یافتن پست: #ویران

bamdad
bamdad
غرور را دوست دارم
گاهی غرور آخرین تکیه گاه است
وقتی همه چیزت را باخته ای
غرور همچون نقابیست که به پشتوانه اش می توانی
تصویر درهم ِ ویرانیت را پنهان کنی
... ادامه
bamdad
bamdad
چه پیوستگی غمگینی
جهان هرگز بیدار نبود
برای مهربانی دست‌های ما
و در انزوای خاموشِ باور‌های بیهوده
هرگز چشم‌ها را نگشودیم
برای دیدنِ دوباره ی دنیا..
ما پیش از آفتاب
غروب کرده بودیم
چه ویرانی نفس گیری......
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/19 - 13:36 ·
6
Majid
438892_TFlM9Thn.jpg Majid
با اصرار از شوهرش می خواهد که طلاقش دهد.


شوهرش می گوید چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم.

از زن اصرار و از شوهر انکار.

در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می پذیرد، به شرط و شروط ها.

زن مشتاقانه انتظار می کشد شرح شروط را.

تمام 1364 سکه بهار آزادی مهریه آت را می باید ببخشی .

زن با کمال میل می پذیرد.

در دفترخانه مرد رو به زن کرده و می گوید حال که جدا شدیم

. لیکن تنها به یک سوالم جواب بده .

زن می پذیرد.

چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی و به خاطر آن حاضر


شوی قید مهریه ات که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم


انداختن را بزنی .



زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد :طاقت شنیدن داری؟

مرد با آرامی گفت :آری .

زن با اعتماد به نفس گفت: 2 ماه پیش با مردی آشنا شدم که از هر لحاظ


نسبت به تو سر بود.از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او ،


تا زندگی واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم.



مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست.

زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت. وقتی به مقصد رسید


کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد.نامه ای در کیفش بود . با تعجب بازش کرد .



خط همسر سابقش بود.نوشته بود: فکر می کردم احمق باشی ولی نه اینقدر.

نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده

کرده بود رفت .منتظر بود که تلفنش زنگ زد.


برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود.شماره همسر جدیدش بود.

تماس را پاسخ گفت: سلام کجایی پس چرا دیر کردی.

پاسخ آنطرف خط تمام عالم را بر سرش ویران کرد.

صدا، صدای همسر سابقش بود که می گفت : باور نکردی؟، گفتم فکر




نمی کردم اینقدر احمق باشی . این روزها میتوان با 1 میلیون تومان مردی

ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار از شر زنان با مهریه های سنگینشان

نجات یابند!{#emotions_dlg.e4}
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:02 ·
bamdad
bamdad
تمام تنم می‌سوزد از زخم‌هایی که خورده ام

دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو

دردش متفاوت باشد ویرانم می‌کند

من از دست رفته ام ، شکسته ام

می‌فهمی‌؟

به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛

اما اشک نمی‌ریزم

پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می‌کند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/5 - 18:44 ·
6
bamdad
bamdad
گفته بودند که گنج در ویرانه هاست راست گفتند چون وجودت در دل ویران ماست!
دیدگاه · 1393/01/29 - 20:17 ·
7
حمید
حمید
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت؛
عاشقان سکوت شب را ویران میکردند
دکتر شریعتی
دیدگاه · 1393/01/22 - 23:52 ·
6
Reza Babaei
1970833_821338391216409_212056977_n.jpg Reza Babaei
شخصی نزد حلاج اومد و گفت
من سالها ثروتم رو جمع کردم که به عربستان برم و خدا رو زیارت کنم
در راه که می رفتم به روستایی رسیدم که به خاطر جنگ ویران شده بود مردم زخمی بودن و سر پناهی نداشتند مقداری از ثروتم را خرج ساختن سرپناه و دارو برای مردم کردم
به روستای دیگری رسیدم کودکان یتیم و گرسنه را دیدم با باقی مانده ثروتم برای انها غذا تهیه کردم
به روستای دیگری رسیدم جوانی را دیدم زیر درخت نشسته بود تنها
و غمگین پرسیدم چرا ناراحتی گفت دختری که دوسش دارم پدرش گفته دخترش را به کسی میدهد که اسب داشته باشد
من اسبم را به او دادم
به خود امدم دیدم دیگر هیچ چیز ندارم
از ادامه دادن راه منصرف شدم و به شهرم بازگشتم
وبا نارحتی به حلاج گفت
من بعد از این همه سال انتظار نتوانستم خدا را زیارت کنم

و حلاج به او گفت
تو خدا را زیارت کردی
خدا سرپناهی نداشت
تو برای خدا سر پناه ساختی
خدا زخمی بود تو خدا را درمان کردی
خدا گرسنه بود تو خدا را سیر کردی
خدا تنها و غمگین بود تو خدا را از نهایی در اوردی
و حلاج در پایان گفت خدای حقیقی در هیچ کشوری و بر هیچ زیانی زندانی نیست
خدا یاری رساندن به انسانهاست
... ادامه
✔♥Дℓɨ♥✔
10154437_1481750215370779_3481820218959549596_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
اَز و خَبَر کَس نَدَهَد
آن لَحظه خَبَر شَوی که شُده ای ... : )
bamdad
bamdad
آنکه ویران شده از یار مرا میفهمد …

آنکه تنها شده بسیار مرا میفهمد …

چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام …

که فقط ریزش آوار مرا میفهمد...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/14 - 12:03 ·
6
محمدطاها
محمدطاها
دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد

مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد

ای عشق از آتش اصل و نسب داری

از تیره ی دودی ، از دودمان باد

آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر

از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد

هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران

هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد

هفتاد پشت ما از نسل غم بودند

ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد

از خاک ما در باد ، بوی تو می آید

تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد
یادمان باشد

شاید شبی

آنچنان آرام گرفتیم

که دیداره صبح فردا ممکن نشد؛

پس به امید فرداها

"محبتهایمان" را ذخیره نکنیم
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/11 - 12:46 ·
4
bamdad
bamdad
آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است ...

... شاملو ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 11:12 ·
6
ıllı YAŁĐA ıllı
9u6n5bxt0z5kt49br1.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
می گویند : سـاده نیست . . .

گذشتن از كسى كه گذشته هایت را

ساخته و آینده ات را ویران كـرده ...!!!

امـا من گذشتم . . .
شهرزاد
21409512838313734120.gif شهرزاد
پس این ها همه،
اسمش زندگی است

دلتنگی ها،
دل خوشی ها،
ثانیه ها،
دقیقه ها...

حتی اگر تعدادشان
به دو برابر آن رقمی که برایت نوشته ام برسد

ما زنده ایم چون بیداریم
ما زنده ایم چون می خوابیم
و رستگار و سعادتمندیم
زیرا هنوز
بر گستره ویرانه های وجودمان
پانشینی برای گنجشک عشق باقی گذاشته ایم

خوشبختیم زیرا هنوز
صبح هامان آذین ملکوتی بانگ خروس هاست

سرو ها
مبلّغین بی منت سر سبزی اند

و شقایق ها
پیام آوران آیه های سرخ عطر و آتش؛

برگچه های پیاز ترانه های طراوتند
و فکر کن...
واقعا فکر کن که چه هولناک می شد،
اگر از میان آواها
بانگ خروس و پارس سگ را بر می داشتند
و همین طور ریگ ها
و ماه
و منظومه ها را

ما نیز باید دوست بداریم ...
آری باید....
زیرا دوست داشتن بال روح ماست
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
سخن عاشقانه گفتن دلیل عشق نیست. عاشق کم است، سخن عاشقانه فراوان. عشق عادت نیست، عادت همه چیز را ویران می کند از جمله عظمت دوست داشتن را. از شباهت به تکرار می رسیم، از تکرار به عادت، از عادت به بیهودگی، از بیهودگی به خستگی و نفرت!

نادر ابراهیمی
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
@bamy گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
bamdad
bamdad
گلایه عیبی ندارد ؛ کنایه ویران می کند !
دیدگاه · 1392/12/14 - 21:43 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
4.jpg متین (میراثدار مجنون)
شب بود و من ، پروانه و شمع …
چشم سیاهت را برایم خانه کردی
با قطره ای اشک ،
آن خانه را ویرانه کردی
شمع از نگاه آتشینت دم فرو بست
با آن لب شیرین تر از شهد ،
پروانه را
دیوانه کردی …
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/9 - 17:57 در دوستها ·
7
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
گاهی از غم می شود ویران دلم

کاشکی دل ها همه مردانه قسمت می شدند
دیدگاه · 1392/12/2 - 12:01 ·
6
bamdad
bamdad
روزگاری جاده ای بودم غرق تردد،

جاده ای که از رفت و آمد لحظه ای خالی نمی شد،

من که بسیاری از غریبان را به آبادی رساندم،

عاقبت خود ماندم و تنهایی و ویرانی خود...
... ادامه
soheil
024.jpg soheil
کاش می‌دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می‌تابانی

بال مژگان بلندت را
می‌خوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جان‌دارو را
سوی این تشنه جان سوخته می‌گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می‌گذرد
روح گل‌رنگ شراب
در تنم می‌گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می‌کند ای غنچه رنگین، پرپر

من در آن لحظه که چشم تو به من می‌نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می‌بینم

بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می‌گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/27 - 20:56 ·
4
bamdad
bamdad
سقوط مـے کنم اما بے صدا...

مباבا سر برگرבانـے و ویرانیم را ببینے...

و بفهمے چقـבر ناتوانم کــرבی...

مباבا بفهمـے قلبم نابوב شده...

בر جهنم عشقم مے سوزم...

تو راحت باش...

مـטּ بـہ جاے تو بـہ בرک رفته ام!

تمومش کـטּ خدا...
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/5 - 21:03 ·
7
soheil
0001.jpg soheil
..من که میدانم شبی عمرم به پایان می رسد..
..نوبت خاموشی من سهل واسان می رسد..
..من که می دانم که تا سرگرم بزم و مستی ام.
...مرگ ویرانگر چه بی رحم وشتابان می رسد...
...من که می دانم به دنیا اعتباری نیست...
...بین مرگ و ادمی قول و قراری نیست...
...من که می دانم اجل ناخوانده وبیدادگر...
...سرزده می اید و راه فراری نیست...
پس چرا....پس چرا عاشق نباشم...
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/1 - 14:01 ·
6
Noosha
ir2374.jpg Noosha
(Dalmatian coast) {-41-}
این ساحلی، ساحلی افسانه ای است و در واقع یکی از زیباترین و دراماتیک ترین خطوط ساحلی اروپاست. ساحل دالماسی صدها مایل امتداد دارد و زمانی مرز امپراتوری ونیز بود است و بخاطر مجاورت با ویرانه های رومی، معماری قرون وسطایی و مناظر رمانتیکش معروف است. سفر جاده ای در امتداد این ساحل، بهترین راه برای کشف بسیاری از زیبایی های کرواسی است. شما از کنار صخره های شگفت انگیزی می گذرید و شهرهایی مانند اسپلیت و زادار را می بینید. معماری مبهوت کننده اسپلیت و مجموعه تاریخی آن در لیست میراث جهانی یونسکو قرار گرفته است و زادار سواحلی خوش منظره دارد و می توانید عکس های فوق العاده ای در کرانه آن بگیرید.
مائده
1384235495.jpg مائده
بعضی از حس ها را

باید به باد سپرد...

حتی اگر باد را طوفان کند

حتی اگر ویرانت کند....
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ