یافتن پست: #همای

ıllı YAŁĐA ıllı
13920521175810317975973.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
{-26-}

روز {-35-}

شعر معروف «علی ای همای رحمت» از استاد شهریار

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را



دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين

به علي شناختم به خدا قسم خدا را


به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علي گرفته باشد سر چشمه ي بقا را



مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را



برو اي گداي مسکين در خانه ي علي زن

که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را



بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من

چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا



بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهداي کربلا را



چو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازان

چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را



نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را



بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت

که ز کوي او غباري به من آر توتيا را



به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت

چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را



چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را



چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم

که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را:



«همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي

به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»



ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا
، ، {-35-}{-35-}{-35-}
tmp18875f9f398bb5be44ce146b760aac6e.jpg taghrirat
چهچهه همایون شجریان در کردستان را تماشا کنید
[لینک]
دیدگاه · 1392/06/22 - 01:00 توسط RSS
Mostafa
Mostafa
نه از افسانه می ترسم نه از شیطان
نه از کفر و نه از ایمان
نه از آتش نه از حرمان
نه از فردا نه از مردن
نه از پیمانه می خوردن
خدا را می شناسم از شما بهتر
شما را از خدا بهتر
خدا از هرچه پندارم جدا باشد
خدا هرگز نمی خواهد خدا باشد
نمی خواهد خدا بازیچه ی دست شما باشد
که او هرگز نمی خواهد چنین آیینه ای وحشت نما باشد
هراس از وی ندارم من
هراسی را از این اندیشه ام در پی ندارم من
خدایا بیم از آن دارم
مبادا رهگذاری را بیازارم
نه جنگی با کسی دارم
نه کس با من
بگو موسی بگو موسی
پریشان تر تویی یا من
نه از افسانه می ترسم نه از شیطان
نه از کفر و نه از ایمان
نه ازدوزخ نه از حرمان
نه از فردا نه از مردن
نه از پیمانه می خوردن
خدا را می شناسم از شما بهتر
شما را از خدا بهتر
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هرکجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود
گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت
... ادامه
Mohammad
f8781_ddds.jpg Mohammad
MONA
1013730_390397507728038_1382489376_n.jpg MONA
Mohammad
رضا
تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته..
لوله کشی کردم به هیچ کدومتونم پاستیل نمیدم.. {-32-}
♥هـــُدا♥
625002_FZIKHm4v.png ♥هـــُدا♥
رضا
رضا
همای اوج سعادت به دام ما افتد/اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

حباب وار براندازم از نشاط کلاه/اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد

شبی که ماه مراد از افق شود طالع/بود که پرتو نوری به بام ما افتد

به بارگاه تو چون باد را نباشد بار/کی اتفاق مجال سلام ما افتد

چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم/که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد

خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز/کز این شکار فراوان به دام ما افتد

به ناامیدی از این در مرو بزن فالی/بود که قرعه دولت به نام ما افتد

ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ/نسیم گلشن جان در مشام ما افتد




غزل شماره ۱۱۴
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
من از جهانی دگرم من از جهانی دگرم ساقـی از ایـن عالـم واهی رهـایـم کـن

رهـــــایـــــــــم کـــــن


نمـی خواهـــم در ایـــن عــالـم بمـــانم بیا از این تـن آلوده و غمگین جدایم کـن

جــــدایـــــــــم کـــــن


تـو را اینجـا بـه صدهـا رنگ مـی جوینـد تــو را بـا حیلــه و نیــرنـگ مـی جـوینــد


تـو را با نیـزه هــا در جنگ مــی جوینـد تــو را اینجا بـه گرد سنگ مـی جـوینــد


تـو جــــــان مـــــی بخشـــی و اینجـــــا بـــه فتـــوای تــو می گیرنـد جــان از مــا

نمیدانم کی ام من نمیدانم کی ام من آدمــم روحـم خـدایـم یــا کــه شیطانـم

تو با خود آشنایم کن



اگــــــــــر روح خـــــداونــــــدی دمیده در روان آدم و حواست


پس ای مردم خـدا اینجاست خـدا در قـلب انسان هـاست


بـه خـود آی تــا کـه دریــابــی خـدا در خـویشتـن پیـداسـت



همـای از دست ایــن عـالـم


پر پرواز خود بگشود و در خورشید و آتش سوخت


خداوندا بسوزانم همایم کن



نمـی خواهـــم در ایـــن عــالـم بمـــانم بیا از این تـن آلوده و غمگین جدایم کـن

جــــدایـــــــــم کـــــن


مـن از جهانی دگـرم
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
ایــن چه جهانیست؟ ایــن چه بهشتیست؟


این چه جهــانیست که نوشیـــدن مـی نارواست؟ این چه بهشتیست در آن خوردن گندم خطاست؟


آی رفیق این ره انصـاف نیست آی رفیق این ره انصـاف نیست


این جفــــــــــــــــــاست


راست بگو، راست بگو، راست فــــــردوس بــــرینت کجــاست؟



راستی آنجا هم هر کس و ناکس خداست


راست بگو، راست بگو، راست فــــــردوس بــــرینت کجــاست؟



بر همه گویند که هوشیار باش


بر در فـــردوس نشینــــد کسی تا کـه به درگــاه قیـــامت رسی


از تـو بپرسنــد که در راه عشق پیـــرو زرتشت بدی یـا مسیـح؟


دوزخ ما چشم به راه شماست



راست بگو، راست بگو، راست آنجا نیز، باز همین ماجراست؟


راست بگو، راست بگو، راست فــــــردوس بــــرینت کجــاست؟



این همه تکــرار مکن ای همای کفر مگو، شکوه مکن بر خدای


پـای از این در که نهادی بـــرون در غل و زنجیــر برنـدت بهشت


بهشت همــان ناکجـــــــــاست بهشت همـان ناکجـــــــــاست



وای به حالت همای وای به حالت


این سر سنگین تو از تن جداست



نه... نه.... نه... نه...


توبه کنم باز، حق با شماست
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
از باده مدهوشم کنید، از باده مدهوشم کنید


من همان مجنون مست یاغی ام روز و شب محتاج جـــــام باقی ام


یک شب کنار زاهـــــد و یک شب کنار ساقی ام


از باده مدهوشم کنید، از باده مدهوشم کنید



در خــرقــه پنهــان می کنـم، می را و کتمان می کنم، ترک ایمـان می کنم


هی بشکنـم پیمـان و هـی، تجدیــــد پیمان می کنم، ترک ایمـان می کنم


از باده مدهوشم کنید، از باده مدهوشم کنید



پنــدم ای زاهــد مــده با که گویم با که گویم


من نمی خواهـم نصیحت بشنـوم آی... آی مردم پنبه در گوشم کنید


از باده مدهوشم کنید، از باده مدهوشم کنید



دردی کشــــــم دردی کشـــم بـــار رفیقـــــــان می کشــــم


پر میکشم همچون همای


در آتشم در آتشم در آتشم، ای وای و خاموشم کنید


از باده مدهوشم کنید، از باده مدهوشم کنید



با که گویم


من نمی خواهـم نصیحت بشنـوم آی... آی مردم پنبه در گوشم کنید


من همان مجنون مست یاغی ام روز و شب محتاج جـــــام باقی ام


یک شب کنار زاهـــــد و یک شب کنار ساقی ام


از باده مدهوشم کنید، از باده مدهوشم کنید
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
{-35-}

یارب اندر کنف سایه ی ان سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گرفتد عکس تو بر لعل نگینم چه شود.....
دیدگاه · 1392/02/22 - 13:40 ·
2
Mostafa
Mostafa
از باغ می برند تا چراغانیت کنند

تا کاج جشنهای زمستانیت کنند

پر کرده اند صبح تو را ابرهای تار

تنها به این بهانه که بارانیت کنند

یوسف ! به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار می برند که زندانیت کنند

یک نقطه بیش فرق بین رحیم و رجیم نیست

از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند

ای گل گمان مکن به شب جشن می روی

شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی نشانه ایست که قربانیت کنند.
شاعر: نظری
خواننده:
رضا
رضا
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد/نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد

عالم از ناله عشاق مبادا خالی/که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد

پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور/خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد

محترم دار دلم کاین مگس قندپرست/تا هواخواه تو شد فر همایی دارد

از عدالت نبود دور گرش پرسد حال/پادشاهی که به همسایه گدایی دارد

اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند/درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد

ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق/هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد

نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست/شادی روی کسی خور که صفایی دارد

خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند/و از زبان تو تمنای دعایی دارد




غزل شماره ۱۲۳
Mohammad
archiv 3.JPG Mohammad
پرستو صالحی: زادروزت خجسته باد، آقا محمدعلی فردین

MONA
1358547677_homayoun-khorram.jpg MONA
درد عشق و انتظار، دارم ز آن شب یادگار
در آن شب سرد پاییز، آهنگ سفر می کردی، از رهگذری محنت خیز، دیدم که گذر می کردی
درد عشق و انتظار، دارم ز آن شب یادگار
تو رفتی و دلم غمین شد، قرین آه آتشین شد، از آن شبی که برنگشتی
جهان که شادی آفرین بود، به چشم من غم آفرین شد، از آن شبی که برنگشتی
در آن شب سرد پاییز، آهنگ سفر می کردی
از آن شب سرد خزان، شب ها گذشته
داستان باده و مینا گذشته، روزگاری بر من تنها گذشته
از آن شب سرد خزان، شب ها گذشته
داستان باده و مینا گذشته، روزگاری بر من تنها گذشته
تو رفتی و دلم غمین شد، قرین آه آتشین شد، از آن شبی که برنگشتی
جهان که شادی آفرین بود، به چشم من غم آفرین شد، از آن شبی که برنگشتی
از آن شبی که برنگشتی

..
[لینک]
Noosha
841bf233b9eff74364646e7e28359302-300.jpg Noosha
بچه ها بیاین امشب یه بازی بکنیم...
من شروع میکنم ادامه بدین
رضا
lcpf8vqd.jpg رضا
ایده ساخت دکمه Esc از چه کسی بود؟
دکمه Esc شما این پیغام را به رایانه می‌فرستد: هی تو، به حرف من گوش کن!

به گزارش فارس، این جمله‌ای بود که Jack Dennerlein در همایش دانشگاه در توضیح دکمه Esc به زبان آورد. در ادامه این صحبت، Dennerlein که او هم در زمینه چگونگی ارتباط کامپیوتر با انسان فعال است، در توضیح این دکمه چنین گفت: در سال‌های 1970 تا 1980 که انقلاب کامپیوتر رو به پیشرفت بود از این دکمه برای کنترل رفتار ماشین‌ها استفاده شد.

وی می‌گوید: زمانی که این دکمه را فشار می‌دهید به کامپیوتر خود می‌گویید هر کاری که داری انجام میدی رو بذار کنار و از الان به بعدش رو بسپر دست من. به نظر Dennerlein اگر فضانوردان فیلم ادیسه فضایی یک عدد از این دکمه‌ها در اختیار داشتند به راحتی می‌توانستند کامپیوتر مرکزی را که از اختیار خارج شده بود، به کنترل خود در بیاورند.

ادامه مطلب در لینک ضمیمه
[لینک]
LeilA
image002.jpg LeilA
Mostafa
Mostafa
آتوسا : ملکه بیش از ٢٨ کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریوش. هرودوت پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا را چندین بار در لشگرکشی ها داریوش یاور فکری و روحی داریوش دانسته است . چند نبرد و لشگر کشی مهم تاریخی ایران به گفته هرودوت به فرمان ملکه آتوسا صورت گرفته است .

آرتادخت: وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشکانی . به گفته کتاب اشکانیان اثر دیاکونوف روسی خاور شناس بزرگ او مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی خطایی مرتکب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید .

آزرمی دخت : شاهنشاه زن ایرانی در سال ۶٣١ میلادی . او دختر خسرو پرویز بود که پس از” گشتاسب بنده” بر چندین کشور آسیایی پادشاهی کرد. آذرمیدخت سی و دومین پادشاه ساسانی بود . واژه این نام به چم ( معنی) پیر نشدنی و همیشه جوان است.
... ادامه
تشنه لبان
حجاب.jpg تشنه لبان
یه روزی رضا قلدره.رضا خان.رضا شاه می خواست حجاب رو از سر مادر بزرگای ما بر داره .مادر بزرگامون فرار کردن.از خونه بیرون نمی اومدن.کتک ها خوردن اما نذاشتن رشته ای از گیسوانشان سوژه نگاه نامحرمان شود. چه اتفاقی افتاده که حالا نظام و دولت و رژیم و...باید جمع بشوند و همایش ها و نمایش ها براه بیاندازیم تا نوادگان آن مادر بزرگان با سلام و صلوات از روسری استفاده کنند.
... ادامه
دیدگاه · 1390/05/28 - 00:54 ·
3
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ