چرا چشمات اینطوری شده چوپانی گاه گاه فریاد می زد گرگ امد مردم ده به طرف گوسفندان می دویدند و چوپان عاشقانه به طرف خانه کد خدا می رفت که دخترش را از دور ببیندبیچاره کی دروغ گفت او فقط عاشق بود
چوپان دروغگو نبود فقط عاشق دختر کد خدا بود وقتی دلش می خواست دختر کد خدارو ببینه داد می زد گرگ امد همه به طرف گوسفندها می رفتن و اون می تونست بره و دختر کد خدا رو ببینه
اگر تنهاترین تنهاها شوم باز خدا هست.او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرین ها
بی ثمر است.اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو
تنهای مهربان و جاوید و آسیب ناپذیر من هستی.ای پناهگاه ابدی !
تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی.
زمین دیگر ارزش ماندن ندارد...
این ور کوه باشی یا آن ور کوه ... همیشه کسی هست که دلت را بشکند...
این روزها گوسفندان هم گرگ شده اند...
میروم گرگ ها را به چرا ببرم...