یافتن پست: #آبگوشت

Mohammad
Mohammad
،
.............................................
** روال کار **
در اين پست هركسی بايد اول به سوال نفر قبلش جواب بده
و بعد يه سوال از نفر بعديش كه معلوم نيست كيه بپرسه !!!

** نكته مهم: **
در صورتی كه دو نفر همزمان دیدگاه دادند٬ پست نفر اول قبوله و از اون دیدگاه بايد ادامه داد !
نفر بعدی هم بايد دیدگاه خودش رو حذف كنه !

** قوانين: **
1- بی احترامی نکنید.
2- سوالها باید عمومی باشند.
3- سوالات تكراری، توچی ...، تو بگو... و اينچنين نپرسيد.
4- دیدگاه پشت سر هم اکیداً ممنوع است.
5- دیدگاه شما مطابق با قوانین کلی سایت نمیدونم باشد.
... ادامه
Mohammad
rainy.matalebeziba.ir.jpg Mohammad
هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند...
هر دو لباس‌هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى‌لرزیدند
پسرک پرسید: «ببخشین خانم! کاغذ باطله دارین» کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آن ها کمکی کنم.
مى‌خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آن ها افتاد که توى دمپایى‌هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.

گفتم: بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.
آن ها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهای شان را گرم کنند، بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آن ها دادم و مشغول کار خودم شدم.
زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد، بعد پرسید: ببخشین خانم! شما پولدارین؟
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: من اوه نه!
دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبکى‌اش به هم مى خوره.
آن ها درحالى که بسته‌هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند ...

فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آن‌ها دقت کردم،
بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم.
سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه این ها به هم مى آمدند.
صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم، لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم.
مى خواهم همیشه آن ها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.

*
*

با دلبستن به دلخوشی های زندگی، می توان برای فردای بهتر تلاش کرد
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/26 - 09:17 ·
6
رضا
رضا
واقعا این سریال مزخرف ستایش چی داشت که سری دومش رو هم ساختن ؟
bamdad
bamdad
ساده که میشوی

همه چیز خوب میشه

خودت

غمت

مشکلت

غصه ات

هوای شهرت

آدمهای اطرافت

حتی دشمنت

یک آدم ساده که باشی

برایت فرقی نمیکند که تجمل چیست

که قیمت تویوتا لندکروز چند است

فلان بنز آخرین مدل ، چند ایربگ دارد

مهم نیست

نیاوران کجاست

شریعتی و پاسداران و فرشته و الهیه

کدام حوالی اند

رستوران چینی ها

گرانترین غذایش چیست

ساده که باشی

همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود

همیشه لبخند بر لب داری

بر روی جدولهای کنار خیابان راه میروی

زیر باران ، دهانت را باز میکنی و قطره قطره مینوشی

آدم برفی که درست میکنی

شال گردنت را به او میبخشی

ساده که باشی

همین که بدانی بربری و لواش چند است

کفایت میکند

نیازی به غذای چینی نیست

آبگوشت هم خوب است
ساده که باشی

آدمهای ساده را دوست داری که

بوی ناب آدم میدهند
:)
دیدگاه · 1393/03/3 - 20:09 ·
4
رضا
رضا
گفته بودم یا نه زیاد دوست ندارم مگر بعضی اوقات شاید خوشم بیاد {-7-}
دیدگاه · 1393/02/18 - 00:01 ·
5
Majid
Majid
ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ :ﻣﻦ ﺩﻭﯾﺪﻡ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﯼ ﺍﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﻣﺎﻝ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯿﻪ؟؟؟؟
ﺷﺎﮔﺮﺩ :ﻣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺭﺍﻧﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ!!!!

ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺁﺑﮕﻮﺷﺖ ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻢ, ﮔﻮﺵ ﮐﻮﺏُ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﻢ، ﺗﯿﺮﯾﭗ
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﯽ…. ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻣﯿﮕﻢ :ﺩﺍﯾﯽ ﺟﻮﻥ ﺍﯾﻦ
ﮔﻮﺵ ﮐﻮﺏ ﺳﻨﺶ ﺍﺯ ﻣﻨﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮﻩ…. ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻭﺭ
ﻣﯿﮕﻪ :ﻓﺎﯾﺪﺷﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ!!

یعنی درکی که استامینوفن نسبت به دردای آدم داره هیشکی نداره!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:52 ·
zoolal
zoolal
زنانی که از بضاعت مالی اندکی برخوردا هستند
رياضيدانان بزرگي هستند
آخرهيچ ارشميدسي نمي تواند
نيم كيلو گوجه را
به نام آبگوشت
......بين سيزده نفر تقسيم كند
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/28 - 15:29 ·
6
bamdad
bamdad
مـن ايـرانــــی ام !
نامم "عــربـی" اسـت ...اتـومـُبيـلــم "ژاپـنـی"

ترجيـعاً پارچه لباسم فـاسـتـونـی "انـگـليـسی"
غـذای مــورد عـلاقــه ام پـيـتـزای "ايـتـاليـايـی"
و عـاشق سـريال حـريـم سـلـطان "تـركـی" هـسـتــم ...
ايــن البـتـه هـمه مـاجــرا نيـســت ...
مـن ايـرانـی ام !
مـعـتـقـدم "پـيـكـان" خيـانـت تـاريـخـی بـوده اسـت ...
"آبگوشت" غذاي عقب مانده هاست و"فردين" هم هنرپيشه آبگوشتي...
عـاشـق "ژآن والژان" "بيـنـوايان" "ويـكـتور هـوگـو" هـسـتـم ...
و شـاهـنامـه ... پـدرم يـكی داشـت ، نـمـی دانـم چه شـد ...
مـن ايـرانـی ام !
نا آشـنا با "بابـك خـرم ديـن" و " آریو برزن"
و عـاشـق "جـنيـفـر لـوپـز" امـا ......
مـن ايـــرانــــی ام
... ادامه
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
داریم آبگوشت میخوریم, گوش کوبُ گرفتم دستم ، تیریپ خاطره های کودکی.... به بچه

خواهرم میگم : دایی جون این گوش کوب سنش از منم بیشتره .... مادرم از اون ور میگه :

فایدشم همین طور!! <img src=(" title=":((" />((
مهدی
مهدی
من فقط میدونم سنت یعنی آبگوشت و مدرنیته یعنی پیتزا بیشتر از این ازم توقع نداشته باشید لدفن{-27-}
MahnaZ
MahnaZ
؟

هوا بدجورى بود و آن و کوچولو حسابى مچاله شده بودند.
هر دو لباس هاى و به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند.
پرسید:«ببخشین خانم! شما دارین»
نداشتم و خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم.
مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به آنها افتاد
که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان شده بود. گفتم: «بیایین تو یه فنجون گرم براتون درست کنم.»
آنها را داخل آشپزخانه بردم و کنار نشاندم تا را کنند.
بعد یک فنجان و کمى و به آنها دادم و مشغول کار خودم شدم.
زیر چشمى دیدم که کوچولو خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد.
بعد پرسید:« ! ؟ »
نگاهى به مبل هایمان انداختم و گفتم: «من اوه... نه!»
کوچولو فنجان را با احتیاط روى آن گذاشت و گفت: «آخه و اش به هم مى خوره.»
آنها درحالى که بسته هاى را جلوى گرفته بودند تا به نزند، رفتند.
هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت کردم.
بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم.
، ، ، ، یک و ، همه اینها به هم مى آمدند.
صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم.
هاى را از کنار بخارى، .
مى خواهم همیشه آنها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه .
... ادامه
Mohammad
akbar-rostamzadeh2.jpg Mohammad
خاطرات مرد آپاراتچی از روزهای دور سینما: فروش تخمه رکورد « » را زد

♥هـــُدا♥
2.jpg ♥هـــُدا♥
{-54-}
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
فقط یه ایرانی میتونه پیتزا رو با دوغ ، نوشابه رو با آبگوشت ، سبزی رو با کوکوسبزی
و کالباس رو با نون سنگک بخوره!
دیدگاه · 1392/05/15 - 13:34 ·
1
رضا
de984611d9b623e74f1337b405bc4d16d7640847 رضا
نی نی کی میخوره ؟ {-7-}
نگار
نگار
… اما چه کنیم؟
بهترین غذا آبگوشت با گوشت گوسفند است.

بهترین روغن, روغن حیوانی است. روغن کنجد و زیتون هم بهترین روغن گیاهیست.

بهترین نان نانهای سبوس دار است مثل نان سنگک.
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/13 - 01:37 ·
3
صوفياجون
famil.jpg صوفياجون
.
۱ – خاله.معنای لغوی: خواهر مادر
معنای استعاره ای: هر زنی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیک: یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد.
غذای مورد علاقه: آش کشک.
زیر شاخه ها: شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است.

دختر خاله،پسر خاله:همبازی دوران کودکی که یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یکی دیگه ازدواج می کنید یا باهاش ازدواج می کنید اما عاشق یکی دیگه هستید.
مشاغل کاذب: خاله زنک بازی، خاله خانباجی.
چهره های معروف: خاله خرسه، خاله سوسکه.
داشتن یک خاله ی مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است.
۲ – عمه.معنای لغوی: خواهر پدر
معنای استعاره ای: هر زنی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد،هر زنی که مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.
نقش سمبلیک: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل: ۱- جواب همه ی فحش هایی که می دهید. مثال: عمته… ۲- جواب همه ی محبت هایی که می کنید. مثال: به درد عمه ات می خوره… ۳- توجیه کلیه ی بیقوارگی ها،رفتارهای نامتناسب شما (تنها برای دخترخانم ها).
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
با این گرونی گوشت ، دیگه کم کم آبگوشت تبدیل میشه به off goosht!..
iman
iman
تفاوت زن و شوهرهای نسل جدید و قدیم خاص smj13
زمان قدیم:
مرد:ضعیفه شام چی داریم<img src=(" title=":((" /> ؟
زن:ببخشید آقا دستم به بچه بند بود نتونستم آبگوشت سفارشیتونو درست کنم)":
بعدش زنه تا میومد بجنبه که کشیده میخورد که 3 تا دور خودش میچرخید!!!
زمان حال:
مرد:ببخشید بانو میتونم بپرسم شام چی دوست دارید درست کنم)": ؟
زن:اول اون تن لشتو از رو مبل جم کن و بعدش برو بچه رو عوض کن<img src=(" title=":((" />( درضمن من تو ریژیمم<img src=(" title=":((" />(
بعد تا زنه تا میاد بجنبه یهکشیده به مرده میزنه که 30تا دور خودش میزنه:)))
بعله زنای الان که زن نیستند ، اژدهای فیلم شرک هستند:))))
Mostafa
Mostafa
زنان پايين شهر
رياضيدانان بزرگي هستند
آخرهيچ ارشميدسي نمي تواند
نيم كيلو گوجه را
به نام آبگوشت بين سيزده نفر تقسيم كند
...
دیدگاه · 1391/08/18 - 13:44 ·
6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ