرعامل تازه وارد ایجاد شود. با این اینفوگرافیک نگاهی به لوگوی اولیه کمپانی‌های مختلف بیندازید تا متوجه تغییرات آنهای طی سال‌های مختلف فعالیت آنها شوید.
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/19 - 18:48 ·
6
MahnaZ
MahnaZ
طالع بینی عشق برای تمامی ماه ها
متولدین هر ماه از سال چگونه عاشق میشوند، و تا چه اندازه به عشق خود پایبندند، با خواندن این مطلب به این موضوع پی خواهید برد.
... ادامه
Mostafa
Mostafa
آدمها آنقدر زود عوض می شوند …
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی...
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است …
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/11 - 17:08 ·
7
NEGAR
NEGAR
دخترک برگشت
چه بزرگ شده بود
پرسیدم : پس کبریتهایت کو ؟
پوزخندی زد .
گونه اش آتش بود ، سرخ ، زرد ...
.........

گفتم : می خواهم امشب
با کبریتهای تو ، این سرزمین را به آتش بکشم !
دخترک نگاهی انداخت ، تنم لرزید ...
گفت : کبریت هایم را نخریدند
سالهاست تن می فروشم ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/4 - 15:31 ·
7
Mostafa
Mostafa
نانسی آستور- (اولین زنی که در تاریخ انگلستان به مجلس عوام بریتانیای
کبیر راه یافته و این موفقیت را در پی پاسخگویی و جسارتهایش بدست آورده
بود) - روزی از فرط عصبانیت به وینستون چرچیل (نخست وزیر پرآوازه وقت
انگلستان) رو کرد و گفت :من اگر همسر شما بودم توی قهوتان زهر می کردم .

چرچیل ( با خونسردی تمام ونگاهی تحقیرآمیز) : من هم اگر شوهر شما بودم می خوردمش.
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/1 - 22:52 ·
4
LeilA
LeilA
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ.

ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩند.

ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ دختر ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ:ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻢ.
...
ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ.ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ.

ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺩ.ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ.ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺍﯾﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ ، ﭘﺪﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﻔﺼﻠﯽ ﺩﺍﺩ.

ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺒﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ ؟

ﻣﺮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ!
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
مسلمان
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت : بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ،
بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند،
جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد،
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت
که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند،
پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید ،
به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!
... ادامه
NEGAR
NEGAR
روزی عشق از دوستی پرسید:تفاوت من و تو در چیست؟؟؟؟
دوستی گفت:من دیگران را به سلامی آشنا میکنم تو به نگاهی....من آنان را با دروغی جدا میکنم توبا مرگ......
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/27 - 00:39 ·
5
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ